تبیان، دستیار زندگی
اشاره آیا همواره علم جغرافیا باید در خدمت جنگ باشد؟ ناپلئون بناپارت معتقد بود: «سیاست خارجی یک کشور از طریق وضع جغرافیایی آن کشور تعیین می شود.» بعدها دانشمندانی همچون «اسپایکن»، «هانس مورگنتا»، «رودلف اشتاین» و ... اعلام ک...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جغرافیای صلح در مرز ایران و عراق


اشاره

آیا همواره علم جغرافیا باید در خدمت جنگ باشد؟ ناپلئون بناپارت معتقد بود: «سیاست خارجی یک کشور از طریق وضع جغرافیایی آن کشور تعیین می شود.» بعدها دانشمندانی همچون «اسپایکن»، «هانس مورگنتا»، «رودلف اشتاین» و ... اعلام کردند: «موقعیت جغرافیایی از عواملی است که قدرت یک کشور بر آن مبتنی است.» در دوره جنگ سرد (1947- 1989 م) تقسیم بندی دنیا به دو اردوگاه غرب و شرق و دو قطبی شدن جهان ثابت کرد جغرافیا همچنان در خدمت جنگ است و عوامل ثابت ژئوپلتیک (موقعیت جغرافیایی، وسعت خاک، شکل هندسی کشور، فضا و تقسیمات آن، وضع توپوگرافی، مرزها ، شبکه آبها، ناهمواریها همچنان در اولویت هستند. فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد اگرچه جهان را به سوی تک قطبی شدن متمایل ساخت لکن با بیداری ملتها و آگاهی یافتن توده ها همراه شد. قدرتهای درجه 2 و 3 تدریجاً نشو و نما نمودند و شعار جهانی اندیشیدن و منطقه ای عمل کردن جایگزین شعارهای سابق شد. اتحادیه های منطقه ای و تشکل های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجب شدند مرزهای ناپایدار و لرزان تا حدودی به مرزهای صلح و ثبات تبدیل نشوند، یکی از مرزهای پرتنش، مرز غربی ایران و همجوار با کشور عراق است. در این پژوهش سعی شده نقاط ضعف و قوت این مرز به رغم ناپایداری های گذشته با توجه به استقرار جغرافیایی صلح در منطقه بررسی شود.

خطوط مرزی ایران و عراق

دو کشور ایران و عراق در مسافتی حدود 1336 کیلومتر دارای مرز مشترک می باشند که حدود 84 کیلومتر از آن مرز مشترک آبی (اروند رود) می باشد و مابقی زمینی است. به ترتیب استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان در این خط ممتد و طولانی با عراق هم مرز هستند. دو رود دجله و فرات در شمال بصره در ناحیه ای به نام «القرنه» به یکدیگر می پیوندند و شط العرب را تشکیل می دهند و سپس در مسیر رودخانه، مرز بین المللی ایران و عراق را با نام «اروند رود» می شناسیم.

به طورکلی مرز مشترک دو کشور از شمال اشنویه تا مهران و دهلران دارای 9 معبر و گذرگاه می باشد و بیشترین ناحیه آسیب پذیر مرزی در طول این سالها، 84 کیلومتر مرز مشترک آبی میان دو کشور به شمار می آید.

گذری بر مرزهای ناپایدار

قلمرو عراق کنونی از قرن شانزدهم به بعد در ترکیب حکومت عثمانی قرار داشت و از کشورهای عربی جدیدالتأسیسی است که در پایان جنگ اول جهانی و فروپاشی امپراتوری عثمانی به وجود آمد. سابقه ناپایداری و لرزان بودن مرز میان ایران و عراق از دوره استیلای عثمانی بر این منطقه آغاز می شود. در ایران سال 1502 م شاه اسماعیل صفوی سلسله صفویه را در قلمرو ترکان آذری و در برابر امپراتوری ترکان عثمانی تأسیس می نماید. ترکان عثمانی خود را رهبر مسلمانان اهل سنت محسوب می نمودند و صفویان داعیه رهبری مسلمانان شیعه مذهب را داشتند. تضاد فکری عقیدتی، توأم با رقابت بر سر قدرت باعث گردید مرزهای میان این دو امپراطوری ناپایدار شوند و گاه سرحدات از سوی طرفین جا به جا گردد. در مجموع از سال 1514 تا سال 1980 تعداد 25 جنگ در مرزهای غربی رخ داده که 24 مورد با عثمانی ها و یک مورد با عراق پس از استقلال بوده (البته به غیر از تنش ها و منازعات کم شدت در دهه 1970 م). به هر تقدیر مرزهای غربی ایران حاصل معاهدات و قراردادهایی است که از سال 1555 م (عهدنامه آماسیه) تا 1975 م (اعلامیه الجزایر) میان دو کشور انعقاد یافته، تهاجم عراق به ایران در 31 شهریور 1359 و تحمیل جنگی ناخواسته با ایران آخرین منازعه میان دو سرزمین همسایه است که با پذیرش قطعنامه 598  سازمان ملل متحد در 20 ژوئیه 1987 م از سوی طرفین خطوط مرزی به وضعیت سابق خود ابقا می شود.

شرایط برقراری مرزهای صلح

این واقعیتی است که کارشناسان میزان بدهی عراق را در سال 1986 و پس از فرسایشی شدن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بالغ بر 50 تا 80 میلیارد دلار برآورد کرده اند که 30 میلیارد دلار آن اعطای کمک و وام از سوی کویت، عربستان و چند کشور حاشیه خلیج فارس بوده است. (ارقام فوق پس از حمله عراق به کویت در اوت 1990 توسط حکام این کشورها فاش گردید.)

بنابراین واضح است بسیاری از کشورهای عرب منطقه تمایلی به ایجاد مرزهای باثبات و صلح آمیز میان ایران و عراق نداشتند و دلایل آن متعدد است که جای بحث فراوان دارد. با این وجود پس از خاتمه درگیری، دو کشور همسایه نتواستند به جز تعیین مجدد خطوط مرزی و عقب نشینی عراق به پشت مرزهای سابق، اقدام خاصی انجام دهند زیرا دولت عراق بلافاصله خود را درگیر جنگی دیگر و تجاوزی جدید، نمود و این بار حامی خود را مورد حمله قرار داد و کویت را به اشغال خود درآورد و نام آن را استان نوزدهم گذاشت. صدور 12 قطعنامه از سوی سازمان ملل متحد آن هم تنها به مدت چند ماه موجب شد 27 کشور در قالب متحدین امریکا از زمین و هوا عراق و مناطق اشغالی را مورد حمله قرار دهند و خاک کویت را آزاد نمایند، بنابراین با توجه به ناآرامی های درون خاک عراق پس از عقب رانده شدن از کویت و رکورد شدید اقتصادی این کشور و تخریب و نابودی بسیاری از تأسیسات و اماکن مهم دولتی طبعاً ارتباطات فرامرزی دور از ذهن و غیر عملی به شمار می رفت. حادثه 11 سپتامبر و سپس سرنگونی صدام حسین که تا قبل از آن مجری رویدادهای بسیاری در این کشور بود ظاهراً نقطه عطف و بارقه امیدی را در منطقه به وجود آورد که می توان در صورت کاهش تنش های داخلی به خصوص در بخش های جنوبی و شیعه نشینی عراق به افقهای جدیدی در این رابطه دست یافت.

نقاط ضعف و قوت ژئوپلتیک در خطوط مرزی

ایران با کشور عراق از ناحیه دالامپرداغ (نقطه مرزی مشترک ایران، ترکیه و عراق) تا دهانه فاو، مرز مشترک دارد. ایران در نواحی همجوار با کردستان، کرمانشاه و ایلام دارای خلأ ژئوپلتیک است ( هر کدام حدود 300 کیلومتر) و دلیل آن تهدید وحدت منطقه از طریق جمعیتهای کردنشین می باشد در دو ناحیه خوزستان و کرمانشاه خلأ ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک مشهود می باشد. آنچه مسلم است از دورانهای گذشته تاکنون این منطقه سرنوشت ساز بوده ( منطقه همجوار با استان کرمانشاه) و با نامهای گوناگون از جمله «دالان امنیتی ایران» و «دالان کربلا» آن را نامگذاری کرده اند. از نظر جغرافیایی ایران تنها از مرز خسروی می تواند ارتباط جاده ای مناسب با عراق برقرار کند که در همین ناحیه قرار گرفته. وجود منافع نفتی مشترک مرزی در منطقه «نفت شهر» از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا این منابع با فاصله ای حدود 100 کیلومتر از کرمانشاه، توان تولید روزانه 25 هزار بشکه نفت را دارد. در منطقه خوزستان مورد اختلاف ایران با عراق همواره اروند رود (شط العرب) است در این ناحیه ایران و عراق هر دو ضعفهایی دارند و این ضعف زمانی محسوس است که دو کشور نتوانند به بنادر بصره و خرمشهر در دو سوی اروند رود به عنوان تکیه گاه بیندیشند، عراق دائماً خواستار به دست آوردن امتیازات افزون تری از تنها آبراه خود از دهانه فاو در اروند رود می باشد و در رابطه با بهره گیری از بندر ام القصر بوخور عبدالله.

راههای برقراری جغرافیای صلح

باتوجه به خلأ های ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک حاکم بر خطوط مرزی ایران و عراق می توان با اتخاذ تدابیر اندیشمندانه خلأهای فوق را تبدیل به نقاط قوت نمود و هر دو کشور با سیاستگذاری های صحیح از توانهای بالقوه منطقه و جغرافیایی خاص آن به نفع ملتهای خود بهره برداری نمایند و آن را به توانهای بالفعل تبدیل نمایند:

1- توجه به عوامل مشترک اقتصادی میان دو کشور، مانند همکاری در زمینه تولید و صادرات خرما در مناطق مرزی شلمچه و خرمشهر و دشت هورالعظیم.

2- همکاری مشترک در زمینه استخراج، تولید و صادرات نفت خام و فرآورده های آن.

3- کاستن خلأ ژئوپلتیک مذهبی، قومی با توجه به این که ایران روی شیعیان عراق تأکید دارد و عراق بر سنی ها و موضوع کردها که برای هر دو کشور حالتی مشترک دارد.

4- اقدام به پرورش آبزیان در رودخانه ها و آبگیرهای مشترک میان دو کشور.

5- بررسی راهکارهایی جهت بهره برداری افزو نتر عراق از خلیج فارس در قبال پرداخت حق ترانزیت و هزینه های خاص آن.

6- بهره گیری از حداکثر ظرفیت اروندرود و توانهای مطلوب استان خوزستان که می تواند به سرمایه گذاری های جهانی و بالطبع ارتباطات افزونتر جهانی منتهی شود.

7- ایجاد بازارچه های مرزی و ایجد اشتغال جهت ساکنین بومی و مرزنشینان و حمایت از صنایع دستی و کوچک.

8- اعتمادسازی و اجتناب از تبلیغات منفی و اهتمام دو کشور در کاستن تنش های مرزی.

9- همکاری های فرهنگی، آموزشی با توجه به اشتراکات قابل توجه میان ملتهای ایران و عراق.

نتیجه گیری

دو کشور ایران و عراق به رغم گذشته پر تنش مرزی می توانند با همکاری یکدیگر معضلات را از پیش رو بردارند و با توجه به تأکید بر اقتصادمداری که از دهه اخیر اهمیت یافته ارزش این مناطق را بازیابی و شناسایی نمایند. سالیان متمادی خطوط مرزی مشترک ایران و عراق شاهد درگیری های جزیی و پراکنده و گاه گسترده بوده که حاصل آن انهدام تأسیسات، اماکن، ساختمانهای مسکونی و غیرمسکونی، از بین رفتن نخلستانها و کشته شدن نیروهای نظامی و غیرنظامی از طرفین بوده در حالی که خط مرزی ایران و عراق با توجه به وجود نقاط قوت فراوان و در برداشتن امتیازات ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک قابل توجه می توانست در بهبود وضعیت اقتصادی هر دو کشور که متکی بر نفت است تأثیرگذار باشد.

نکته مهم و قابل توجه وجود اشتراکات عمیق فرهنگی میان مردم دو سرزمین است که متأسفانه کمتر در راستای بهره برداری مثبت از آنها استفاده شده است تشابه دو قومیت کرد و عرب در دو سوی مرز می تواند امتیازی جهت ارتباطات مطلوب تر باشد و ایران نباید ارتباط فرهنگی را تنها در اعزام زائر به عتبات عالیات یا پذیرش زائر از عراق محدود نماید. افق های وسیع و روشنی در رابطه با همکاریهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور وجود دارد که از سوی مسئولین ایران و عراق باید قابل توجه و ملاحظه باشد در این صورت است که می تواند ادعا نمود مرزهای همواره لرزان و ناپایدار غرب ایران، به مرزهای صلح و دوستی و مراوده و همکاری متقابل تبدیل خواهد شد.

منبع : ویژه نامه دفاع مقدس همشهری