تبیان، دستیار زندگی
این پژوهش نوروز را در سه تصویر مورد بررسی قرار می دهد. 1 - نوروز جشن تجدید حیات طبیعت و بازگشت به زندگی در طبیعت 2 - نوروز جشن آفرینش 3 - نوروز تجلی عناصر و بنیادهای فرهنگی مدنی هر یك از این سه تصویر را می توان از سه دریچه «...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نوروز جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی

این پژوهش نوروز  را در سه تصویر مورد بررسی قرار می دهد.

1 - نوروز جشن تجدید حیات طبیعت و بازگشت به زندگی در طبیعت

2 - نوروز جشن آفرینش

3 - نوروز تجلی عناصر و بنیادهای فرهنگی مدنی

هر یك از این سه تصویر را می توان از سه دریچه «اسطوره» ، « تاریخ» و «آیین ها» بررسی كرد كه نگارنده چكیده وار آنها را نقل می كند و تكیه بر تصویر سوم نوروز كه تبلور بنیادهای فرهنگ مدنی است دارد.

نوروز جشن بازگشت به زندگی، دو اسطوره به پشتوانه دارد: اسطوره جمشید و اسطوره سیاوش

اسطوره جمشید

پیوند تنگاتنگ جمشید و خورشید و جمشید و نوروز در بنیان گذاری نوروز

روایات اسلامی

فردوسی

سر سال نو هرمز فرودین بر آسوده از رنج تن، دل زكین

به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند

چنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار

بیرونی ( 1) : جمشید بر سریر برنشست و چون پرتو آفتاب بر تخت او تابید چهره جمشید چون خورشید می درخشید. مردم در آن روز دو خورشید دیدند و آن را روز نو خواندند و جشن گرفتند.

بیرونی ( 2) : می گویند فرخنده ترین ساعات نوروز ساعت های متعلق به خورشید است و بامداد این روز سپیده دم تا حدود امكان به افق نزدیك است و با نگاه كردن به سپیده دم مردم بدان تبرك می جویند زیرا كه نام آن روز اورمزد است و آن نام خدا، آفریدگار، سازنده و پرورنده جهان و مردم است ؛ او كه همت و احساسش قابل توصیف نیست .

نوروز نامه :سبب نام نهادن نوروز آن بوده است كه افتاب را دو دور است و یكی آنكه سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانه روز به اول دقیقه حمل باز آید لیك در سال بعد بدین دقیقه نیامد و چون جمشید آن روز را درك كرد و به احتساب آورد نوروز نام نهادند و جشن گرفتند.

پشتوانه زبانشناسی

جمشید و خورشید هر دو با پسوند ( شید) به معنای ( درخشان ) از اوستایی XSAETAخشئته تركیب شده اند.

نام اصلی جمشید: YIMAجم در اوستا و YAMAدر ریگ وداست.

همین نام اصلی خورشید XWARخور هور در اوستا و SUR/SWAR در وداست در منابع كهن اسلامی و بسیاری از منابع جدید جمشید را به نام جم می خوانند و لقبش را شید ذكر كرده اند.

به سبب آنكه هر كجا می رفت چون خورشید می درخشید و نور از او ساطع می شد جمشید اسمش جم بود و به سبب زیباییش بدو لقب جمشید دادند چون شید به معنی فروغ و درخشان است ( طبری) جم پسر و یونگهان ( ویونگهنه / ویوهونت اوستایی ) است كه معادل ویوسونت VIVASVANTمتون ودایی خدای خورشید است و در ادبیات پس از ودا نیز نام عام خورشید است. رابطه جمشید و میترا كه هر دو با روشنی در ارتباط اند و دارای رمه خوب و چراگاه های فراخند نیز شناخته شده است.

پشتوانه تاریخی

نظریه جلوس داریوش در تخت جمشید در بامداد نوروز  در سالی كه هنگام جلوس او حلول خورشید به برج حمل به ساعت6 بامداد روی داده است. و در آن ساعت شاه بر تخت می نشست و بار عام می داد و نور خورشید از منفذی بر تخت او می تابید.

نظریه نسبت دادن بنای شهر استخر به جمشید همراه با نقوش و دیوار نگاره هایی كه شاه هخامنشی را بر تخت در حال حمل او توسط اقوام تابع گوناگون نشان دهد.

فارسنامه ابن بلخی : جمشید بفرمود تا جمله ملوك و اصحاب جهان به استخر حاضر شوند و جشن گرفت و آن ساعت خورشید به اعتدال ربیعی رسیده بود.

نظریه نجومی: تخت جمشید با محاسبات ریاضی ، فیزیكی و ستاره شناسی بسیار دقیقی بنیانگذاری شده است. احتمال می رود كه نقش شیر و گاو و پلكان آپادانا نمادی از برج اسد و برج ثور باشند و این هر دو ماه ( اردیبهشت و مرداد ) در بنا و وضع جغرافیایی آن نقشی داشته باشند.

پیوند جمشید با نوروز در بازگشت به زندگی و گسترش زمین

بیرونی از قول زادویه : اهرمن بركت را از آب و گیاه گرفته بود و باد را از وزیدن باز داشته بود و درختان خشك شدند و دنیا نزدیك به نابودی بود ؛ پس جم به امر خداوند به قصد منزل اهرمن و پیروان او رفت و دیرگاهی آنجا بماند و چون برگشت ، جهان به حالت فراوانی و باروری و مردم به اعتدال رسیدند. در آن روز كه جم برگشت مانند آفتاب طالع شد و نور از او می تابید و مردم از طلوع دو آفتاب در یك روز در شگفت شدند و آن روز را نوروز خواندند و جشن گرفتند و چون چوب های خشك سبز شدند مردم به یمن این نعمت در هر ظرفی و طشتی جو كاشتند و سپس این رسم میان ایرانیان پایدار ماند.

متون پهلوی: جمشید به دوزخ رفت و مدتی آنجا بماند و پیمان را كه اهر من ربوده بود از او بگرفت و به زمین بازگرداند.

بیرونی: چون در عهد جم هیچ جانوری نمرد، زیرا خداوند به پاداش خدماتی كه جمشید كرد مردمِ او را از پیری، بیماری، درد و غم رهایی بخشیده بود. در نتیجه جانوران و مردمان چنان رو به فزونی نهادند كه فراخنای زمین با همه پهنای آن تنگ شد. آن وقت جمشید به امر خداوند زمین را در سه بار سه برابر كرد پس جمشید به مردمان دستور داد در این روز غسل كنند تا از گناهان پاك شوند.

روایت بیرونی بازتاب روایت وندیداد است كه جم به كمك دو ابزار زرین كه خداوند بدو داده بود زمین را گسترش می دهد – در فروردین پشت نیز در برابر خشكی چراگاه ها از فروهر جم استمداد می شود.

بازگشت به زندگی : پیوند نوروز با سیاوش و كیخسرو

اسطوره سیاوش

سیاوش قهرمان صلح دوستی، پاكدامنی، دلاوری ایرانیان و نماد اعتدال ( و مخالف افراط ) به دست دشمنان ایران و ناجوانمردانه كشته می شود ؛ از خون او گیاهی می روید كه همیشه زنده است و پسرش كیخسرو به ایران باز می گردد. كیخسرو پادشاه آرمانی ایران و اسطوره صلح، نظم و داد را برقرار می كند و به آشفتگی دوران كاووس پایان می دهد ضمناً كیخسرو از جاودان هاست. می توان بازگشت او را به ایران، مثل بازگشت سیاوش به زندگی تلقی كرد.

روایات اسلامی ، بیرونی :

خدای گیاهان در این روز زنده می شود. گویند در بامداد نوروز بر كوه بوشیخ شخصی خاموش كه دسته ای از گیاهان خوشبو در دست دارد ساعتی آشكار می شود و بعد تا سال دیگر همان زمان ناپدید می گردد.

ترشخی ( تاریخ بخارا ) : بنای ارك را به سیاوش نسبت می دهند و محل گور او را در دروازه غوران بخارا كه مكانی عزیز و محترم است می دانند و هر سال در نخستین روز نوروز پیش از آفتاب یك خروس می كشند و به روایت دیگر مغان بر مرگ او سرود سوگواری می خوانند.

مقایسه شود با اسطوره بین النهرین اكیتو AKITUیا كشته شدن خدای دموزی / تموز و بازگشت او به زمین در بهار  و ازدواج او با الهه باروری و تجدید حیات طبیعت.

همان گونه جشن بابلی زگموك ZAGMUK و بازگشت مردوك پس از اسارت در زیر زمین و جشن بهاری و آیین تجدید میثاق پادشاه با مردوك و كاهنان آن.

جشن بهاری بابلی ها دوازده روز دوام داشت و در آن مدت پیكر بت ها از معبدهای هر شهر به خارج برده می شد و بعد از این همراه با پیكر مردوك به پرستشگاه بابل آورده می شد. در آنجا شاه شركت می كرد و حلقه شاهی و شمشیر خود را به كاهن می داد و در مقابل پیكر مردوك توبه می كرد و سوگند می خورد و با این تشریفات مردوك كه در جهان زیرین اسیر بود آزاد می شد.

احتمال می رود كه آریایی ها كه جشن سال نوشان به سبك هند و اروپایی ها در آغاز پاییز بود، متأثر از جشن های بهاری مردم بین النهرین و مردم بومی فلات ایران باشد. شك نیست كه مردم بومی فلات ایران پیش از آمدن آریایی ها جشن بهاری را همانند مردم بین النهرین برگزار می كردند و در میان ایرانیان پیش از گرویدن به دین زردشت تلفیقی از عقاید بومیان فلات و آیین پرستش نیاكان یا فروشی ها ایجاد شده بود. نوروز ظاهراً جشن غیر زردشتی است و زردشتیان باستان بیشتر به جشن های دینی خود پایبند بودند. اما محبوبیت نوروز در میان ایرانیان باعث شد كه زردشت نوروز را بپذیرد و آن را به عنوان جشن آفرینش برگزار كند. بازگشت فروشی ها را نیز می توان نوعی بازگشت به زندگی یا بازگشت به سوی زندگان تعبیر كرد. فروشی ها ارواح پاك نیاكان اند كه پیش از سال نو، به دیدن وطن، خانه، فرزندان و نوادگان خود می آیند. نام ماه فروردین نیز از نام فروشی = فرورتی گرفته شده است.

آیین رفتن بر مزار گذشتگان پیش از نوروز و افروختن چراغ یا شمع برای آن است كه فروهرها راه خانه وكاشانه خود را در روشنایی به آسانی بیابند و تمیز كردن خانه نیز در اصل برای خوشامدگویی به این بازدیدكنندگان آن جهانی است.

دکتر بدرالزمان قریب