همه را جمع کرد داخل میدان صبحگاه و خودش ایستاد وسط ؛ کوچک و بزرگ ، پیر و جوان . یعنی با ما چه می خواست بکند ؟ این اولین بار بود که تنبیه می شدیم . برخوردش هم طوری نبود که بشود حدس زد شوخی می کند. نگران بودیم ، چون ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1381/07/22
بپرید بالا
همه را جمع کرد داخل میدان صبحگاه و خودش ایستاد وسط ؛ کوچک و بزرگ ، پیر و جوان . یعنی با ما چه می خواست بکند ؟ این اولین بار بود که تنبیه می شدیم . برخوردش هم طوری نبود که بشود حدس زد شوخی می کند.
نگران بودیم ، چون وضع با همیشه خیلی فرق می کرد : به فرمان من ! بپرید بالا. همه پریدیم بالا. گفت : نشد؛ بپرید بالا و تا نگفتم سه ، نیایید پایین ! که دوباره اخمها یکی یکی باز شد و دیدیم او اگر بخواهد هم نمی تواند عصبانی شود.