شعباني: تاريخپژوهان به كمك سينماگران تاريخي بيايند
دكتر رضا شعباني، استاد دانشگاه و تاريخپژوه در نشست تخصصي كتاب ماه تاريخ و جغرافيا با موضوع «تاريخ و رسانه»گفت: كار تاريخنگار از مقوله هنري نيست، بلكه يك علم است و به حقيقتهاي رويداد تاريخي ميپردازد. با اين حال بايد بگويم بين تاريخ و سينما رابطه وجود دارد و تاريخپژوهان بايد اطلاعاتشان را با سينماگران در ميان بگذارند.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر رضا شعباني استاد دانشگاه و تاريخپژوه در ابتداي نشست تخصصي «تاريخ و رسانه» گفت: در ادبيات عرصه خيال وسيع است و هر كس ميتواند در ادبيات به هر چيزي بپردازد و به آن قدرت مبالغه بدهد. به اين معني كه يك آدم متوسط حال را قهرمان خود قرار ميدهد. صور خيال در ادب عرصه پهناور و وسيعي دارد و همه ميتوانند به آن بپردازند.
وي كه شب گذشته (8 آذرماه) در سراي دايمي اهل قلم موسسه خانه كتاب سخن ميگفت به هنر و خلاقيت اشاره كرد و افزود: اديب ميتواند قهرمان خيالش را اوج بدهد و نقاط قوت و ضعف آن را به تصوير بكشد. كار تاريخنگار از مقوله هنري نيست، بلكه يك علم است و به حقيقتهاي رويداد تاريخي ميپردازد. هنر با خلاقيت و فن و تكنيك روبهروست و بايد خلاقيت و زيباييشناسي داشته باشد. در عرصه سينما با پديدهاي روبهروييم و ميتوانيم يك مسأله كوچك را بزرگ و يك مسأله بزرگ را كوچك نشان دهيم.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: من تاريخ را يك علم ميدانم و بايد در يك زمان و مكان معين سخن معيني را ارايه و كار معيني را انجام دهد. نقاش ميتواند تصويري از پرنده به اشكال گوناگون بكشد و در ذهن بيننده آن را جاي دهد اما تاريخنگار نميتواند با صورخيال مطالب تاريخي را عرضه كند.
نويسنده كتاب «داريوش بزرگ» خاطرنشان كرد: كاري كه تاريخ دارد بازسازي گذشته به نزديكترين صورتي است كه حوادث در آن اتفاق افتاده است. در جهان تمام حوادثي كه اتفاق ميافتد منحصر به فرد است حتي 2 قطره باران با هم يكسان نيست و تفاوتهايي با هم دارد. تاريخ علم هويتسازي است و شما با هيچ علمي به اندازه تاريخ نميتوانيد تصوير يك فرد را در گذشتههاي تاريخي عنوان كنيد. هيچ علمي به اندازه تاريخ موثر نيست و هيچ پديدهاي يك روزه به دنيا نميآيد و نميتوان به صورت ثابت آن را بررسي كرد.
وي به اسناد تاريخي اشاره كرد و گفت: اگر اسنادي مربوط به كوروش بزرگ در سال 521 پيش از ميلاد داشته باشيم كه كمبوجيه برادرش برديا را كشته باشد، شخصي به نام «گئومات مغ» خود را به دروغ برديا ناميده و بر کوهي نزديک شهر ايراني پَيشياوادا اعلام شاه بودن کرد و در متون تاريخي از وي به عنوان «بردياي دروغين» ياد شده است.
مولف كتاب «كوروش كبير» خاطرنشان كرد: آيا آن چيزي كه ميشنويم واقعا تاريخ است؟ اين حق تاريخ است كه بداند. كساني كه تاريخ مينويسند و كتاب منتشر ميكنند آيا آگاهي دارند و از ارتباط اين علوم با ديگر علمها واقفاند و اطلاعات آنها به پرداخت عرصههاي ديگر چگونه مطرح ميشود.
اين تاريخپژوه خاطرنشان كرد: سينما نوعي بيان است و ما مفهومي از درام در ذهن خود داريم و ميتوانيم رفتن خشايارشا به آتن و آتش زدن پايتخت آتن كه هيچ كدام از ايرانيها آن منطقه را به آتش نكشيدند تصوير كنيم و هرودوت را نشان دهيم كه 80 درصد از سخنانش دروغ آشكار است.
وي افزود: مردم ايران بايد بدانند كه خشايارشا كيست تا فيلمي مانند 300 را براي ما نسازند. اين پرسوناژ زماني و مكاني خشايارشا بايد به صورت يك فيلم دربيايد. هيچ ملتي وجود ندارد كه گذشته، ديروز و امروزش با هم در ارتباط نباشد. هيچ ايراني نيست كه خاطره تلخ سياسي، مذهبي، اجتماعي، اقتصادي را در دورههاي تاريخي نگذرانده باشد. كرد، لر، مازندراني، گيلاني و... در مجموعه ايران جاي ميگيرند و ميتوان اين رويدادهاي تاريخي را به كوشش سينماگران به تصوير كشيد.
نويسنده كتاب «كريم خان زند» يادآور شد: ما نميتوانيم باور كنيم كه تاريخ در خلاء نوشته شود. آيا تاريخ بر مبناي عينيت قاطع است؟ آيا عينيتگرايي قاطع جواب حرفهاي تاريخنگار است؟ مطالب شاهنامه عين تاريخ است و الگوي مليگرايي ماست ما ميتوانيم تاريخ گذشتگان و نياكان ايران را بسازيم و به مخاطب نشان دهيم كه به گذشته خود افتخار كنند. ما بايد عينيتگرايي را بياموزيم زيرا ذهينيت تاريخي كارساز است.
وي در پايان سخنانش تأكيد كرد: تاريخ و رسانه بايد با هم همكاري كنند و بر اساس روايتهاي خشك تاريخي نميتوان تصوير را به مخاطب عام نشان داد و هر متن در ادب تاريخي است كه سند تاريخي محسوب ميشود و ميتواند اطلاعات و آگاهيهاي خود را به بيننده انتقال دهد.
رحمانيان: تاريخ پيشنيان با سينما زنده ميماند
سپس داريوش رحمانيان استاد رشته تاريخ داشگاه تهران گفت: يك ضربالمثل چيني معتقد است كه يك تصوير به 1000 كلمه ميارزد. ما معضل اساسي داريم كه ميتوان از آن به عنوان بحران هويت نام برد. من در مقاله «تسخير تاريخ» آوردهام كه تاريخ ما به سرقت ميرود. ابنسينا، مولوي و... را از ما ميگيرند و امروزه فردوسي را نيز متعلق به خود ميدانند. مرزهاي تاريخي را بايد چه كسي پاسداري كند؟ فردوسي نگذاشت تاريخ ما از بين برود و سينماگران بايد به اين سمت بروند و تاريخ پيشينيان را با سينما زنده نگهدارند.
وي افزود: سينماگران ميتوانند حقوق بشر ايراني را به تصوير بكشند كه كوروش بزرگ نخستين منشور بشر را نوشت و تاريخ نياكان و پيشينيان را با تصوير كردن حقوق بشر ايراني زنده نگهدارند. وقتي ايراني ميبينيد كه افرادي مانند كوروش، داريوش، خشايارشا و... را دارد به ايراني بودن خود افتخار ميكند.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: ما بايد بدانيم تاريخ و سينما چيست و مورخ و سينماگر كيست؟ تاريخ يك علم است و مورخان به طور آكادميك بر اين مسأله كار ميكنند، برخي مورخان مدعي هستند كه حقايق تاريخي را كشف ميكنند و بررسي دقيقتري ارايه ميدهند اين نكته قابل بحث است. سينماگران چنين ادعايي ندارند و معتقدند سينما هنر هفتم است و سينماگر هنرمند محسوب ميشود و بيشترين هدفش اين است كه مخاطبان عام را مورد خطاب خود قرار دهد و براي اهل تخصص چيزي را به تصوير نميكشد.
نويسنده كتاب «سيد جمالالدين اسدآبادي» گفت: كار سينماگر ميتواند درجات گوناگوني داشته باشد اما به طور كلي سينما يك هنر است. درباره تاريخ، وفاق عام وجود ندارد. آيا سينما به عنوان هنر مطرح ميشود و تنها براي اين است كه عدهاي از نمايش آن لذت ببرند يا اهداف ديگري را به دنبال دارد و ميتوان با ديدن فيلم فلسفه ياد گرفت.
وي افزود: مورخ چگونه بايد يافتههاي خود را از طريق كتاب به ديگران انتقال دهد؟ آيا سينما ميتواند براي انتقال آگاهيها به كمك مورخ بيايد؟ و مورخ با كمك چه فنون و ابزاري اطلاعات را به مخاطب انتقال ميدهد؟ با مطرح كردن اين پرسشها ميتوانيم به اين نتيجه برسيم كه سينما ميتواند به تاريخ كمك كند تا رويدادهاي تاريخي پيشنيان و گذشتگان به تصوير كشيده شود و زنده بماند.
وي به تاريخ خط اشاره كرد و گفت: تاريخ انسان با خط آغاز شده است و اختراع خط انقلابي در زندگي بشر محسوب ميشود و از زماني كه بشر وسيلهاي اختراع كرد براي عكس گرفتن و فيلم گرفتن توانست زندگي و حوادث خود را به تصوير بكشد و با تصوير رويدادهاي تاريخي را به نسلهاي بعدي انتقال دهد. با وسايل عكاسي و تصويربرداري انقلاب بزرگي رخ داد و وارد دنيايي شدهايم كه بشر توانست تاريخ گذشتگان خود را مشاهده كند. به عنوان مثال زمان تاريخي مظفرالدين شاه با فيلم گره خورده و زمان ناصرالدين شاه با عكس پيوند خورده است. ما تصويري كه از افتتاح راه آهن سراسري داريم چه قدر ارزشمند است. تصاوير جنگ جهاني دوم نيز ميتواند منابع بسيار ارزشمندي براي تاريخپژوهان بهشمار آيد.
وي به سينماي مستند نيز اشاره كرد و گفت: سينماي مستند انقلابي در تاريخنگاري ايجاد كرد و اگر كسي بخواهد تاريخ معاصر ايران را درست بشناسد ميتواند به اسناد مراجعه كند و به اسناد مستندي نياز دارد و براي بهرهگيري از اين اسناد سينماگر ميتواند با دانستهها و ريزهكاريها به كمك مورخ بيايد. مورخ نيز به دنبال حقيقت ميآيد و ميخواهد حقيقت را كشف كند.