تبیان، دستیار زندگی
در آموزش و پرورش، هدف باید رشد فكرى دادن به متعلم و به جامعه باشد. تعلیم دهنده و مربى هر كه هست: معلم است، استاد است، خطیب است، واعظ است، باید كوشش كند كه[ به شخص] رشد فكرى یعنى قوه تجزیه و تحلیل بدهد، نه اینكه تمام همش این باشد كه هى بیاموزید، هى فراگیری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مجتهد واقعی کیست؟
14/

ملاك، زياد استاد ديدن نيست

ما در ميان استادهاى خودمان آن استادهايى را مى ديديم ابتكار دارند كه زياد معلم نديده بودند. شيخ انصارى كه يكى از مبتكرترين فقهاى صدو پنجاه سال اخير است، از تمام علماى فعلى كمتر استاد ديده، يعنى دوره استاد ديدنش بسيار كم بوده است. طلبه اى بود كه رفت نجف. مختصرى استادهاى نجف را ديد. بعد خودش راه افتاد دنبال استادهاى متنوع. رفت مشهد؛ مدتى در مشهد ماند. خيلى نپسنديد. به تهران آمد. تهران هم خيلى نماند. رفت اصفهان، اصفهان كمى بيشتر ماند. آقا سيد محمد باقر حجة الاسلام، در اين شهر ، معلم (( رجال )) بود. در فن (( رجال )) چيزهايى ياد گرفت. بعد رفت كاشان. سه سال كاشان ماند. نراقيها كاشان بودند. آنجا از همه جا بيشتر ماند. يعنى همه دوره معلم ديدن او، اگر حساب كنيد به ده سال نمى رسد. در صورتى كه ديگران بيست سال ، بيست و پنج سال و سى سال معلم ديده اند. آقاى بروجردى را اغلب ايراد مى گرفتند كه كم استاد ديده، اما از نظر ما حسنش همين بود كه خيلى استاد نديده بود. البته ايشان هم كم استاد نديده بود، ده دوازده سال استادهاى درجه اول ديده بود، هفت هشت سال نجف و سه چهار سال اصفهان استاد ديده بود، ولى نجفيها قبولش نمى كردند، مى گفتند اين استاد كم ديده، مثلا بايد سى سال استاد ديده باشد. و به همين دليل كه كمتر استاد ديده بود، ابتكارش از اغلب آن علما بيشتر بود، يعنى فكر مى كرد، مسائل، مسائلى است كه خودش فكر مى كرد. مجال فكر كردن داشت.

  1. به هر حال خيال نمى كنم اين مسأله جاى ترديد باشد كه در آموزش و پرورش، هدف بايد رشد فكرى دادن به متعلم و به جامعه باشد. تعليم دهنده و مربى هر كه هست: معلم است، استاد است، خطيب است، واعظ است، بايد كوشش كند كه[ به شخص] رشد فكرى يعنى قوه تجزيه و تحليل بدهد، نه اينكه تمام همش اين باشد كه هى بياموزد، هى فراگيرد، هى حفظ كند. در اين صورت چيزى نخواهد شد. و آنچه كه ما راجع به تعقل مى بينيم، تعقل همان فكر كردن است، نيروى فكر كردن خود شخص است كه استنباط بكند، اجتهاد بكند، رد فرع بر اصل بكند.

مفهوم اجتهاد

مرحوم آقاى حجت يكوقت حرف خيلى خوبى درباب اجتهاد زد. گفت: اجتهاد واقعى اينست كه وقتى يك مسأله جديد كه انسان هيچ سابقه ذهنى ندارد و در هيچ كتابى طرح نشده به او عرضه شد، فورا بتواند اصول را به طور صحيح تطبيق كند و استنتاج نمايد، والا انسان مسائل را از (( جواهر )) ياد گرفته باشد، مقدمه و نتيجه ( صغرى و كبرى و نتيجه ) همه را گفته است، او فقط ياد مى گيرد[ و مى گويد] من فهميدم صاحب (( جواهر )) چنين مى گويد، بله، من هم نظر او را انتخاب كردم، اين اجتهاد نيست، همين كارى كه اكثر مى كنند. اجتهاد، ابتكار است و اينكه انسان خودش رد فرع بر اصل بكند. و لهذا مجتهد واقعى در هر علمى همين طور است. هميشه مجتهدها عده اى از مقلدها هستند، مقلدهايى در سطح بالاتر. شما مى بينيد در هر چند قرن يك نفر پيدا مى شود كه اصولى را تغيير مى دهد، اصول ديگرى به جاى آن مى آورد و قواعد تازه اى[ ابداع مى كند]، بعد همه مجتهدها از او پيروى مى كنند. مجتهد اصلى همان يكى است، بقيه مقلدهايى به صورت مجتهد هستند كه از اين مقلدهاى معمولى كمى بالاترند. مجتهد واقعى در هر علمى همين جور است. در ادبيات اين جور است، در فلسفه و منطق اين جور است، در فقه و اصول اينجور است، در فيزيك و رياضيات اينجور است. شما مى بينيد در فيزيك، يك نفر مى آيد يك مكتب فيزيكى مى آورد، بعد تمام علماى فيزيك تابع او هستند. اين را كه مكتب جديدى مى آورد و مكتب قابل قبولى هم مى آورد كه افكار را تابع فكر خودش مى كند بايد گفت مجتهد واقعى.

ولى تفكر بدون تعليم و تعلم امكان پذير نيست. مايه اصلى تفكر، تعليم و تعلم است. ( البته ما تفكرهاى عقلانى را داريم مى گوئيم و به مسأله وحى فعلا كارى نداريم ). و اينكه در اسلام دارد كه تفكر عبادت است غير از اينست كه تعلم عبادت است. اين دو مسأله است. ما يكى درباب تعليم و تعلم داريم كه تعليم عبادت است، تعلم عبادت است، و يكى درباب تفكر داريم كه تفكر عبادت است، و آنچه درباب تفكر داريم بيشتر است از آنچه كه در باب تعلم داريم. مثلا: افضل العبادة التفكر ( 1 ). يا: لا عبادة كالتفكر ( 2 ). يا: كان اكثر عبادة ابى ذر التفكر ( 3 ). و در اين زمينه البته خيلى هست، و اين غير از مسأله تعلم است. در تفكر، گذشته از نتيجه اى كه انسان از فكر خود مى گيرد، فكر خود را رشد مى دهد. در قرآن راجع به تفكر و تعقل، مطلب زياد داريم. لزومى هم ندارد كه بخواهيم آيات قرآن در اين زمينه را جمع بكنيم. خيلى موارد داريم كه قرآن دعوت به تفكر و تعقل كرده است.


لینک های مرتبط صوتی را حتما بشنوید

* کلام مطهر مجموعه فایل های سخنرانی استاد مطهری

سخنرانی آیةالله جوادی آملی در موضوع  آزادبودن مردم در انتخاب مرجع جدید

*بخش اول سخنرانی شهيدبهشتی درباره روند اجتهاد در فقه شيعه و پويايی آن (42:13)


نوشته سید مهدی موسوی گروه حوزه علمیه

برگرفته از  کتاب تعلیم وتربیت اسلامی اثر شهید مطهری