تبیان، دستیار زندگی
مانی تیم پرسپولیس در این 8 ماهی که در ایران مربیگری کرده آنقدر سختی کشیده که می گوید سخت ترین کار دنیا مربیگری در فوتبال ایران است چون خبرنگاران حسابی پوستتان را می کنند! با او در آستانه عید نوروز گفتگویی متفاوت و غیر فوتبالی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفتگوی خواندنی با سوبل

راینر سوبل سرمربی آلمانی تیم پرسپولیس در این 8 ماهی که در ایران مربیگری کرده آنقدر سختی کشیده که می گوید سخت ترین کار دنیا مربیگری در فوتبال ایران است چون خبرنگاران حسابی پوستتان را می کنند! با او در آستانه عید نوروز گفتگویی متفاوت و غیر فوتبالی انجام داده ایم تا اهالی فوتبال مردم چشم آبی سرخپوشان را بهتر بشناسند، مردی که مادرزنش را خیلی دوست دارد و می گوید اگر مربی خوبی نباشد ولی آدم خوبی است.


آقای سوبل از عید نوروز ما چه چیزی می دانید؟

اطلاعات تاریخی ام در این مورد کم نیست مثلاً می دانم عید نوروز شما در تخت جمشید و پرسپولیس پایه گذاری شده است و حتی یک عکس در مورد عید نوروز شما دیده ام که یک شیر و یک گاو در حال نبرد هستند که در این عکس گاو زمستان است و شیر هم فصل بهار، تعجب کردی که در مورد عید نوروزتان این قدر اطلاعات دارم؟!


بله! ولی در مورد سفره هفت سین ما ایرانی ها هم چیزی می دانید؟

یه چیزهایی شنیده ام ولی دقیقاً نمی دانم معنی و مفهوم آن چیست. احتمالاً این سفره هفت سین شما هم ریشه در تاریختان دارد.

درست است سمبل آغاز سال نوست تقریباً شبیه درخت کریسمس شماست. آیا عید امسال در ایران خواهید بود؟

به خاطر برنامه ریزی بدی که فدراسیون فوتبال شما دارد نمی دانم برنامه ام دقیقاً چیست ولی آن طوری که شنیده ام چند روزی در ایام نوروز تعطیل هستیم نبابراین به آلمان می روم تا در کنار خانواده ام باشم.


در تهران با خانواده های ایرانی رفت و آمد دارید؟

بله، با چند خانواده ایرانی آشنا هستم و هراز چند گاهی آنها مرا به خانه شان دعوت می کنند.


پس حتماً می دانید مادرزن در فرهنگ ما یعنی چه؟

بله دقیقاً! این را هم بگویم من هم مادرزنم را خیلی دوست دارم! و هنوز بهتر از او هیچ آشپزی در دنیا سراغ ندارم. مادرزنم واقعاً دستپختش عالی است.


ولی گذشته از مهربانی و دستپخت خوب مادرزنها، بسیاری از دامادها در ایران حسابی از مادرزنشان حساب می برند و به همین خاطر است که اکثراً زن ذلیل هستند، شما چطور از مادرنتان حساب می برید؟

نه! ولی چون من مادر خودم را از دست داده ام مادرزنم را خیلی دوست دارم و او برایم حکم مادر را دارد و اصلاً هم زن ذلیل نیستم.


با این مفهوم زن ذلیل در ایران آشنا شدید یا در آلمان هم مردان از زنها حساب می برند؟

نه بحث زن ذلیلی و مرد سالاری قدمت تاریخی دارد، مثلاً پدرم هیچ وقت به مادرم اجازه اظهار نظر نمی داد و او کاملاً مرد سالار بود ولی در نسلهای بعدی این مسئله از بین رفت و هم اکنون زوج های آلمانی هر کدام به اندازه مساوی حق اظهار نظر دارند و اینگونه نیست که مرد سالاری یا زن ذلیلی در خانواده ها وجود داشته باشد. البته زنان خشن و بد هم در آلمان وجود دارند ولی مردان از آنها نمی ترسند بلکه خیلی راحت زن بد و قلدر را طلاق می دهند و یک زن دیگر می گیرند!


از چه غذایی ایرانی بیشتر خوشتان می آید؟

رستوران ما که همیشه غذاهایش یکنواخت است اما یکی دو هفته پیش در خانه یک دوست ایرانی میهمان بودم که آنها برایم "کله گنجشکی" درست کردند، واقعاً غذای خوشمزه ای بود!


خودتان هم آشپزی می کنید؟

بله، چون تنها هستم بیشتر مواقع خودم غذا درست می کنم مثلاً استیک با قارچ می خورم، بعضی وقت ها هم جگرمرغ را با پیاز سرخ می کنم و بیشتر از این جور غذاها درست می کنم.


قبول دارید نژاد ایرانی و آلمانی از نژاد آریایی است؟

البته در ایران و به خصوص شمال کشورتان افرادی هستند که موهای بور و چشمان آبی دارند و در جنوب کشور ما نیز مردمی با موهای مشکی و رنگ چشم تیره وجود دارند. اما در حال حاضر در هر دو کشور نژادهای مختلفی زندگی می کنند، در ایران ازبک ها، افغانها و ... هم حضور دارند و این مسئله اختلاط نژاد هم اکنون در همه کشورها وجود دارد چون مردم این روزها از یک کشور به کشور دیگر مهاجرت می کنند.


حالا هیتلر را چقدر دوست دارید؟

او را اصلاً دوست ندارم او فقط یک دیکتاتور نبود، هیتلر یک آدم کش حرفه ای بود برای همین هیچ علاقه ای به او ندارم، البته من دیکتاتورهای خوب را دوست دارم!


می توانید یک دیکتاتور خوب که دوستش دارید نام ببرید؟

بن سعید حاکم امارت. او اگر چه آدم دیکتاتوری است اما به جامعه اش خدمت زیادی کرده است.


یک ضرب المثل آلمانی برایمان بگویید؟

"کسی که رو راست است در آینده موفق تر خواهد بود" این ضرب المثل خیلی خوبی است به خصوص برای شما ایرانی ها!


چطور؟

چون در کشور شما بعضی ها خیلی دروغ می گویند و در واقع دروغگوهای بزرگی هستند.


آقای سوبل مدرک تحصیلی شما چیست؟

دیپلمه هستم، البته دیپلم های زیادی دارم!


چند فرزند دارید؟

دو پسر 14ساله و 11ساله دارم.


رابطه تان با آنها چطور است؟

خیلی خوب است.


دوری شما برای آنها و خودتان سخت نیست؟

چرا هم من و هم آنها دلمان برای هم تنگ می شود اما این حرفه من است و مسلماً ما به این وضعیت عادت کرده ایم.


برخورد مردم در کوچه و خیابان با شما چطور است؟

خیلی خوب، اکثراً وقتی مرا می بینند برایم دست تکان می دهند و با صدای بلند می گویند چطوری مستر، خوبی؟! مردم شما خیلی خوش رفتار و مهربان هستند ولی متاسفانه باید بگویم اگر بخواهیم کمی با دقت به آنها نگاه کنیم متوجه می شویم مردم شما در جامعه غمگین هستند ولی وقتی به خانه هایشان می روند دوباره کمی شاد و خوشحال می شوند.


چرا تلاش نمی کنید فارسی یاد بگیرید؟

البته من در خانه یک CD آموزش زبان فارسی دارم و لغات زیادی یاد گرفتم ام اما فارسی فقط در ایران به دردم می خورد و در کشورهای دیگر این زبان کاربرد ندارد. البته ایران از این جهت شبیه آلمان است چون آلمان ها هم فقط با زبان خودشان حرف می زنند و مردم ما هم کمتر به زبان دیگری صحبت می کنند. از طرفی وضعیت من برای کار در ایران مشخص نیست و نمی دانم تا چه زمانی من در کشور شما خواهم بود.


اوقات فراغتتان را در ایران چطور سپری می کنید؟

من به نقاشی و کشیدن تابلو علاقه زیادی دارم، معمولا اوقات بیکاری ام را نقاشی می کنم.


سخت ترین کار دنیا از نظر شما چیست؟

مربی فوتبال بودن در ایران! چون در کشورتان، خبرنگاران حسابی حالتان را جا می آورند!


حالا چقدر به سیاست علاقه دارید؟

به سیاست خیلی علاقه مندم.


مثلاً دوست دارید یک روزی صدراعظم آلمان شوید؟

صدراعظم آلمان نه! ولی خیلی دوست دارم رئیس جمهوری ایران شوم! چون کشور شما هم خیلی زیباتر از آلمان است و هم امکانات زیادتری دارد!


ولی شما آلمانی هستید و نمی توانید در ایران رئیس جمهور شوید؟

بله این را خودم می دانم فقط یک شوخی بود خیلی جدی نگیرید!


یک خاطره از دوران نوجوانی تان که در ذهنتان ماندگار مانده را برایمان تعریف کنید...

وقتی من سه ساله بودم پدرم یک توپ را به سمت من می انداخت تا آن را با پا بزنم و این آشنایی من با توپ و فوتبال بود اما جالب است بدانید وقتی 9 ساله شدم و می خواستم عضو تیم فوتبال شوم پدرم اولین نفری بود که با این مسئله مخالفت کرد و می گفت: فوتبال ورزش خطرناکی است! این خاطره همیشه پیش چشمان من است.


زندگی را در یک جمله تعریف کن؟

زندگی هدیه ای است که از سوی خداوند به ما داده شده و معلوم نیست تا چه زمانی ادامه پیدا کند و ما باید از این هدیه خدا به بهترین شکل استفاده کنیم اگر شما یک دقیقه اخم کنید و ناراحت باشید 60 ثانیه را خیلی راحت از دست داده اید پس سعی کنید همیشه شاد و سرحال زندگی کنید.


ما مراسمی داریم به اسم سیزه بدر و در آن دروغ سیزده هم می گوییم دروغی که مثل "دروغ آوریل" شماست یک دروغ سیزده هم به ما بگویید...

سال آینده من مدیر فنی شده و علی پروین سرمربی پرسپولیس می شود.


از شما تشکر می کنم امیدوارم موفق باشید...

من هم از شما ممنونم اما یک مسئله را بدانید من ممکن است مربی بدی باشم اما انسان خوبی هستم.