تبیان، دستیار زندگی
علی دایی نوشتن بسیار کم است اما چه می شود کرد؟ تحریریه دموکراتیک ایجاب می کند به نظر جمع احترام بگذاریم! آنچه در این مطلب می خوانید ابعاد اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی، ورزشی و علمی شخصیت دایی است. البته درباره موفقیت علمی او، د...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برای یک اسطوره

یک ستون برای سردبیر آن هم درباره علی دایی نوشتن بسیار کم است اما چه می شود کرد؟

تحریریه دموکراتیک ایجاب می کند به نظر جمع احترام بگذاریم!

آنچه در این مطلب می خوانید ابعاد اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی، ورزشی و علمی شخصیت دایی است. البته درباره موفقیت علمی او، دانشگاه صنعتی شریف همکاری مطلوبی نشان نداد. اما دانستن این موضوع که دایی 12 سال در مقاطع تحصیلی مختلف دانش آموز ممتاز بوده است، کمک شایانی برای شناختن میزان هوش تحصیلی او خواهد کرد. در طی چند ماه اخیر تقدیرهای گوناگونی از او در سازمان های مختلف صورت گرفته است. درباره دایی دوست دارم بیشتر بنویسم اما به این چندجمله اکتفا می کنم که او بسیار باهوش و پیچیده است.

اگر او شطرنج باز می شد، به سختی می شد فهمید که حرکت بعدی اش در بازی چیست. حس ششم قوی در شناخت دوست و دشمن دارد و به راحتی تفاوت بین انتقاد و انتقام را درک می کند.

رابطه بین روزنامه ها و ورزشکاران یک بزرگراه دو طرف است. اما هر گاه شخصی خواست با منفی بافی و یا غرض ورزی نظر شخصی اش رابه او تحمیل کند به مانند یک جنتلمن ایستادگی کرده و می کند. رمز موفقیت او در مقاومت اوست. او از شنا کردن در خلاف جهت آب و به رخ کشیدن توان خود لذت می برد، به همین خاطر جواب منتقدانش را با گل هایش می دهد. جانشین سیاهپوست او در پرسپولیس امسال معنای همان ضرب المثل ایرانی است که می گوید: «مرغ همسایه غاز است».

چون او هر کاری جز گل زدن را بلد است!

بسیاری می خواهند بدانند که او چه زمانی به فوتبال خاتمه می دهد؟ یعنی برای آنها غروب یک ستاره بسیار جذاب تر از خود ستاره است. دایی در این باره البته کمی حساس است که نباید باشد. فوتبال بی رحم است، اگر شکست بخورید از محبوبیت دور می شوید و این خاصیت فوتبال است. اما درباره عده ای که دوست دارند زمان غروبش را بدانند باید یادآور شد که ما ایرانی هستیم، مرحوم جمال زاده می گوید: برخلاف تمام مردم دنیا، خیلی از ما از شکستن اسطوره ها و آدم های موفق مان لذت می بریم که این البته اشتباه است.

همبازی او لوتارماتئوس می گوید: «علی! با علم، اقتصاد، شخصیت و توانایی ورزشی خود می تواند الگوی جوانان جهان شود».

در طول یکصد سال اخیر جوانان ایرانی در برابر جوانان اروپایی و آمریکایی همواره تحقیر می شدند، اما اینک در ایران امروز آنها نشان دادند که نژاد آریایی هیچ چیز از غربی ها کم ندارد و علی دایی نمونه بارز یک جوان مسلمان ایرانی است.

علی دایی: همسرم را یکسال پیش در یک مهمانی دیدم

شاید خیلی ها فکر می کردند «علی دایی» اسطوره فوتبال ایران دیگر ازدواج نکند... اما علی دایی در روز اول بهمن ماه سال 1383 پای سفره عقد نشست و پیمان زناشویی بست...

این ازدواج باعث تعجب خیلی ها شد، همان هایی که فکر می کردند، دایی به ازدواج فکر نمی کند، اما او ازدواج کرد و پاسخ خیلی ها را داد. حالا اگر شما خواننده محترم دوست دارید بدانید، همسر این اسطوره فوتبال کیست با ما همراه شوید. ما تمام این پرسش ها را از علی دایی پرسیدیم. درست سه روز بعد از مراسم ازدواجش که هنوز گل های بزرگ اتاق عقدش در خانه بود. این شما و این گفته های علی دایی در رابطه با شریک زندگی آینده اش...

همسرم آذری زبان است

علی دایی به ما گفت: همسرم از آشنایان دور خانوادگی ما می باشد، مادرش اردبیلی و پدرش تبریزی است و بزرگ شده تهران می باشد. مشخصات کامل یک دختر آذربایجانی را دارد و لیسانس صنایع غذایی می باشد، او هشت سال از من کوچک تر است.

همسرم را هم من انتخاب کردم و هم مادرم. دایی می گوید: همسرم فرزند اول خانواده است و خواهر دیگرش به تازگی درسش به اتمام رسیده و قرار است به زودی ازدواج کند. باجناقم، کارش آزاد است و ترم های پایانی تحصیلش را می گذراند و پدر ایشان بازنشسته گمرک می باشد. نکته جالب در مورد ازدواج دایی مهریه همسرشان است. «از آنجا که خانواده همسرم دارای اعتقادات ارزشمند اسلامی هستند، مهریه شان مثل مهریه حضرت فاطمه(س)، «آب» است. خیلی ها فکر می کردن که مهریه همسرم سکه های زیادی است، به قول این جدیدی ها!... اما با تفاهمی که بین ما بود، مهریه ضامن خوشبختی نیست، بلکه صداقت ها و حسن نیت ها، زمینه ساز یک زندگی مشترک است».

علی دایی می گوید: به امید خدا پس از ماه محرم و صفر ازدواج و زندگی زیر یک سقف را آغاز می کنیم. وی در رابطه با مهمانان جشن ازدواج می گوید: «نمی خواستم، سر و صدای مراسم عروسی ام در شهر بپیچد، از این رو خصوصی صورت پذیرفت و خانواده من و دوستان نزدیکم، مهمانان جشن من را تشکیل دادند. البته جشن ازدواجم در تهران برگزار می شود و افراد خانواده ام از اردبیل به تهران می آیند، همچنین بیشتر دوستانم در تهران هستند و به همین خاطر باید در تهران برگزار شود». وی در ادامه می گوید: همسرم به فوتبال علاقه ای نداشت، اما از زمانی که با یکدیگر آشنا شدیم، ایشان به فوتبال به خصوص دیدارهای تیم ملی علاقمند شد».

آشپزی ام خوب است

از سال 1367 تنها در تهران زندگی می کنم، از همان زمانی که دانشجو شدم. از این رو شاید آشپزی ام از خیلی خانم های این دوره زمانه بهتر باشد. اکثر غذاهای ایرانی را بلد هستم. اگر یادتان باشد، سال ها در زمان دانشجویی تنها زندگی کردم و هفت سال هم خارج از ایران بودم. بالاخره شهردار شدن در خوابگاه دانشجویی از آدم آشپز خوب می سازد.

مادرم با ما زندگی نمی کند

علی دایی هم اکنون در شهرک غرب تهران به همراه مادر و دو برادرش که مجرد می باشد زندگی می کند، فکر می کردیم که دایی با همسرش در کنار مادرش زندگی می کند، اما وی می گوید: همسرم فهمیده و منطقی است و دوست دارد با مادرشوهرش زندگی کند، اما مادرم قبول نمی کند، گرچه من دوست دارم مادرم در کنار ما زندگی کند؛ اما از آنجا که ما پنج برادر هستیم، مادرم دوست ندارد، فرقی بین ما بگذارد. من و دو برادر وسطی ام، حسن و حافظ ازدواج کرده ایم و محمد برادر بزرگ و بهزاد برادر کوچکم مجرد هستند.

با مشکلات اخلاقی بیگانه است

یکی از ویژگی های علی دایی این است که هیچ گاه مشکل اخلاقی نداشته است. مسئله ای که در سال های اخیر در بین بیشتر فوتبالیست ها، بسیار باب بود و شاید همین سخت گیری در انتخاب همسر، ازدواج دایی را عقب انداخت، چرا که دایی به هر حال انسان مشکل پسندی است و باید این واقعیت را پذیرفت، اما این پرسش پیش می آید که چه عاملی باعث شد «دایی» این خانواده را برای ازدواج انتخاب کند و دختر این خانواده را به همسری برگزیند؟ «متاسفانه در این چند سال نه تنها در قشر فوتبالیست ها، بلکه در دیگر قشرها هم، چنین مسایلی باب بوده است، امیدوارم که دیگر شاهد چنین مسایلی نباشیم. باید بگویم، خانواده همسرم متعهد، تحصیلکرده و با فرهنگ هستند، آذری زبان و به عقاید من نزدیک می باشند». دایی موافق کار کردن همسرش نیست. او می گوید تا زمانی که خودم بتوانم کار کنم، دوست ندارم، همسرم کار کند؛ همین که برای من یک شریک زندگی مناسب باشد، برایم کلی ارزش دارد، البته دلم می خواهد در کارهای اقتصادی با من هم فکری کند.

مهمانان ویژه

یکی از مهمانان ویژه مراسم عقد، دکتر «آصفی» سخنگوی وزارت امور خارجه و همچنین «محمد دادکان» رییس فدراسیون فوتبال بود. «دکتر آصفی را از سال 1997 میلادی می شناسم، وی در کنار موقعیتی که دارد، انسان فوق العاده خوبی است که من افتخار آشنایی با او را دارم، در این مدت او یکی از دوستان خوب من بوده است».

اولین بار در یک مهمانی خانوادگی

اولین بار که همسرم را دیدم، تقریباً یکسال پیش بود. در یک مهمانی خانوادگی با ایشان آشنا شدم، دختر خاله همسرم، دوست نزدیک مادرم است. خاله او، همسایه خاله من در اردبیل بود، پسر خاله شان همکلاسی و دوست صمیمی برادر بزرگ ترم بود و به همین خاطر شناخت کاملی روی این خانواده داشتم.

دایی: وارد جزئیات نشوید

پیکان قهوه ای رنگش را هنوز به یاد دارد. از آن روزها سال ها گذشته است و حالا یک مرسدس بنز بسیار شیک زیر پایش است. وضعیت اقتصادی متوسطی داشت اما همان زمان هم، کار را عار نمی دانست؛ زمانی که در ابتدای معروفیت، باشگاه پرسپولیس به او «اپل» داده بود، اتومبیلش را فروخت و فروشگاهی در حوالی میدان منیریه خرید. او مانند خیلی ها عمل نکرد، بسیاری از فوتبالیست ها پول خود را از دست می دهند یا در اختیار دیگران می گذارند، اما او با فکر قوی اقتصادی اش، یک مدیر قوی اقتصادی هم است.

او تمامی پول و ارز به دست آمده از حضورش در تیم های خارجی را برای سرمایه گذاری به داخل کشور آورد، کاری که خیلی هاانجام ندادند. سرمایه گذاری که موجب اشتغال زایی شده است. فوتبال زمان تجارت را از او می گیرد، اگر نه، فکر ریاضی اش او را به یکی از موفق ترین ثروتمندان ایران بدل می کرد. وی در حال حاضر در هفت فروشگاه لوازم ورزشی و یک کارخانه نوشابه سازی سرمایه گذاری مستقیم دارد و به زودی کارخانه ای تأسیس خواهند کرد که دستگاه های مونتاژ لوازم بدنسازی اش را از آلمان وارد می کند و در زمین تازه خریداری شده اش در تهران اندیشه های تازه اقتصادی اش را به کار می بندد. شاید خود او هم نمی توانست حدس بزند فروشگاه میدان منیریه اش را که قسطی و به سختی خریده بود. به این حوزه گسترده از فعالیت های اقتصادی تبدیل شود پیرامون فعالیت های اقتصادی؛ پرسش هایی در ذهنمان بود که از او پرسیدیم.

? چرا تنها در زمینه کفش و پوشاک ورزشی فعالیت اقتصادی می کنید؟

دایی: فعالیت من تنها در زمینه پوشاک و کفش نیست، بلکه نمایندگی دستگاه های بدنسازی را دارم و بیشتر از هفت، هشت نوع از اجناس ورزشی را وارد می کنم.

? در حوزه فعالیت های اقتصادی شما چند نفر فعالیت می کنند؟

دایی: من سهامدار یک شرکت نوشابه سازی در اردبیل هستم که صادراتی هم به کشورهای همسایه داریم، اگر اشتباه نکنم در زمینه تولیدات ورزشی بالای 150 نفر فعالیت دارند.

? این پرسش پیش می آید که چرا کارخانه های زیر بنایی برای تولید کالاهای اساسی تأسیس نمی کنید، اصلاً روی این مسئله فکر کردید یا نه؟

دایی: من دوست دارم آرام آرام کارم را آغاز کنم، من ابتدا روی کیفیت فکر می کنم، به لطف خدا در زمینه تولید به خواسته هایم رسیدم، در حال حاضر یک زمین مناسب در تهران خریدم تا یک کارخانه بزرگ لوازم ورزشی تأسیس کنم. همیشه دوست داشتم پله پله، مراحل ترقی را طی کنم. در حال حاضر با چند کارخانه آلمانی به گفتگو نشسته ام، آنها قرار است به زودی به تهران بیایند و شرایط ما را بررسی کنند تا هر چه زودتر کارخانه مونتاژ لوازم ورزشی را تأسیس کنم.

? علی دایی در تهران چند فروشگاه دارد؟ نمایندگی چند مارک خارجی را دارد و چرا در شهرستان ها نمایندگی نمی گیرد؟

دایی: هفت فروشگاه و نمایندگی چندین مارک خارجی را دارم و نیز برای نمایندگی در شهرستان ها در حال مطالعه هستم.

? شما در فعالیت اقتصادی بیشتر با چه کسی مشورت می کنید، مدیریت مالی فعالیت های اقتصادی شما با چه کسی است؟

دایی: با خانواده ام، من چهار تا برادر دارم و یک شریک بسیار خوب به نام مهندس آل محمد که بیشتر از ده سال است با هم همکاری می کنیم. وی مهندس مکانیک است، اولین فروشگاهی که خریدم در میدان منیریه بود، هر دویمان تازه درسمان تمام شده بود، یک سوم پول فروشگاه را دادیم و بقیه را چکی خریدیم، تلاش زیادی کردیم سال 72 بود و خدا به ما کمک کرد.

? فروشگاه را چه طور خریدید؟

دایی: 5/14 میلیون خریدیم که 5/4 میلیونش را دادیم و 10 میلیون آن را قسطی خریدیم.

? شاید به این پرسش پاسخ ندهید، البته به شما حق می دهم، علی دایی در حال حاضر چه مقدار چرخش اقتصادی دارد؟

دایی: البته گفتنش صحیح نیست، خدا را شکر در این مدت هر سال کارهای مالی مان درست بود و افتخار می کنم که در این مدت یک ریال پول حرام وارد چرخه اقتصادی ما نشد، کارهای مالیاتی مان هم همیشه درست بوده است.

? می توانیم بپرسیم که در چند کشور خارجی منزل دارید؟

دایی: یک خانه کوچک در لاس و گاس آمریکا دارم و در برلین هم یک خانه دارم که خودم آن را ساخته که بسیار از آنجا خوشم می آید.

? علی دایی فوتبالیست خوبی است یا تاجر خوبی؟

دایی: به نظرم در هیچ کدام خوب نیستم.

?اجازه دهید پرسشمان را طور دیگری مطرح کنیم آیا شما به اندازه ای که فوتبالیست خوبی هستید، تاجر خوبی هم هستید؟

دایی: خوشبختانه یا بدبختانه نمی توانم بگویم، چرا که فوتبال تمام وقت مرا گرفته اما خدا را شکر تا حالا در کارهای تجاری هم موفق بودم، البته اگر وقت بیشتری بگذارم، مسلماً موفق تر هم می شوم.

? آیا شما حساب ارزی هم دارید؟ منظورمان حساب در بانک های خارجی است؟

دایی: ببینید، زیاد دیگر وارد جزئیات نشوید. نه بابا کجا حساب ارزی داریم، ما تمام حسابمون در بانک های ایرانی است. در ضمن ما اصلاً به آن صورت پول نداریم (خنده)، افتخارم این است که تمام پولی که در خارج به دست آوردم، با آن در ایران کار می کنم و از پولی که من در آوردم، حدود صد خانواده نان می خورند و این برای من مهم است.

فارغ التحصیلی که فهمید چگونه از کله اش استفاده کند!

دایی و رضازاده هر دو از اردبیل آمدند که برای ورزش کشور افتخار آفرینی کنند. علی دایی زمانی که در تیم تاکسیرانی و استقلال آن شهربازی می کرد کمتر کسی فکر می کرد که سال ها بعد به نام او تمبر یادبود چاپ می کنند و از تمام گلزنان جهان بیشتر توپ را وارد دروازه می کند و در اجلاس ویژه فیفا از او تجلیل می کنند. دایی فارغ التحصیل مهندسی متالوژی از دانشگاه صنعتی شریف است که معتبرترین دانشگاه فنی کشور می باشد.

یکی از خانم های استاد دانشگاه که در گروه تربیت بدنی بود می گفت: روزی ساعت 8 صبح دایی را دیدم که توپ را به هوا می اندازد و هد می زند، بعد از صرف ناهار از کنار زمین دانشگاه عبور کردم، دیدم همچنان به هوا پریده و سر می زند، متعجب شدم از او پرسیدم که چرا این همه تلاش می کند، وی در جوابم گفت: می خواهم بهتر از همه ضربه سر بزنم. دایی آنقدر دارای پشتکار و پیگیری می باشد که تعجب آور است، دیدن او با دست بانداژ شده و سر باندپیچی در مسابقات ملی نشانه این همه تلاش پویایی جوانی بود که می گفت وقتی از تیم ملی خط خوردم با اتوبوس به اردبیل رفتم. او کمتر لبخند می زند، دارای غرور ویژه ای است، گام های بلندی دارد، دوست ندارد به عقب برگردد و نگاه کند؛ وقتی صحبت می کند گوش کاملاً حق دارد تلاش های او برای رسیدن به بزرگی و افتخار را دقیقاً بشنود.

در تمام مصاحبه ها وقتی می خواهد جواب بدهد می گوید: ببینید... دایی همیشه در بحث ها با کلمه «ببینید» سخن آغاز می کند، انظار او چیزی را می بیند که دیگران نمی بینند.

در بازی فوتبال مثل کشو به جلو و عقب می رود او آشکارا با ضربه سرش شوت می زند، گلی که از فاصله 20 متری با ضربه سر در ورزشگاه آزادی به تیم ملی مصر زد، از آن شوت هایی بود که با سر زد. برخی از گل های دایی جنبه افتخاری داشته، مثلاً یک ضربه سر شیرجه ای در بازی با کویت که دایی به توپ زد به شکلی بود که بدن او روی گردن بالانس شد. ولی دوربین تصویر توپ را دنبال می کرد که داخل دروازه شده بود، اما آنها که آناتومی می دانستند متوجه خطرناک بودن این حالت بدن شدند اما تصویر که روی چهره دایی رفت نشان می دهد که به شیوه همیشگی با دو دست به هوا می پرد. بعدها داریوش ارجمند در همایش تیم ملی گفت: فقط اراده می تواند اینطور گردنی را تا کند و نشکند. اینکه پنالتی هایش را همیشه دست راست دروازه بان ها می زند ولی تمام آنها گل می شود، تعجب آور است چون هر کس از دروازه بان ها این جهت را می داند اما چشم های دایی مهرمار دارد، که می تواند صدها بار فریب بدهد. در تیم بایرن مونیخ که بازی می کرد به گزارش نشریه یوفا این تیم 15 ملی پوش از کشورهای مختلف داشت اما دایی اولین کسی بود که در این تیم بازی کرد.

تنها چیزی که در دایی مخفی است پشتکار و تلاش اوست که با مقایسه موفقیت های پی در پی او می توان این عامل خفی را دید، وقتی وارد تمرین می شود با صلابت می آید، خیلی جدی و با لبخند بیگانه است رمز گل زنی او این می باشد که بلد است قبل از سانترها کجا بایستد تا توپ دقیقاً روی سر او فرود آید در مسابقات امارات که از شبکه ورزش دوبی پخش می شد سعی داشت عربی صحبت کند، او انگلیسی را به خوبی حرف می زند و آلمانی را می داند، اگر ترکی را هم زبان بین المللی حساب کنید او چهار زبان بین المللی را بلد است!

نام انگلیسی او روی پیراهن های ورزشی تیم ملی می باشد، جمع اعداد شماره تلفن همراه او عدد 39 است. شاید او سعی دارد تا 39 سالگی فوتبال بازی کند، او به کلمه بازنشستگی حساسیت دارد و تا زمانی که می تواند می خواهد بماند.

او الان تمام دارایی اش را به ایران منتقل کرده و از افرادی است که ثروت خود را به خارج از کشور منتقل نکرده است.

و در پایان باید گفت: او بسیار زیرک و باهوش است. یکی از طنزنویسان می گفت: علی دایی تنها فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف است که فهمید از کله اش چگونه استفاده کند!!