تبیان، دستیار زندگی
در مدتى كه مشغول نگارش یا چاپ این داستانها بودم، بعضى از دوستان ضمن تحسین و اعتراف به سودمندى این كتاب، از اینكه من، كارهاى به عقیده آنها مهمتر و لازمتر خود را موقتا كنار گذاشته و به اینكار پرداخته ام، اظهار تأسف مى كردند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیلسوفی قصه گو
/'3*'f 1'3*'f

بخش اول و دوم را حتما بخوانید

لینک مرتبط صوتی را اینجا ببینید

چرا به نوشتن پرداختید؟

بنده از حدود بيست سال پيش كه قلم به دست گرفته، مقاله يا كتاب نوشته ام، تنها چيزى كه در همه نوشته هايم آن را هدف قرار داده ام حل مشكلات و پاسخگوئى به سؤالاتى است كه در زمينه مسائل اسلامى در عصر ما مطرح است.

  نوشتجات و کتابهای شما پیرامون چه موضوعاتی است؟

نوشته هایم برخى فلسفى، برخى اجتماعى، برخى اخلاقى، برخى فقهى و برخى تاريخى است. با اينكه موضوعات اين نوشته ها كاملا با يكديگر مغاير است، هدف كلى از همه اينها يك چيز بوده و بس.

 چگونه موضوعات مهم را می یافتید؟

بنده هرگز مدعى نيستم كه موضوعاتى كه  انتخاب كرده ام و درباره آنها قلمفرسائى كرده ام لازم ترين موضوعات بوده است، تنها چيزى كه ادعا دارم اين است كه به حسب تشخيص خود از اين اصل، تجاوز نكرده كه تا حدى كه برايم مقدور است در مسائل اسلامى «عقده گشائى» كنم و حتى الامكان حقايق اسلامى را آنچنانكه هست ارائه دهم، فرضا نمى تواندم جلوى انحرافات عملى را بگيردم،  حتى الامكان با انحرافات فكرى مبارزه نمايم و مخصوصا مسائلى را كه دستاويز مخالفان اسلام است روشن كنم، و در اين جهت «الا هم فالاهم» را لا اقل به تشخيص خود- رعايت كرده ام.

 اما چرا شما با این همه عظمت علمی و فلسفی کتاب «داستان راستان» را برای کودکان  نوشتید؟

در مدتى كه مشغول جمع آورى و تنظيم و نگارش يا چاپ اين داستانها بودم، به هر يك از رفقا كه برخورد مى كردم و مى گفتم كتابى در دست تأليف دارم مشتمل بر تعدادی داستانهاى سودمند واقعى، كه از كتب احاديث يا كتب تواريخ و سير ه استخراج كرده و با زبانى ساده و سبكى اينچنين نگارش مى دهم، تا در دسترس عموم قرار بگيرد، همه تحسين و تمجيد مى كردند و اين را بالاخص براى طبقه جوان كارى مفيد مى دانستند. بعضيها از آن جهت كه تاكنون نسبت به داستانهاى سودمند اخبار و احاديث  كاری انجام نشده، اين را يك نوع (( ابتكار )) تلقى مى كردند و مى گفتند: ((جاى اين كتاب تاكنون خالى بود )).

البته كتابهاى سودمند، كه مستقيما متن حقايق اخلاقى و اجتماعى را به لباس (( بيان )) در آورده اند، يا كتبى كه حقايق زندگى را در لباس (( داستان )) كه فكر و قلم نويسنده، آن را ساخته و پرداخته است و حقيقتى ندارد مجسم كرده اند، يا كتب سيرت كه از اول تا آخر در مقام نقل تاريخ زندگى يك يا چند شخصيت بزرگ بوده اند از شماره بيرون است، ولى بنده تاكنون به كتابى برنخورده ا م كه مؤلف به منظور هدايت و ارشاد و تهذيب اخلاق عمومى داستانهايى سودمند، از كتب تاريخ و حديث استخراج كرده و در دسترس عموم قرار داده باشد. اگر هم اين كار شده است، نسبت به داستانهاى اخبار و احاديث صورت نگرفته است.

... از ذكر اين نكته نيز مى توانم صرف نظر كنم كه، در مدتى كه مشغول نگارش يا چاپ اين داستانها بودم، بعضى از دوستان ضمن تحسين و اعتراف به سودمندى اين كتاب، از اينكه من، كارهاى به عقيده آنها مهمتر و لازمتر خود را موقتا كنار گذاشته و به اينكار پرداخته ام، اظهار تأسف مى كردند و ملامتم مى نمودند كه چرا چندين تأليف علمى مهم را در رشته هاى مختلف به يكسو گذاشته ام و به چنين كار ساده اى پرداخته ام، حتى بعضى پيشنهاد كردند كه حالا كه زحمت اين كار را كشيده اى پس لااقل به نام خودت منتشر نكن ! من گفتم چرا ؟ مگر چه عيبى دارد ؟ گفتند اثرى كه به نام تو منتشر مى شود لااقل بايد در رديف همان اصول فلسفه باشد، اين كار براى تو كوچك است. گفتم مقياس كوچكى و بزرگى چيست ؟ معلوم شد مقياس بزرگى و كوچكى كار در نظر اين آقايان مشكلى و سادگى آن است، و كارى به اهميت و بزرگى و كوچكى نتيجه كار ندارند، هر كارى كه مشكل است بزرگ است و هر كارى كه ساده است كوچك.

اگر اين منطق و اين طرز تفكر مربوط به يك نفر يا چند نفر مى بود، من در اينجا از آن نام نمى بردم، متأسفانه اين طرز تفكر - كه جز يك بيمارى اجتماعى و يك انحراف بزرگ از تعليمات عاليه اسلامى چيز ديگرى نيست - در اجتماع ما زياد شيوع پيدا كرده، چه زبانها را كه اين منطق نبسته و چه قلمها را كه نشكسته و به گوشه اى نيفكنده است ؟

به همين دليل است كه ما امروز از لحاظ كتب مفيد و مخصوصا كتب دينى و مذهبى سودمند، بيش از اندازه فقيريم، هر مدعى فضلى حاضر است ده سال يا بيشتر صرف وقت كند و يك اثر علمى سنگین،  تأليف كند و با كمال افتخار نام خود را پشت آن كتاب بنويسد، بدون آنكه يك ذره به حال اجتماع مفيد باشد. اما از تأليف يك كتاب مفيد، فقط به جرم اينكه ساده است و كسر شأن است، خوددارى مى كند. نتيجه همين است كه آنچه بايسته و لازم است نوشته نمى شود و چيزهايى كه زائد و بي مصرف است پشت سر يكديگر چاپ و تأليف مى گردد. چه خوب گفته خواجه نصير الدين طوسى:

افسوس كه آنچه برده ام باختنى است              بشناخته ها تمام نشناختنى  است

بــرداشـــته ام هر آنچه بايد بگذاشـــــت          بگذاشته ام هــــر آنچه برداشتنى است

عاقبه الامر در جواب آن آقايان گفتم: اين پيشنهاد شما مرا متذكر يك بيمارى اجتماعى كرده، و نه تنها از تصميم خود صرف نظر نمى كنم، بلكه در مقدمه كتاب از اين پيشنهاد شما به عنوان يك بيمارى اجتماعى نام خواهم برد.

بعد به اين فكر افتادم كه حتما همان طور كه عده اى كسر شأن خود مى دانند كه كتابهاى ساده - هر چند مفيد باشد - تأليف كنند، عده اى هم خواهند بود كه كسر شأن خود مى دانند كه دستورها و حكمتهايى كه از كتابهاى ساده درك مى كنند به كار ببندند!!

 یکی از روحانیون موفق تاریخ معاصر ایران یقیناً شما هستید و این را نیر به خوبی می دانید که مهمترین مسئله روشنفکران جهان اسلام مسئله علل انحطاط مسلمين است شما نیز به آن پرداخته اید هدفتان چه بوده است؟

اينجانب درست به ياد ندارد كه از چه وقت با مسأله علل انحطاط مسلمين آشنا شده ام و از چه زمانى شخصا به بحث و تحقيق در اين مسأله علاقمند گرديده و درباره آن فكر مى كرده ام، ولى مى تواند به طور يقين ادعا كنم كه متجاوز از بيست سال است كه اين مسأله نظر م را جلب كرده و كم و بيش در اطراف آن فكر مى كردم و يا نوشته هاى ديگران را در اين زمينه مى خوانده ام .

از آن زمان تاكنون هر وقت به گفته يا نوشته اى در اين موضوع برمى خوردم، با علاقه مى خواندم و يا گوش مى كردم، و خيلى مايل بودم رأى و نظر گوينده يا نويسنده را دريابم، تا آنكه در چند سال پيش، ضمن بحثى نيمه درس و نيمه سخنرانى كه در اطراف يكى از احاديث نبوى  ايراد مى كردم، دامنه سخن به اين مطلب كشيد. اگر چه آنچه در اين زمينه تا آن وقت خوانده يا شنيده بودم احيانا مفيد بود، اما مرا اقناع نكرده بود و چون در خود و مستمعين علاقه شديدى به فهميدن اين مطلب احساس مى كردم تصميم گرفتم تا آنجا كه ممكن است غور و دقت كنم و اين مسأله را بررسى نمايم، زيرا يافتن راه اصلاح اوضاع حاضر جهان اسلامى بستگى زيادى دارد به پيدا كردن علل و موجبات انحطاط آنها كه در گذشته وجود داشته است و يا اكنون نيز موجود است. براى اين كار لازم شد كه اولا نظر ديگران را، اعم از مسلمان و غير مسلمان، تا آنجا كه دسترسى دارم بررسى كنم، و ثانيا موضوعاتى كه از اين نظر قابل طرح و گفتگو است، هر چند تاكنون از اين نظر طرح نشده است، بدون اغماض و پرده پوشى طرح كنم.

اينجا بود كه به گستردگى و دامنه وسيع اين مبحث پى بردم. فهميدم كه اگر بنا شود تحقيقى كافى و عالمانه در اين مطلب بشود، بايد موضوعات فراوانى مورد بحث و تحقيق قرار گيرد، و بررسى همه آنها از عهده يك فرد خارج است و يا لااقل سالها وقت لازم دارد. معهذا در نظر گرفتم مقدمتا مطالب مربوطه را كلاسه و خلاصه كنم و بعضى از موضوعات را به طور نمونه و آزمايش مورد بحث و گفتگو قرار دهم و سررشته را به دست ديگران بدهم، شايد به اين ترتيب نوعى همفكرى و همكارى در يك بحث مهم اجتماعى اسلامى صورت بگيرد و يك سلسله بحثهاى منظم و مفيد انجام يابد.


* لینک مباحث سخنرانی علامه مطهری با موضوعات اخلاقی


نوشته سید مهدی موسوی گروه حوزه علمیه

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه