تبیان، دستیار زندگی
نویسنده كتاب «مفاهیم در علم اصول» این اثر را پژوهشی در باب «مفهوم» دانست كه واژه‌ها، عبارات و جملات را در راستای اثبات مفهوم داشتن یا نداشتن آنها بررسی می‌كند._
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بررسي «مفاهيم در علم اصول»

نويسنده كتاب «مفاهيم در علم اصول» اين اثر را پژوهشي در باب «مفهوم» دانست كه واژه‌ها، عبارات و جملات را در راستاي اثبات مفهوم داشتن يا نداشتن آنها بررسي مي‌كند.

علي مظهر قراملكي در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، به جملات و عباراتي كه قوانين و مقررات در قالب آنها بيان مي‌شوند، اشاره كرد و گفت: اين جملات و عبارات كه ظرفي براي بيان احكام و قوانين عرفي و قانون‌گذاري به شمار مي‌آيند، داراي منطوق‌ كلام و حجت‌اند.

وي افزود: برخي از اين جملات و عبارات ‌علاوه بر منطوق، داراي مفهوم نيز هستند، بنابراين هر كلامي داراي منطوق است. در اين مرحله سوالي مطرح مي‌شود مبني بر اين كه آيا تمامي كلام‌هايي كه از سوي شارع مقدس يا قانون‌گذاران صادر مي‌شوند نيز داراي مفهوم‌اند؟

قراملكي پاسخ اين سوال را منفي دانست و گفت: تنها برخي از اين جملات و كلام‌ها داراي مفهوم‌اند كه همين امر موضوع مباحث اين كتاب را تشكيل مي‌دهد. اين اثر، عبارت و جمله‌هاي داراي مفهوم را مشخص مي‌كند و در صورت اثبات داشتن مفهوم، جملاتي نظير شرطيه يا غاييه، آنها را داراي «حجت» نيز مي‌داند.

وي با بيان اين كه «تنها موضوع‌ساز بودن را نمي‌توان معيار مفهوم بودن در نظر گرفت» گفت: به عنوان مثال، جملات شرطيه اقسام مختلفي دارند كه تنها بخشي از آن داراي مفهوم‌اند. در اين اثر همچنين معيارهاي حجيت را بيان و ادله آنها بازگو شده و در صورتي كه در اين زمينه نقدها و اشكالاتي وجود داشت باشد، به آنها پاسخ گفته مي‌شوند.

دانشيار دانشگاه تهران به بررسي مفهوم «وصف» در اين اثر اشاره كرد و گفت: اين مفهوم از جمله مباحث مورد اختلاف اصوليان، فقها و حقوقدانان است. عده‌اي مشهور به اين عقيده‌اند كه جملات وصفيه فاقد مفهوم‌اند، ‌اما برخي از صاحب‌نظران نظير علامه حيدري وصف را نيز داراي مفهوم مي‌شمارند.

وي با بيان اين كه «مفهوم «عدد» را نمي‌توان حجت برشمرد» گفت: تبيين اين موضوع و نتيجه آن در استنباط احكام و استدلال نقش به‌سزايي دارد،‌ زيرا مي‌تواند مبنايي در استنباط احكام باشد.

قراملكي سخن گفتن درباره مطالب اين اثر و شكافتن موضوعات‌ تخصصي آن را نيازمند مباحث بيشتري دانست و درباره علم اصول گفت: اين علم سلسله قواعد تمهيد شده‌اي است كه براي استنباط احكام شرعي توسط ادله تفسيري به كار برده مي‌شود. همان‌گونه كه منطق مقدمه‌اي براي فلسفه به شمار مي‌آيد، علم اصول نيز منطق فكر است. كسي كه در اين علم تخصص نداشته باشد، قادر به استنباط احكام شرعي از كتاب و سنت و ديگر ادله نخواهد بود. علم اصول، دانشي مهم است كه مجتهدان مطالعات عميقي در آن دارند.