موشک 6 متری رفته تو کوچه 2 متری
( آژیری که هم اکنون می شنوید اعلان وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که ...) هنوز بقیه اش را نگفته بود که موج انفجار یک بار دیگر تن زمین و زمان را لرزاند ، و بعد هر کس در هر کجا پناه گرفته بود آمد بیرون و رفت پی کار خودش ؛ چرا که دیدن محل اصابت موشک دیگرهیچ تازگی نداشت ، چون در طی روز چندین بار این وضعیت تکرار می شد وسر راه ، بالاخره آدم می دید که موشک کجا خورده و چقدر خرابی به بار آورده است. ما هم که در منطقه چشم و گوشمان پر شده بود ازاین جور چیزها ؛
با این وصف همانطور که در شهر پرسه می زدیم ، رسیدیم به محل حادثه که طنابی را حائل کرده بودند ، تا افراد متفرقه، مانع عملیات کمک رسانی و نجات مجروحین نشوند ، دوستی که کنار ما ایستاده بود و ظاهرا به سر و وضعش نمی خورد که در شهر با این شرایط مانده باشد ، رو کرد به یکی از بچه ها که در حاضر جوابی ، ما همه از او سرمشق می گرفتیم گفت : اخوی چه خبره ، اینجا چرا اینقدر شلوغ شده ؟ و او با کمال خونسردی گفت : چیز مهمی نیست ؛ دوباره مثل اینکه موشک 6 متری افتاده تو کوچه 2 متری و طبق معمول گیر کرده و مردم دارند کمک می کنند ، بلکه بتوانند درش بیاورند ، بنده خدا معطل مانده بود که چه عکس العملی نشان بدهد که او اضافه کرد ؛ این موشک غریب است و در این شهر جایی را بلد نیست ؛ آن مردک که او را راهی می کند باید این ملاحظه را بکند ، یا کسی را با آن بفرستد یا اسم و آدرس محل را بگذارد داخل جیبش! تازه فهیمد که دوست ما دارد با او مزاح می کند ، تبسمی کرد و گفت : داشتیم ؟ دوست ما در جواب گفت : نه ، خریدیم .
فرهنگ جبهه – جلد دوم