تبیان، دستیار زندگی
کتاب (قرآن) در حالی که کامل، مشتمل بر تأویل و تنزیل، محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ است برایتان آورده شد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آثار تفسیری امام علی(ع)

هرچند کتابی به عنوان تفسیر برای آن حضرت ذکر نشده است ولی مورد اتفاق است که آن حضرت مصحفی داشته اند55 و برخی روایات دلالت دارد که مصحف وی مشتمل بر تنزیل و تأویل قرآن بوده است. جمعی از دانشمندان یکی از تفاوت های مصحف آن حضرت و قرآن موجود را مکتوب بودن تفسیر و تأویل آیات در آن دانسته اند.

شیخ مفید(ره) فرموده است:

امام علی(ع)

جماعتی از اهل امامت (معتقدان به امامت دوازده امام) گفته اند که هیچ کلمه، آیه یا سوره ای از قرآن کم نشده است بلکه آنچه از تأویل و تفسیر که با حقیقتِ نازل شده آن مطابق و در مصحف امیرالمؤمنین(ع) ثبت بوده، حذف شده است. این بخشها هرچند جزئی از قرآنی که معجزه است، نبوده ولی ثابت و نازل شده از جانب خدا بوده است. این قول از گفته کسی که کم شدن کلمه هایی از خود قرآن را ادعا کرده است، به واقع نزدیکتر است و من به آن مایل هستم.56

سید محسن کاظمی در شرح وافیه در وجه امتناع گروه حاکم از پذیرفتن مصحف امیرالمؤمنین(ع) چنین فرموده است:

وقتی آن را بازکردند، رسواییهای قوم و نامهای منافقان و دشمنان دین را در آن یافتند و بیخ گوشی و پنهانی به همدیگر گفتند: چیزی را که در آن رسواییهای مهاجران و انصار است برای شما آورده است! پس آن را ردّ کردند و از گرفتن آن امتناع نمودند و این، به خاطر تأویل و تفسیری بود که مصحف، مشتمل بر آن بود و عادت آنان این بوده است که تأویل را با تنزیل می نوشتند، نه این که همه آن مطالب در تنزیل (متن قرآن) بوده است. دلیل این امر، سخن آن حضرت در جواب زندیق است: «کتاب (قرآن) در حالی که کامل، مشتمل بر تأویل و تنزیل، محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ است برایتان آورده شد»، زیرا این سخن صریح است در اینکه همه مصحفی که برای آنان آورد، تنزیل (متن قرآن) نبوده است. آنچه مشهور است مبنی بر این که مصحفی که علی(ع) برای آنان آورد بر جمیع آنچه مردم به آن احتیاج دارند حتی ارش خدش (دیه خراش) مشتمل بود، مؤید این مطلب است، زیرا معلوم است که صریح قرآن مشتمل بر همه آن مطالب نمی باشد.57

فیض کاشانی(ره) در تفسیر صافی در پاسخ به اخبار تحریف گفته است:

بعید نیست گفته شود که بعضی از حذف شده ها از قبیل تفسیر و بیان بوده اند، نه از اجزای قرآن، ... و از جمله دلایل آن، روایتی است که عامّه (اهل تسنن) نقل کرده اند که علی(ع) در مصحفش ناسخ و منسوخ را نوشته بود؛ و معلوم است که حکم به نسخ تنها از قبیل تفسیر و بیان است و جزئی از قرآن نمی باشد. پس احتمال دارد که بعضی از حذف شده ها نیز چنین باشد.58

تأویل هر آیه ای که خدا بر محمد(ص) نازل کرده و هر حلال و حرام، حد، حکم یا چیزی که امت تا روز قیامت به آن نیاز دارد حتی دیه خراش، به املای رسول خدا(ص) و دستخط من مکتوب است

آیة الله خویی(ره) نیز فرموده است:

وجود مصحفی برای امیرالمؤمنین(ع) که در ترتیب سور با قرآن موجود مغایر است، چیزی است که نباید در آن شک کرد، و اتفاق علمای اعلام بر وجود آن، ما را از زحمت اثبات آن بی نیاز کرده است. همچنین اشتمال قرآن آن حضرت بر زیادتهایی که در قرآن فعلی وجود ندارد، هرچند صحیح است ولی دلالت ندارد که آن زیادتها از قرآن بوده و با تحریف از بین رفته است، بلکه صحیح آن است که آن زیادتها یا تفسیر به عنوان تأویل و آنچه کلام خدا به آن برمی گردد، بوده است یا به عنوان تنزیل از جانب خدا در شرح مراد از آیات و... . پس آنچه از روایات در این مقام استفاده می شود این است که مصحف علی(ع) مشتمل بر زیادتهایی به عنوان تنزیل یا تأویل است، ولی هیچ یک از آنها دلالت ندارد که آن زیادتها از قرآن باشد. روایات دال بر ذکر نامهای منافقان در مصحف امیرالمؤمنین(ع)، بر همین معنا حمل می شود، زیرا ذکر نامهای آنان ناگزیر باید به عنوان تفسیر باشد و دلیل بر این امر، روایات قطعیِ ساقط نشدن چیزی از قرآن است....59

روایاتی نیز مؤید این مدعا است. برای مثال در ضمن روایت مفصّلی از سلمان چنین نقل شده است:

وقتی علی(ع) خیانت و کمی وفای آنان را نسبت به خود دید، ملازم خانه اش شد و به تألیف و جمع قرآن پرداخت و از خانه اش خارج نشد تا آن را که در ورقها، چوبها، استخوانها و رقعه ها بود، جمع کرد. وقتی همه آن را جمع کرد و تنزیل و تأویل و ناسخ و منسوخ آن را نوشت، ابوبکر به سوی او فرستاد که بیرون آی و بیعت کن.60

امام علی(ع)

در این روایت تصریح شده است که حضرت در قرآنی که جمع کرد تأویل آن را نیز نوشت و تردیدی نیست که تأویل قرآن غیر متن قرآن است. اما ناسخ و منسوخ، اگر منظور از نوشتن، تعیین آن دو و بیان این باشد که کدام آیه ناسخ و کدام آیه منسوخ است، آن هم غیرقرآن و قسمی از تفسیر قرآن است. همچنین اگر تنزیل به معنای شأن نزول آیات باشد آن هم غیرقرآن و قسمی از تفسیر قرآن است. البته ممکن است منظور از تنزیل، لفظ قرآن و منظور از ناسخ و منسوخ خود آیاتِ ناسخ و منسوخ باشد، ولی به هر حال دلالت این روایت بر اشتمال مصحف آن حضرت به تأویل قرآن که غیرقرآن است قطعی و غیرقابل انکار است.

در ضمن احتجاج مفصّلی که طبرسی(ره) از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده چنین آمده است:

وَ لَقَدْ اُحْضِرُوا الْکِتَابَ کُمَلاً مُشْتَمِلاً عَلَی التَّأوِیلِ وَالتَّنْزِیلِ وَالمُحْکَمِ وَالمُتَشَابِهِ وَالنّاسِخ وَالْمَنْسُوخ لَمْ یَسْقُطْ مِنْهُ حَرْفُ اَلِفٍ وَ لاَ لاَمٍ فَلَمَّا وَقَفُوا عَلی مَا بَیّنَهُ اللّهُ مِنْ اَسْماءِ اَهْلِ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ وَ اِنَّ ذَلِکَ اِنْ اَظْهَرَ نَقَضَ مَا عَهَدوُهُ قالوُا لاَحَاجَةَ لَنَا فِیهِ نَحْنُ مُسْتَغْنُونَ عَنْهُ بِمَا عِنْدَنَا... .61

کتاب در حالی که کامل و مشتمل بر تأویل و تنزیل، محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ بود و حتی حرف الف یا لامی از آن ساقط نشده بود برایشان آورده شد. وقتی از نامهای اهل حق و باطل که خدا بیان کرده بود، آگاه شدند و متوجه شدند که اگر این نامها آشکار شوند، پیمانشان نقض می شود، گفتند که ما به آن نیازی نداریم و با وجود آنچه در نزد ما است از آن بی نیازیم... .

با توجه به سیاق حدیث، منظور از کتاب، مصحف امیرالمؤمنین(ع) است و در این حدیث نیز تصریح شده است که مشتمل بر تأویل بوده است.

امام علی(ع):

کتاب (قرآن) در حالی که کامل، مشتمل بر تأویل و تنزیل، محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ است برایتان آورده شد

در روایت دیگر از حضرت علی(ع) در جواب سؤال طلحه از مصحف آن حضرت چنین نقل شده است:

... یا طَلْحَه! اِنَّ کُلَّ آیَةٍ اَنْزَلَهَا اللّهُ جَلَّ وَ عَلا عَلَی مُحَمّد صَلی اللّهُ عَلیهِ وَآلِهِ عِنْدی بِاِمْلاءِ رَسُولِ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَخَطِّ یَدِی وَتَأْوِیلِ کُلِّ آیَةٍ اَنْزَلَهَا اللّهُ عَلَی مُحَمّدٍ صَلی اللّهُ عَلیهِ وَ آلهِ وَ کلُّ حَلالٍ وَ حَرَامٍ، اَوْ حَدٍّ اَوْ حُکْمٍ اَوْ شَیئیٍ تَحْتَاجُ اِلَیْهِ الاُمَّةُ اِلَی یَوْمِ القِیمَةِ مَکْتُوبٌ بِاِمْلاءِ رَسُولِ اللّهِ صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلهِ وَ خطِّ یَدِی حَتّی اَرشِ الْخَدْشِ... .62

ای طلحه! هر آیه ای که خدای جلّ و علا بر محمد(ص) نازل کرده است به املای رسول خدا(ص) و دستخط من در نزد من است و تأویل هر آیه ای که خدا بر محمد(ص) نازل کرده و هر حلال و حرام، حد، حکم یا چیزی که امت تا روز قیامت به آن نیاز دارد حتی دیه خراش، به املای رسول خدا(ص) و دستخط من مکتوب است.

این روایت دلالت آشکار دارد که حضرت علی(ع) تأویل تمام آیات قرآن را به املای رسول خدا(ص) نوشته اند و قرینه این که این مطلب در جواب سؤال از مصحف آن حضرت بیان شده است اِشعار دارد که تأویل تمام آیات در مصحف آن حضرت مکتوب بوده است. گرچه این روایات مرسل است و نمی تواند دلیل قطعی بر مدعا باشد، ولی از ملاحظه مجموع آنها گمان قوی حاصل می شود که در مصحف آن حضرت تفسیر و تأویل آیات، مکتوب بوده است. برخی گفته اند که اگر مصحف آن حضرت یافت می شد در آن علم بزرگی نهفته بود.63

بدین ترتیب بر اساس روایت اخیر که از آن استفاده می شود آن حضرت تأویل تمام آیات را به املای رسول خدا(ص) در مصحف خود نوشته اند، می توان گفت که آن حضرت تفسیر مکتوبی داشته اند. آن مصحف و تفسیر گرچه اکنون در دسترس ما نیست ولی از روایات استفاده می شود که از بین نرفته و به امامان بعد از آن حضرت یکی پس از دیگری منتقل شده است و اینک در نزد امام زمان(عج) است.64 از امام صادق(ع) نیز روایت شده است که وقتی قائم(عج) قیام کند مصحفی را که علی(ع) نوشته بود آشکار می کند.65 در ذیل روایتی که طبرسی(ره) از ابوذر نقل کرده، آمده است که عمر از حضرت علی(ع) پرسید: آیا برای آشکار کردن آن (مصحف) وقت معلومی هست؟ فرمود بلی وقتی قائم از فرزندانم قیام کند آن را آشکار می کند.66

هرچند بخش عظیمی از دانش تفسیری آن حضرت که در مصحف شریف وی ثبت بوده در اثر ظلم ظالمان به ما نرسیده است، اما بخشی از آن در کتب روایی و تفسیری، نقل شده است که منبعی ارزشمند برای فهم مفاد آیات کریمه و معارف قرآن می باشد، ولی این روایات اولاً آمیخته به ضِعاف است و از جهت سند به تحقیق و بررسی نیاز دارد و ثانیا پراکنده است. اگر کسی آرا و روایات تفسیری آن حضرت را از کتابهای مختلف جمع آوری و با نام تفسیر منسوب به امام علی(ع) منتشر کند کاری مفید و ارزنده خواهد بود «وفّقنا الله و اخواننا له».

بیان یک نکته

از آن چه در توصیف مصحف امام علی(ع) بیان شد، به دست آمد که آن حضرت مصحفی داشته اند که اکنون در نزد امام زمان حضرت مهدی(عج) است، ولی همانطور که گذشت بزرگانی از دانشمندان شیعه مانند شیخ مفید، محقّق کاظمی، فیض کاشانی و آیت اللّه خویی(ره) تصریح دارند که آن مصحف از نظر متن و الفاظ و مقدار سوره ها و آیات با قرآن موجود فرقی ندارد و هیچ سوره، آیه و کلمه ای از این قرآن کم نشده است. تفاوت این دو قرآن در آن است که تفسیر و تأویل آیات در مصحف علی(ع) به املای پیامبر(ص) و به قلم حضرت علی(ع) موجود بوده است. پس نباید کسی به استناد این که شیعه می گوید امام علی(ع) مصحفی داشته که به دست ما نرسیده است، توهم کند که شیعه به نقصان قرآن موجود و کم شدن آیاتی از آن و پنهان بودن قرآن کامل معتقد است،67 زیرا ملازمه ای بین این دو وجود ندارد و با تصریح بزرگان شیعه به کامل بودن قرآن موجود و کم نشدن آیه و کلمه ای از آن، موردی برای این توهّم باقی نمی ماند. البته آن مصحف از جهت اشتمال بر تفسیر و تأویل آیات دانش فراوانی را دربرداشته است که از آن محروم هستیم. این نکته ای است که برخی از دانشمندان اهل تسنّن نیز به آن اذعان دارند، مثلاً ابن جزی68 گفته است:

اگر مصحف آن حضرت یافت می شد در آن علم بزرگی بود ولی یافت نشده است.69

نتیجه گیری

از آن چه در این مقاله با استناد به روایات فریقین بیان شد نتیجه می گیریم که یکی از شئونات پیامبر اکرم(ص) تبیین و تعلیم معارف و احکام قرآن بوده است و پس از آن حضرت، امام علی(ع) عهده دار این شأن شده و تنها او لیاقت تصدّی این شأن را داشته است، زیرا آن حضرت همه معانی و معارف قرآن، ظاهر و باطن، تفسیر و تأویل آن را از پیامبر(ص) تلقی کرده و دومین مفسر آگاه به همه معانی و احکام قرآن و مصون از خطا و نسیان بوده است.

حضرت علی(ع) در زمان خود به تفسیر و تبیین آیات قرآن پرداخته و افرادی مانند ابن عباس را از دانش تفسیری خود بهره مند ساخته است. علاوه بر این، امام علی(ع) همه معارف و احکام قرآن را به فرزندش امام حسن(ع) آموخته و از آن امام به امامان معصوم بعد از ایشان انتقال یافته است. آن حضرت مصحفی داشته است مشتمل بر تنزیل و تأویل آیات به املای پیامبر(ص) که اینک در نزد ولی عصر حضرت مهدی(عج) است.

پی نوشت ها:

56. نوری، میرزاحسین، فصل الخطاب، [بی جا]، [بی تا]، [بی نا]، ص105 (الدلیل الرابع) به نقل از شرح الوافیة کاظمی.

57. فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، بیروت: مؤسسة الاعلمی، [بی تا]، ج1، ص52.

58. خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص243245.

59. بحارالانوار، ج28، ص264 و ج92، ص40.

60. الاحتجاج، ج1، ص383.

61. بحارالانوار، ج92، ص41.

62. ابن جزی، محمد بن احمد، التسهیل لعلوم التنزیل، بیروت: دارالکتاب العلمیه، 1415ق، ج1، ص7؛ از ابن سیرین نیز نقل شده اگر آن کتاب بدست می آمد علم زیادی در آن یافت می شد، یوسف بن عبداللّه، الاستیعاب در حاشیه «الاصابة»، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1328ق، ج2، ص253.

63. بحارالانوار، ج92، ص42.

64. اصول کافی، ج2، ص462 (کتاب فضل القرآن، باب النوادر، حدیث 23)؛ بصائر الدرجات، قم: مکتبة آیة اللّه المرعشی، 1404ق، ص193 (جزء 4، باب 6، حدیث 3).

65. بحارالانوار، ج92، ص43.

66. متأسفانه برخی از اهل تسنن چنین پندار باطلی را با لفظی موهن در مورد شیعه اظهار کرده اند؛ عبداللّه علی قصیمی در الصراع بین الاسلام والوثنیّة، نوشته است: «ان اغبی الاغبیاء و اجمدالجامدین هم الذین غیّبوا امامهم فی السرداب وغیّبوا معه قرآنهم ومصحفهم... وان اغبی الاغبیاء واجمد الجامدین هم الذین یزعمون ان القرآن محرّف مزید فیه ومنقوص منه.(الغدیر، ج3، ص308).

67. ابوالقاسم محمد بن احمد بن جزّی الکلبی متوفای 741 مؤلف التسهیل لعلوم التنزیل.

68. التسهیل لعلوم التنزیل، ج1، ص6و7

ابوذر رضاسلطانی/گروه دین و اندیشه تبیان

تنظیم:س.آقازاده