تبیان، دستیار زندگی
یكی از بارزترین مصادیق «سیر الی الله» همین جریان حج است كه انسانی كه به حج می‌رود سفر الهی دارد. گرچه انسان در هر جا می‌تواند خدا را زیارت و عبادت كند و «ضیف الرحمن» باشد ولی ذات اقدس الهی بعضی از مكان‎ها و برخی از زمان‎ها را برای ضیافت و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حج؛ ترک غیر خدا

حج

در بعضی از روایات ذیل این آیه كریمه‌ كه ذات اقدس الهی در قرآن فرمود: «فَفِرُّوْا إِلَی اللهِ»(1) گفتند: منظور حج است. فرار كنید، سفر كنید به طرف خدا؛ این سیر الی الله را همان حج دانستند. گرچه انسان به هر سمتی كه بخواهد روی بیاورد «فَأَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ.»(2) ولی همین انسان كه به هر سمت بخواهد روی بیاورد، چهره الهی را می‌بیند، همین انسان ممكن است به جایی برسد كه «أَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُه»(3)؛ یعنی «أینما تولّوا فثمّ وجه الشیطان.»

حج، ترك ما سوا و طلب خدا

یكی از بارزترین مصادیق «سیر الی الله» همین جریان حج است كه انسانی كه به حج می‌رود سفر الهی دارد. گرچه انسان در هر جا می‌تواند خدا را  زیارت و عبادت كند و «ضیف الرحمن» باشد ولی ذات اقدس الهی بعضی از مكان‎ها و برخی از زمان‎ها را برای ضیافت و برای پذیرایی آماده كرده است و مشخص كرده است و فرمود: «فَفِرُّوْا إِلَی اللهِ» كه در ذیل این كریمه آمده است یعنی سفر به حج(4) [و] قهراً فرار از غیر خداست به خدا . چون خدا همه جا هست معنای «سیر إلی الله» سیر مكانی یا زمانی نخواهد بود؛ خدا در هر زمان و در هر زمین و در همه موارد هست: «هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الأرْضِ إِله»(5) قهراً حج یك سرّ خاصی خواهد داشت كه «فرار الی الله» به صورت حج تفسیر شده است و آن «فرار الی الله» این است كه انسان ماسوی الله را ترك كند و الله را طلب بكند. پس یكی از اسرار حج ترك ماسوای خدا و طلب خداست: «فَفِرُّوْا إِلَی اللهِ.»

یكی از بارزترین مصادیق «سیر الی الله» همین جریان حج است كه انسانی كه به حج می‌رود سفر الهی دارد. گرچه انسان در هر جا می‌تواند خدا را  زیارت و عبادت كند و «ضیف الرحمن» باشد ولی ذات اقدس الهی بعضی از مكان‎ها و برخی از زمان‎ها را برای ضیافت و برای پذیرایی آماده كرده است.

حج با انگیزه‌های غیر خدایی مصداق روگردانی از خداوند

پس اگر كسی حج را به قصد تجارت انجام داد یا به قصد شهرت انجام داد یا به سایر مقاصد انجام داد، این فرار عن الله كرد؛ نه فرار الی الله. مثل این كه «جهاد عن الله» داریم و «جهاد فی الله» آنچه كه در قرآن دستور رسیده است «الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»(5) است، ولی عده‎ای جهاد عن الله دارند؛ نه فی الله. از خدا روگردانند؛ به كار خود و جاه خود و شهرت خود و امثال ذلك متكی و وابسته‌اند. اینها جهادشان عن الله است [و] قهراً راه را هم گم می‌كنند؛ چون «الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا» و اما «الذین جاهدوا عن الله» همان است كه «فتفرقوا عن سبیل الله» می‌شود. فرار هم این چنین است؛ گاهی الی الله است [و] گاهی فرار عن الله. حج به عنوان فرار الی الله در قرآن بازگو شده است؛ یعنی یك انسان حاجی همین كه قصد حج یا عمره را دارد سیرش به طرف خداست و سیر به طرف خدا؛ یعنی اعتماد بر خدا و دیگر هیچ. اگر كسی به زاد و راحله خود تكیه كند، به كسب و كار خود تكیه كند، به همراهان خود تكیه كند، این فرار به [سوی] همراهان كرده است؛ نه فرار به سوی خدا. این سفر به سفره خود كرده است؛ نه سفر به ضیافت الله و امثال ذلك.

پس یكی از اسرار حج آن است كه انسان از غیر خدا ببرد [و] به خدا وصل بشود. در همان تهیه مقدمات این چنین است. كسی كه می‌خواهد در شهرش لباس احرام فراهم بكند، مالش را تطهیر بكند، وصیتنامه را تنظیم بكند و از بستگانش خداحافظی بكند، از همان قدم اولش به عنوان «فرار الی الله» اینها را انجام می‌دهد كه این می‌شود سرّی از اسرار حج [و] قهراً در همه این حالات با خداست این سیرش «الی الله»، «فی الله»، «مع الله» و «بالله» است. این كه در دعاهای حج و مانند آن آمده «بسم الله دخلت و بسم الله خرجت و فی سبیل لله» شاید ناظر به همین باشد؛ یعنی [در] این كار با نام خدا [داخل شدم و با نام خدا از منزل خارج شدم] و در راه خدا شروع كردم.


پی نوشت ها:

1- الكافی، ج 4، ص 256؛ «عن ابی‌جعفر(علیه‎السلام) قال: «فَفِرُّوْا إِلَی اللهِ إِنِّی لَكُم مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ قال: حُجّوا الی الله عزّ وجلّ.»

2- سور ه بقره، آیه 115.

3- الكافی، ج 4، ص 256.

4- سوره زخرف، آیه 84 .

5- سوره عنكبوت، آیه 69.

برگرفته از اسرار و معارف حج(1)، جوادی آملی .

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.