تبیان، دستیار زندگی
بدعت در نظام عقیدتى و دستورى دین، یكى از نمودهاى بارز انحراف از مسیر وحى مى‏باشد، كه عوامل و انگیزه‏هاى مختلفى در پیدایش و شكلگیرى آن مؤثر است، از آن جمله:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رویارویى با بدعت و بدعت گزاران

شهادت امام محمد باقر علیه السلام

بدعت در نظام عقیدتى و دستورى دین، یكى از نمودهاى بارز انحراف از مسیر وحى مى‏باشد، كه عوامل و انگیزه‏هاى مختلفى در پیدایش و شكلگیرى آن مؤثر است، از آن جمله:

الف ـ غرض ورزى و تدابیر حیله گرانه عناصر ضد دین

كسانى كه در باطن و اعماق ضمیر خویش با پیام وحى بیگانه‏اند، و با شریعت تضاد دارند، زمانى كه قادر به مبارزه صریح و علنى با آن نباشند، مى‏كوشند تا با نفوذ دادن ایده‏هاى غیر دینى و برنامه‏هاى غیر الهى در مجموعه باورها و دستورهاى‏مكتبى، به گونه‏اى خزنده، ماهیت و خاصیت اصلى دین را تضعیف كرده، آن را به انحراف بكشانند.

این حركت، حركتى منافقانه است كه نسبت به ادیان قبل از اسلام نیز از سوى عناصر مغرض و نا سالم اعمال مى‏شده است، تا راه ایمان را بر رهروان دین مخدوش سازند.

خداوند در افشاى چهره این گروه و نیز تهدید آنان فرموده است:

فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یَكْسِبُونَ 1

واى بر آنان كه با دست خویش مطالبى را نوشته و به دروغ مى‏گویند: این از نزد خداست.هدفشان از این كار دستیابى به پولى اندك است.واى بر آنان از آنچه نوشتند و واى بر آنان از آنچه به دست آوردند!

ب ـ جهل و نارسایى علمى نسبت به مبانى و معارف اصیل دین

پیرایه‏ها و باورهاى خرافى كه گاه در محیطهاى مذهبى رخ مى‏نماید و به عنوان دین و باور دینى تلقى مى‏شود، معمولا ناشى از بى‏اطلاعى توده‏ها از مبانى اصیل مكتبى است.

زمانى كه نا آگاهان در مصدر قانونگذارى و یا اجرا قرار گیرند، چون از یك سو ناگزیرند كارها را سامان داده، پاسخى براى حل مشكلات و رخدادها بیابند، و از سوى دیگر آشنایى عمیق با روح دین ندارند، با صلاحدید و تشخیص بشرى خویش یا بر اساس منافع مورد نظر خود، به وضع قوانین و ترویج اندیشه‏هاى غیر دینى پرداخته، آنها را به نام دین قلمداد مى‏كنند .

این گونه بدعتها به هر دو انگیزه، پس از رحلت رسول خدا (ص) در اسلام رخ نمود، و یكى از رسالتهاى عمده اهل بیت (ع) پیراستن پیرایه‏ها از دامان معرفت اسلامى و مبارزه با بدعتهایى بود كه با انگیزه‏هاى مختلف صورت مى‏گرفت.

على (ع) به وجود این بدعتها هشدار مى‏داد و مردم را از پیروى آنها نهى مى‏كردو مى‏فرمود :

ما احدثت بدعة الا ترك بها سنة، فاتقوا البدع و الزموا المهیع 2

هیچ بدعتى گذاشته نشده، مگر آن كه به وسیله آن سنت و روشى از پیامبر (ص) به فراموشى گراییده است، از بدعتها بپرهیزید و به راه روشن و نداى رساى ارزشهاى اصیل دین پایبند باشید.

واى بر آنان كه با دست خویش مطالبى را نوشته و به دروغ مى‏گویند: این از نزد خداست. هدفشان از این كار دستیابى به پولى اندك است. واى بر آنان از آنچه نوشتند و واى بر آنان از آنچه به دست آوردند!

امام باقر (ع) در ارائه این مسؤولیت الهى به تبیین مبانى اصیل و سنتهاى محمدى (ص) پرداخته، نفى و طرد بدعتها را در محدوده رسالت علمى و عملى خود قرار داده بود.

براى دور داشتن مردم و عالمان و قضات از بدعت در دین، گاه خود به استدلال مى‏پرداخت و زمانى به روایات معصومان قبل از خود استشهاد مى‏كرد و این خطبه را از على بن ابى طالب (ع) یادآور مى‏شد:

ایها الناس إنما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع، و احكام تبتدع، یخالف فیها كتاب الله، یقلد فیها رجال رجالا... 3

هان اى مردم، سرآغاز شكلگیرى فتنه‏ها و انحرافها، هواها و هوسهایى است كه مورد پیروى قرار مى‏گیرد و احكامى است كه در شریعت بدعت گذارده مى‏شود.در این هوا پرستیها و بدعتگذاریها، با كتاب خدا مخالفت مى‏شود و مردم (به جاى تبعیت از وحى) از یكدیگر پیروى مى‏كنند!

امام باقر (ع) مى‏فرمود: كسى كه به فرمان انسان گنهكار گردن نهد دین ندارد. كسى كه به بدعت و سخنان باطلى كه به دروغ بر خدا بسته شده گردن نهد و پایبند باشد، دین ندارد. كسى كه چیزى از آیات الهى را انكار نماید، بى‏بهره از دین است.4

میلاد امام محمد باقر علیه اسلام

در حقیقت این هر سه عنوان بر كسى كه بدعتى را بپذیرد، منطبق شده و صدق‏مى‏كند، زیرا بدعتگذار، معصیتكار و افترا زننده به خداست و كسى كه سخنان او را بپذیرد بى‏شك با حكم واقعى الهى كه در قرآن و سنت یاد شده، مخالفت كرده است.

امام باقر (ع) در تفسیر آیه: هل ننبئكم بالاخسرین اعمالا...

مى‏فرمود: این گروه كه زیانكارترین مردمند و سعى و تلاش خویش را در زندگى دنیا به هدر داده و گم كرده‏اند و جاهلانه مى‏پندارند كه راه درستى را در پیش گرفته‏اند، نصارا، كشیشان، رهبانان و نیز آن دسته از مسلمانانند كه در شبهات و هواهاى نفسانى فرو رفته‏اند و گروههایى چون خوارج و اهل بدعت، در زمره ایشان جاى دارند.5

امام باقر (ع) در بیانى دیگر فرموده است: كسى كه با گناه و ارتكاب كبائر، به مبارزه با خدا برخاسته و از خود جرأت نشان دهد، كافر است.كسى كه روش و دینى غیر از دین خدا پى نهد، مشرك است. 6

كسى كه با گناه و ارتكاب كبائر، به مبارزه با خدا برخاسته و از خود جرأت نشان دهد، كافر است.كسى كه روش و دینى غیر از دین خدا پى نهد، مشرك است.

گرایش مردم به بدعتها، داراى عوامل و انگیزه‏هاى متفاوتى است.گاه بدعتها به منظور تحریف دین صورت مى‏گیرد، و گاه ناشى از جهل به مبانى و معارف مكتب است، و زمانى هم معلول تعصبها و رسوم غلط اجتماعى و یا محاسبه‏هاى شخصى است.

یكى از مسایلى كه در عصر پیامبر اسلام (ص) مشروع بوده، ولى در عصر عمر بن خطاب ممنوع و حرام اعلام گردید، متعه (ازدواج موقت) است.

عمر بن خطاب بر اساس باورها و صلاح اندیشى شخصى خود، اعلام كرد:

متعتان كانا على عهد رسول الله (ص) آنهى عنهما و اعاقب علیهما: متعة النساء و متعة الحج . 7

دو تمتع در روزگار رسول خدا (ص) وجود داشت و جایز بود، ولى من آن دو را ممنوع كرده، كسانى را كه مرتكب آن شوند مجازات مى‏كنم.آن دو عبارتند از: متعه زنان و متعه حج.

بى‏شك، عمر در صدور این حكم، از نظر خود دلایلى داشته است، ولى آیا دلایل او و قدرت فهم و تشخیص او مى‏توانسته با حكم الهى و سنت پیامبر (ص) همسطح قرار گیرد، و آیا او چنین حقى را داشته یا خیر؟ موضوعى است كه در كتب فقهى بتفصیل مورد بررسى قرار گرفته است.

از نظر شیعه، این دستور مخالف قرآن و سنت پیامبر (ص) است، و بر فرض كه شرایط خاص جامعه در مقطعى از زمان، سبب صدور چنین حكمى شده باشد، با تغییر شرایط، باز حكم اولى الهى جارى است.شیعه كه خود را بر اساس منابع متقن دینى، موظف به تبعیت از على (ع) و ائمه معصومین (ع) پس از رسول خدا (ص) مى‏داند به پیروى از معصومین (ع) این حكم را مخالف مصالح جامعه اسلامى مى‏شمارد.

در همان منبع حدیثى كه سخن فوق از عمر بن خطاب نقل شده، این روایت نیز آمده است كه على (ع) فرمود: «لو لا ما سبق من رأى عمر بن الخطاب لامرت بالمتعة، ثم ما زنى الا شقى» 8

اگر نبود كه عمر بن خطاب ازدواج موقت را ممنوع ساخته است، من فرمان مى‏دادم كه ازدواج موقت صورت گیرد و جایز باشد، زیرا با تجویز ازدواج موقت، گرایش به زنا و فحشاء كاهش مى‏یافت و جز انسانهاى شقى و دونمایه به زنا روى نمى‏آورند. 9

امام باقر ( علیه السلام )

در این روایت، فلسفه جواز ازدواج موقت مطرح شده، با بیان آن، اندیشه و باور عمر و نیز حكم او به ممنوعیت ازدواج موقت، از اساس زیر سؤال رفته است، و چون عمر به عنوان خلیفه و حاكم مسلمانان چنین دستورى را داده است و مخالفت رسمى على (ع) در چنین مسأله‏اى، مشكلات بزرگترى را در آن عصربحرانى براى جامعه اسلامى پدید مى‏آورده، آن حضرت سخن خود را با بیانى كه نقل شده به توده‏ها رسانده است.

این گونه احكام كه توسط شخص عمر بنیان نهاده شد، در نسلهاى بعد به عنوان سنت قطعى و احكام تلقى شد و استمرار یافت.چنان كه در زمان امام باقر (ع) برخى از رهروان راه خلفا بر امام (ع) خرده مى‏گرفتند كه چرا فرمان عمر را قبول ندارد و مشروع نمى‏داند.

عبد الله معمر لیثى از جمله كسانى است كه در این زمینه، با امام باقر (ع) به بحث نشسته است. او به امام باقر (ع) عرض كرد: شنیده‏ام شما در مورد ازدواج موقت (متعه) فتوا به جواز داده‏اید!

امام فرمود: بلى، خداوند آن را جایز شمرده و سنت رسول خدا بر آن بوده و اصحاب پیامبر (ص) به آن عمل كرده‏اند.

عبد الله معمر گفت: ولى عمر بن خطاب آن را ممنوع ساخته است!

امام فرمود: بنابر این تو بر سخن رفیقت پایدار باش و من هم بر سخن و رأى رسول خدا استوار خواهم بود!

امام باقر (ع) به عبد الله معمر تفهیم كرد كه: درستى و نادرستى احكام دین و حلال بودن و حرام بودن امور، با ذوق و سلیقه شخصى مردم و یا آداب و رسوم و تعصبهاى قومى قابل سنجش و محاسبه نیست.

(عبد الله كه خود را در میدان بحث به بن بست رسیده یافت، سعى كرد تا با فلسفه بافى و استحسانهاى شخصى و تمسك به ذهنیتها و تعصبهاى قومى راهى بجوید، از این رو) عبد الله گفت: آیا شما خشنود مى‏شوى كه ببینى شخصى با زنى از بستگان و خانواده شما چنین عملى را انجام دهد!

امام فرمود: اى بى‏خرد! چرا سخن از زنان به میان مى‏آورى (ما درباره حكم خدا سخن مى‏گوییم) آن خدایى كه ازدواج موقت را حلال ساخته از تو و از همه كسانى كه به تكلف و اجبار متعه را حرام شمرده‏اند، غیرتمندتر است.

آن گاه امام (ع) براى این كه به او بفهماند، شیوه شناخت حلال و حرام الهى، اتكا به ذوق و سلیقه و تعصبهاى شخصى نیست، فرمود: آیا تو دوست دارى كه زنى از خانواده تو به همسرى مردى درآید كه جولا و تهیدست است، و در جامعه جایگاهى بس پایین دارد.

عبد الله معمر گفت: خیر.

امام فرمود: چرا تو حلال خدا را حرام مى‏شمارى! (خداوند ازدواج با تهیدستان را ممنوع نكرده است) .

عبد الله گفت: من حلال خدا را حرام نمى‏دانم، بلكه معتقدم مرد جولا و بافنده تهیدست كفو و هم سطح ما نیست، از این رو خویشاوندى او را دوست ندارم.

امام فرمود: ولى برنامه خدا جز این است، زیرا خداوند، اعمال نیك همین مرد جولاى تهیدست را مى‏پذیرد، و حوران بهشتى را به ازدواج او در مى‏آورد، اما تو از روى كبر و نخوت، از خویشاوندى با مؤمنى كه شایسته همسرى حوران بهشتى است ناخشنود و ناراحتى.

عبد الله از سر تسلیم خندید و گفت: براستى كه سینه‏هاى شما رویشگاه درختان تناور دانش است، میوه‏هاى درخت دانش از آن شماست و برگهاى آن در اختیار مردم. 10

با این بیان، امام باقر (ع) به عبد الله معمر تفهیم كرد كه: درستى و نادرستى احكام دین و حلال بودن و حرام بودن امور، با ذوق و سلیقه شخصى مردم و یا آداب و رسوم و تعصبهاى قومى قابل سنجش و محاسبه نیست.

برگرفته از کتاب سیره معصومان جلد 5

تنظیم برای تبیان: سید پیمان صابری


1 ـ بقره/ .79

2 ـ نهج البلاغه، خطبه .145

3 ـ بحار 2/ .315

4 ـ بحار 2/ .310

5 ـ همان 2/ .298

6 ـ محاسن 209، بحار 72/ .222

7 ـ كنز العمال 16/519، حدیث .45715

8 ـ همان 16/522، حدیث .45728

9 ـ این بیان به معناى پذیرش رأى عمر از سوى على (ع) نیست، بلكه دقیقا ذیل روایت مى‏رساند كه على (ع) فرمان عمر را باعث فساد جامعه و جواز متعه را مایه مصونیت جامعه از ابتلا به فحشا مى‏دانسته است، ولى آن حضرت چون قدرت اجرایى براى لغو فرمان عمر نداشته، مطلب را با این بیان یاد كرده است، و ظاهرا این سخن در دوران حكومت عثمان صادر شده است.

10 ـ كشف الغمة 2/362، بحار 46/356، اعیان الشیعة 1/ .653

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.