تبیان، دستیار زندگی
در داستان بازم بگو مادام، با زنی مواجهیم که برای حل مشکلاتش به فال‌بین مراجعه می‌کند. مراجعه به فال‌بین از روی ناتوانی در حل مشکل است. زنانی که در داستان به این فال‌بین مراجعه می‌کنند، خواستار نگه داشتن ته‌مانده‌ی عشقی هستند که خودشان توان حفظش را ندارند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زن در تقابل با مرد سالاری

بررسی تصویر زن در داستان‌های کوتاه نویسندگان ایران در ده سال اخیر(1388 _ 1378)

زن در تقابل با مرد سالاری

زنان همواره در هنر و ادبیات نقشی محوری ایفا کرده‌اند. در قرون گذشته، به دلیل تسلط گفتمان اجتماعی مردسالار، زنان بیشتر در جایگاه موضوع اثر هنری قرار گرفته‌اند، اما در قرن اخیر و با ورود زنان به عرصه‌های گوناگون اجتماعی و هنری، توانسته‌اند در قالب خالق آثار هنری و ادبی هم جایگاه خود را تثبیت کنند.

نویسندگان داستان کوتاه، چه مرد و چه زن، در طی سال‌ها تصاویر گوناگونی از زن را در داستان‌های خود ارائه کرده‌اند. بسیاری از این تصاویر، همسو با گفتمان‌های سنتی و مذهبی و ... دوره‌ی خود، و برخی نیز ساختارشکنانه بوده‌اند.

در این پژوهش ما به بررسی تصویر زن در شخصیت‌های برخی از داستان‌های کوتاه نویسندگان ایرانی که در ده سال اخیر منتشر شده‌اند، می‌پردازیم. به همین منظور نه مجموعه داستان از پنج نویسنده‌ی زن و چهار نویسنده‌ی مرد انتخاب شده است. سعی بر این بوده که در انتخاب این مجموعه‌ها هیچ‌گونه معیار گزینش خاصی مد نظر قرار نگیرد. از هر یک از این مجموعه‌ها چند داستان که نقش شخصیت‌های زن در آن‌ها پررنگ‌تر بوده انتخاب و بررسی شده است.

آن‌چه در این بررسی بیشتر مورد توجه قرار گرفته، تصاویر ارائه شده و نقش شخصیت‌های زن در تقابل با گفتمان‌های مسلط اجتماعی و مردسالار است. بدیهی است این بررسی به صورتی محدود و اشاره‌وار بوده و نگاهی کلی به این موضوع دارد. امید است در آینده بتوانیم به شکلی جامع و کامل آثار داستان نویسان ایرانی را با این منظر بررسی کنیم و نتایج آن بتواند دیدگاهی تازه برای نویسندگان جوان در ارائه‌ی تصاویر از زن ایجاد کند.

آن‌چه در این بررسی بیشتر مورد توجه قرار گرفته، تصاویر ارائه شده و نقش شخصیت‌های زن در تقابل با گفتمان‌های مسلط اجتماعی و مردسالار است. بدیهی است این بررسی به صورتی محدود و اشاره‌وار بوده و نگاهی کلی به این موضوع دارد.

مجموعه داستان "حتی وقتی می‌خندیم" نوشته‌ی "فریبا وفی":

در این مجموعه، نویسنده با دست گذاشتن روی برخی احساسات خاص زنانه، ویژگی‌های زنانه‌ای را به تصویر کشیده که پیش از این کم‌تر به آن پرداخته شده است. در برخی از داستان‌ها، شخصیت‌های زن دارای نوعی بی پروایی در بیان احساس درونی‌شان هستند که این از نقاط مثبت این آثار است. اما در مجموع قالب‌شکنی مشخصی از گفتمان مردسالار به تصویر کشیده شده صورت نمی‌گیرد. هیچ‌یک از شخصیت‌های این مجموعه دست به کنشی علیه گفتمان مردسالار که دال بر توانایی زن در انجام این کنش باشد، نمی‌زند. در داستان‌هایی هم که شخصیت‌های زن کنش‌مند هستند، عمل‌شان صرفا از روی ضعف و ناچاری است و به نوعی به لجبازی کودکانه شبیه می‌شود.

در داستان "حتی وقتی می‌خندیم"، نگاهی به نسبت ساختارشکنانه به زن و زندگی زناشویی وجود دارد. به نوعی این داستان خیانت را در رابطه‌ی زن و شوهر نه به عنوان گناه بلکه به عنوان یک واقعیت می‌پذیرد. واقعیتی که در پی ملال روزمرگی پس از ازدواج نمایان می‌‌شود. شخصیت‌های زن داستان ابایی از اعتراف به خیانت‌شان ندارند. اما کنش‌هایی که از طرف این زنان می‌بینیم از روی ضعف و ناچاری است نه توانایی (اعمالی مانند کباب درست کردن با آب دهان برای شوهر یا بدون اجازه از جیب شوهر پول برداشتن و...) این زنان با این‌که هیچ تمایلی به ادامه‌ی زندگی با همسران‌شان از خود بروز نمی‌دهند و به نوعی به ملال رسیده‌اند، همچنان به زندگی مشترک ادامه می‌دهند.

در داستان "بازم بگو مادام"، با زنی مواجهیم که برای حل مشکلاتش به فال‌بین مراجعه می‌کند. مراجعه به فال‌بین از روی ناتوانی در حل مشکل است. زنانی که در داستان به این فال‌بین مراجعه می‌کنند، خواستار نگه داشتن ته‌مانده‌ی عشقی هستند که خودشان توان حفظش را ندارند و از طرفی به دلیل تسلط گفتمان‌های سنتی اجتماعی, توان جدایی و ترک رابطه را نیز دارا نمی‌باشند.

در داستان "یک برادر"، اشاره به سرکوب امیالی در زن می‌شود که از نظر گفتمان اجتماعی غالب ناپسند است. زن ناچار است این امیال سرکوب شده‌ی درونی را در پوشش نام‌هایی مانند احساس برادرانه پنهان کند.

در داستان "زن‌ها"، نگاه تحقیرآمیز به زن تا جایی پیش می‌رود که داستان تمامی زنان را در دو دسته‌ی کلی جای می‌دهد. زن محافظت شده و زن محافظت نشده(توسط پول و مرد). زن محافظت شده زنی است که به استخر و سونا می‌رود، مراقب حفظ زیبایی اندامش است، به میهمانی‌های شبانه می‌رود و... و زن محافظت نشده آن‌قدر دغدغه‌ی مالی دارد که نمی‌تواند به هیچ‌یک از این‌ها فکر کند. در این نوع تقسیم‌بندی نگاه به زن از این حد فراتر نمی‌رود و زنی هدفمند که ویژگی بارزش تفکرش باشد در این تقسیم‌بندی جای نمی‌گیرد. گویی که چنین زنی وجود ندارد.

داستان "روتو بکن این‌ور" زنی را به ما نشان می‌دهد که همسرش برای خود این حق را قائل است که او را با زنی دیگر مقایسه کند. مرد حتی به نوعی تمایل خود به آن زن را بروز می دهد. زن همواره مطیع شوهر است و در نهایت کنشی که از زن می‌بینیم در حد روی برگرداندن و پشت به مرد خوابیدن است.

مجموه داستان "کافه پری دریایی" نوشته‌ی "میترا الیاتی":

زن در تقابل با مرد سالاری

در برخی داستان‌های این مجموعه نیز با زنانی مواجهیم که در ظاهر طغیان‌هایی را علیه گفتمان‌های اجتماعی انجام می‌دهند که این در همین حد از نکات مثبت این مجموعه است. اما با کمی بررسی عمیق‌تر مشخص می‌شود که در نهایت دوباره این زنان پذیرای جامعه‌ی مردسالار هستند. نیاز یک زن به وجود حمایت یک مرد در لایه‌ی دوم این داستان‌ها مشهود است. از ویژگی‌های این مجموعه نگاهی تاریخی به مردسالاری و اعتقاد به تکرار آن در نسل‌های گوناگون است.

داستان "نرد" داستان دختری است که بر خلاف میل پدر با فرد مورد علاقه‌اش در خارج از کشور ازدواج کرده است. در عین این‌که در ابتدای داستان نیلو علیه تفکر نسبتا سنتی پدر می‌شورد و تن به خواسته‌ی پدر نمی‌دهد، اکنون که زندگی‌اش در شرف جدایی است، این موضوع را به دلیل مخالفت اولیه‌ی پدر از او پنهان می‌کند. نیلو اختلافش با همسر را در برابر پدر کتمان می‌کند و دچار نوعی دوگانگی می‌شود. از سویی می‌بینیم که نگاه نیلو به زندگی و همسر ایده‌آل نگاهی سنتی است (مردی که با گل به خانه بیاید و آخر هفته‌ها در کنار خانواده باشد و...) در واقع ما با تصویر زنی سرگردان میان دو گفتمان متفاوت مواجهیم.

در داستان "آسمان خیس"، خیانت مرد به زن را به‌صورت یک موتیف تاریخی نشان می‌دهد. همواره زنان مورد خیانت همسران‌شان قرار می‌گیرند و در نهایت تنها می‌شوند. از آن‌جا که در این داستان زن بدون مرد همواره سردرگم و درمانده نشان داده شده، این داستان همسو با گفتمان مردسالار است.

در داستان "زیر باران" نیز زنی را اسیر گفتمان مردسالار تکرار شونده می‌بینیم. زنی که از همسرش جدا شده و با این کار از سلطه‌ی همسرش رهایی یافته. اما اکنون ادامه‌ی همان گفتمان را در فرزند پسر خود در حال شکل‌گیری می‌بیند.

در داستان "نامه‌ای به دوست قدیمی"، زن تبدیل به ابزاری برای خوش‌گذرانی و گذران زندگی مرد می‌شود. زن با وجود این‌که هیچ‌گونه نیاز مالی به مرد ندارد و از نظر عاطفی نیز از سوی همسرش تامین نمی‌شود، هیچ تلاشی برای رهایی از این زندگی نمی‌کند.

در داستان "زیر باران" نیز زنی را اسیر گفتمان مردسالار تکرار شونده می‌بینیم. زنی که از همسرش جدا شده و با این کار از سلطه‌ی همسرش رهایی یافته. اما اکنون ادامه‌ی همان گفتمان را در فرزند پسر خود در حال شکل‌گیری می‌بیند.

مجموعه داستان "آفتاب مهتاب" نوشته‌ی "شیوا ارسطویی":

در این مجموعه، نگاهی مثبت و برتر انگارانه به زن مشهود است و همواره مردها با وجود عدم شایستگی بر زن‌ها مسلط می‌باشند. پیام‌های شبه فمینیستی در برخی از داستان‌ها وجود دارد اما باز هم در نهایت این گفتمان مردسالار است که پذیرفته می‌شود. در این داستان‌ها تنها زنانی مورد سلطه و ستم مرد به مخاطب نمایش داده می‌شود و ما هیچ‌گونه عملی برای قالب‌شکنی از این گفتمان نمی‌بینیم. انتظار نمی‌رود در همه‌ی داستان‌ها حتما زن‌ها کنش‌مند باشند و بر علیه گفتمان دست به شورش بزنند، اما لااقل این امر باید در برخی داستان‌هایی که با محوریت زن نوشته می‌شوند دیده شود.

در داستان " یک شب قبل از انتخابات"، شخصیت‌های زن قربانی همسران‌شان هستند و نگاه به زن به طور محسوسی مثبت است. چه سیمین با وجود عشق آسمانی‌اش، چه راوی با وجود دغدغه‌های شاعرانه‌اش که قصد جدایی از همسری را دارد که چیزی از شعر و شاعری نمی‌داند و چه زن فعلی دایی که محکوم است به چیدن بساط تریاک و غذا درست کردن و...

در داستان "پرانتز باز، لبخند، پرانتز بسته"، زن کاملا اسیر گفتمان مردسالار غالب است. گفتمانی که از زن همواره زیبایی و جوانی و طراوت ظاهری می‌خواهد که خوشایند مردان باشد. این زیبا ماندن گویی تنها دغدغه‌ی اساسی زن را تشکیل می‌دهد. گرچه در پایان داستان زن دچار نوعی تحول می‌شود اما این تحول از سر ناچاری و پذیرش میان‌‌سالی است نه یک تحول فکری.

داستان "شازده خانوم" پیامی شبه فمینیستی دارد. زنان از بدو ورود به مرحله‌ی زنانگی باید تن به خواسته‌های جامعه‌ی مردسالار دهند و در نهایت اسیر یک زندگی توام با درد و رنج می‌شوند.

ادامه دارد ...

زهرا هادی ـ آریا یعقوب‌زاده

تنظیم:بخش ادبیات تبیان