آسمانی ترین عهد
خطبه اى خواند سپس امر خدا تبیان كرد / جانشینى على را به عموم عنوان كرد
دوستش داشتم. نه، چیزی فراتر از دوست داشتن. اصلاً مگر میشد كسی او را ببیند، بشناسد، خلق و خویش را بداند و شیفتهاش نشود؟
از همان شام نخست كه آمد، پرسید من و «مسیره»1 كجا غذا میخوریم؟
گفتند: در اتاق خودمان.
گفت: از امروز همه بر سر یك سفره مینشینیم و ما نیز محبت او را بر سفرة دلمان نشاندیم و باورمان شد كه او مانند هیچ كس جز خودش نیست...
***
نمیدانم این غذاها برای میهمانان كافی است یا نه؟
همه اقوام نزدیك او میآیند: ابوطالب، ابوسفیان، ابولهب، ابوجهل و دیگر بزرگان قریش.
دیشب شنیدم كه او چند بار با خود زمزمه میكرد:
«و أنذر عشیرتك الأقربین».
نفهمیدم ماجرا چیست، امّا امروز همه چیز روشن میشود.
آمدند. همه آمدند.
طعام كه به پایان رسید، او شروع به سخن گفتن كرد و من صدایش را از پس پرده میشنیدم. خدا را حمد كرد و او را به بزرگی ستود.
آنگاه از صداقت خود گفت و سوگند یاد كرد به پروردگاری كه جز او معبودی نیست و خبر داد از یكتایی خدا، از رسالت خویش، از قیامتی كه برای همه در پیش است، از بهشتی كه نصیب نیكوكاران میگردد و دوزخی كه فرجام بدكاران است...
و بعد سكوتی سخت بود و دیگر هیچ.
***
با شنیدن صدای لرزان ابوطالب، نفسم كه در سینه حبس شده بود، رها گشت.
آرام و شمرده گفت:
راستیِ تو را تصدیق میكنم و تا زندهام از یاریات دست برنمیدارم.
افسوس كه فریاد ابولهب، شیرینی كلام ابوطالب را به تلخی دغدغهای جدی و ماندگار بدل ساخت.
ابولهب بیپروا و گستاخانه خروشید:
این رسوایی بزرگی است!
تو، پیامبر خدا!؟
قریش به سخره خندیدند...
افسوس كه فریاد ابولهب، شیرینی كلام ابوطالب را به تلخی دغدغهای جدی و ماندگار بدل ساخت.
ابولهب بیپروا و گستاخانه خروشید:
این رسوایی بزرگی است!
محمد(ص) فرمود:
فرمان خدا این است كه شما را به سوی او فرا بخوانم و اینك هر كس از شما كه مرا یاری كند برادر، وصی و جانشین من خواهد بود.
غوغایی در جانم برپا شد، هم مشتاق شنیدن بودم و هم مدهوش شنیدهها! حال عجیبی بود.
دلم میخواست میتوانستم پرده را كنار بزنم، چهرة حاضران را بنگرم و ببینم در مقابل درخواست او چه میكنند...
صدای دلنشین علی، بیتابیام را به قرار و اطمینانی ناب فرا خواند.
«ای رسول خدا من تا آخرین لحظة زندگیام برای یاری تو ایستادهام»
یك بار، دو بار و سه بار، سؤال پیامبر و پاسخ علی تكرار شد. او دستان علی را به گرمی فشرد.
چیزی مبهم نمانده بود.
***
چه كسی گمان میكرد یك بار دیگر نیز در غدیر ، این دو دست پاك در یكدیگر گره خورند و باز نام علی در زمین و آسمان طنینانداز گردد و نه تنها علی كه واپسین آشكاركننده حق نیز در همانجا معرفی شود و سفارشهای پیامبر دربارة مهدی عالم به گوش همگان برسد كه:
- آگاه باشید آخرین راهنمای امت هم از خاندان ما میباشد.
- آگاه باشید او بر كلیه ملل با ادیان مختلف پیروز میگردد.
- آگاه باشید او از ظالمین انتقام میگیرد.
- آگاه باشید او تمام دژها را فتح نموده و ویران میگرداند.
- آگاه باشید او مشركین را از هر نژاد و ملتی باشند نابود مینماید.
- آگاه باشید او انتقام خون دوستان خدا را میگیرد.
- آگاه باشید او یاور دین خداست.
- آگاه باشید او كشتیبان دریای مواج و سامانبخش زندگی متلاطم خلایق است.
- آگاه باشید او فضل و برتری دانایان و جهل و بیخردی نادانان را میداند.
- آگاه باشید او برگزیدة خداوند است.
- آگاه باشید او وارث همة علوم است.
او ولی خدا در زمین میباشد و حكم و فرمان او، حكم و فرمان خداوند است... درود خدا بر او باد.2
سهیلا صلاحی اصفهانی/ماهنامه موعود شماره 94
1. غلام خدیجه(س).
2. برگرفته از خطبه غدیر.
مطالبی که تبیان ، درمدح و ستایش امیر المومنان علی علیه السلام در روزهای پیش از این برای شما عزیزان قرار داده بوده است ؛ باشد که مستفیض گردید .
3 – از مهر علی دلم نخواهد بگسست
4 - گوهرهای ادبیات : کلام علی (1) و (2) و (3)
12 – ترجیع بند میلاد امیر المومنین(ع)
16 - ناگه زسوی خانه یکی ایزدی سروش...
تنظیم :بخش ادبیات تبیان