تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1388/09/04
حج در آینه شاعران
تاکی به تمنای وصال تو یگانه |
اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه |
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟ |
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه |
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه |
رفتم به در صومعهی عابد و زاهد |
دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد |
در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد |
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد |
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه |
روزی که برفتند حریفان پی هر کار |
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار |
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار |
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار |
او خانه همی جوید و من صاحب خانه |
هر در که زنم،صاحب آن خانه تویی تو |
هر جا که روم،پرتو کاشانه تویی تو |
در میکده و دیر که جانانه تویی تو |
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو |
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه |
بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید |
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید |
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید |
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید |
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه |
عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید |
دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید |
تا غنچهی بشکفتهی این باغ که بوید |
هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید |
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه |
بیچاره بهائی که دلش زار غم توست |
هر چند که عاصی است، زخیل خدم توست |
امید وی از عاطفت دم به دم توست |
تقصیر خیالی به امید کرم توست |
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
برای دانلود فایل صوتی شعر کلیک کنید.