تبیان، دستیار زندگی
ادبیات دوره جنگ گرچه بیشتر مردانه و در میدان جنگ است اما زنان نیز در آن نقش انکارناپذیری دارند. زنان همان‌گونه که نیمی از مسئولیتهای اجتماعی را در داخل و خارج خانه به عهده گرفته‌اند، همواره در تمام امور مربوط به مردان نیز مشارکت داشته‌اند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش زنان در ادبیات داستانی دفاع مقدس

چكیده

نقش زنان در ادبیات داستانی دفاع مقدس

ادبیات دوره جنگ گرچه بیشتر مردانه و در میدان جنگ است اما زنان نیز در آن نقش انکارناپذیری دارند. زنان همان‌گونه که نیمی از مسئولیتهای اجتماعی را در داخل و خارج خانه به عهده گرفته‌اند، همواره در تمام امور مربوط به مردان نیز مشارکت داشته‌اند و در جنگ‌ تحمیلی نیز شاهد حضور مستقیم و غیر مستقیم آنان در صحنه بوده‌ایم. در داستانهایی که در طی سالهای جنگ و پس از آن نوشته شد شاهد نقش‌آفرینی زنان و مردان در کنار هم هستیم. با توجه به اهمیت نقش زنان در این دوره از تاریخ، در این مقاله، به نقش زنان در داستانهای این دوره و چگونگی شخصیت‌پردازی نویسندگان پرداخته شده و دیدگاه نویسندگان به همسران و مادران شهدا، جانبازان، اسرا و زنانی که در پشت جبهه رزمندگان را یاری می‌دادند مورد نقد قرار گرفته است.

مقدمه

ادبیات هر قوم و هر دوره به مقتضای مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی شکل می‌گیرد. اما چگونگی انعکاس وقایع بستگی به دیدگاه نویسنده و جایگاه اجتماعی و مکان و نحوه زندگی او دارد. هر واقعه بزرگی که به وقوع می‌پیوندد به طور طبیعی چند دسته را دربر می‌گیرد و به خود مشغول می‌دارد: الف) کسانی که در متن حادثه قرار می‌گیرند و آسیب می‌بینند. ب) عده‌ای که در ارتباط با آسیب‌دیدگان‌اند. ج) تخریبگران. د) تماشاچیان.

حال اگر هرکدام از این افراد بخواهند واقعه را شرح دهند هرکدام از جایگاه خود و چیزی که درک کرده‌اند می‌گویند و طبیعی است که نظرات هرکدام از آنها می‌تواند درست یا غلط باشد. آنکه در متن حادثه است از اطراف خبر ندارد و آنکه تماشاچی است اصل قضیه را نمی‌داند. در این‌گونه مواقع برای رسیدن به اصل ماجرا باید نظرات هر گروه را شنید و تازه با فرض بی‌طرفی گوینده، به اصل رسید. در جنگ ایران و عراق نیز عده‌ای در متن حادثه قرار گرفتند و به خیل شهدا و ایثارگران پیوستند، عده‌ای پشت جبهه هواداری نمودند و مایحتاج جنگ و رزمندگان را فراهم کرده و از عده‌ای از مجروحان پرستاری کردند. عده‌ای به کار و کسب خود مشغول شدند و گاه کارشکنی کردند و عده‌ای هم تنها تماشاچی بودند تا وقایع را آن‌طور که می‌بینند ثبت کنند. بنابراین، «در دوران جنگ درحقیقت سه نوع نوشته درباره جنگ منتشر می‌شد. نخست آثار نویسندگان و شاعران پشت جبهه که از جعبه جادویی تلویزیون به جهان پرشوروشر جبهه‌ها چشم می‌دوختند. دوم نوشته‌ها و اشعاری که گاه نویسندگان‌ آن یکی دو روز مهمان یک جبهه آرام می‌شدند یا برای سر کشیدن و هدیه دادن، لحظاتی صدا و گرد و غبار جنگ را می‌شنیدند... سوم آن دسته نویسندگان بی‌ نام و نشانی که با احساس پاک‌ جوانی می‌نوشتند؛ یک دستشان قلم بود و دست دیگرشان سلاح، حتی در نوشته‌هایشان غلط املایی و نگارشی بود.» (تاکی، مجموعه مقالات، ص 69 ـ 70)

نقش زنان در ادبیات داستانی دفاع مقدس

با توجه به این مسئله، ادبیات جنگ بیشتر ادبیاتی مردانه شد؛ هم به دلیل اینکه زنان کمتر در جبهه حضور داشتند؛ هم به دلیل اینکه بیشتر نویسندگان مرد بودند. در آثار نویسندگان این دوره زنان کمتر نقشی دارند؛ مگر زمانی که همسر شهید یا جانباز باشند که بازهم حق مطلب درباره‌شان ادا نشده است.

«نگاهی کلی به داستانهای این دهه، این مهم را نشان می‌دهد که اکثریت قابل توجه داستانهایی که زن در آن نقش اصلی را دارد، در روابط خانوادگی و محیط و محفل خانواده است. زن چه در حاشیه فعالیتهای سیاسی و حوادث انقلاب و دوره جنگ و چه در روابط روحی‌اش با مرد، بیشتر در کانون خانواده مطرح می‌گردد. مطرح شدن زن در خانواده، در واقع نشاندهندة تأثیر تغییرات اجتماعی و سیاسی از یک‌سو و تحولات ارزشی نویسندگان این دوره از سوی دیگر است.» (زواریان، ص 17)

اگر چنین تصور کنیم که ادبیات ایران در دوره جنگ به پیشرفتی نائل شده این پیشرفت را تنها در کمیّت می‌توان دید و از لحاظ کیفی، تنها بعد معنوی آن مورد توجه است نه تکنیکهای داستان‌نویسی. در این زمان نویسندگان جوان و پُرحرارتی به عرصه داستان روی آوردند، که سابقه‌ای در این امر نداشتند. بنابراین انتظاری که از این نویسندگان می‌رود، تنها در زمینه نقش‌آفرینی شخصیتها بروز می‌کند.

«جنگ برای داستان‌نویسان همواره منبع پربار و مغتنمی از موضوعهای بزرگ بوده است؛ چون گرچه به‌نفسه شرّی است عظیم، یکی از آن موقعیتهایی است که درونِ معمولاً پوشیده انسانهایی را که درگیر آن‌اند، امکانات و محدودیتهای بالفعل و بالقوه آنان را در شجاعت ورزیدن و ترسیدن در فداکاری نمودن و خودخواهی نشان دادن، در ابراز محبت و کینه و نیز ظرفیتهای آنان را در درد کشیدن و رنج بردن و تشنه و گرسنه ماندن خوب آشکار می‌کند. جنگ‌ ساز و کار ارزشهایی نظیر ایمان، وطن‌دوستی، شرف، افتخار و آزادگی را به روشن‌ترین صورت نشان می‌دهد و داستان‌نویسی که موضوع هنرش انسان است به‌ندرت ممکن است موقعیتی بهتر از جنگ بیابد تا شخصیتهایش را در آن قرار دهد و رمانهای بزرگ خلق کند.» (ایرانی، مجموعه مقالات، ص49-62)

از طرفی نسلهای آینده از طریق همین نوشته‌هاست که به ماهیت جنگ و تبعات آن و نحوه زندگی و افکار مردم در آن دوره پی می‌برند. «بدون شک نسل آینده چشم‌انتظار دریافت تجربه‌ها، سرگذشت و رفتار امروز ماست. جنگ با همه تلخی و شیرینی‌اش از راههای گوناگون به نسل آینده انتقال خواهد یافت. داستان می‌تواند در این زمینه نقشی اساسی داشته باشد؛ چراکه همیشه داستانها با انتقالی «سینه به سینه» همراه بوده‌اند و توانسته‌اند به بهترین وجه در عمق جان و اندیشه مردم نفوذ کنند.» (مدرس‌زاده، مجموعه مقالات، ص 405 )

نقش زنان در ادبیات داستانی دفاع مقدس

حوادث جنگ بیشتر در داستانهای کوتاه نشان داده شده است. شاید یکی از علتهای آن تازه‌کار بودن نویسنده‌ها باشد. البته رمانهایی نیز در این دوره نوشته شده که خالی از اهمیت نیست.

«جنگ در داستانهای کوتاه جلوه‌ای کامل دارد. نویسندگان ما در این‌گونه داستانها موفق شده‌اند هریک گوشه‌ای از زندگی مردم را در سالهای جنگ به‌خوبی نمایش دهند.» (عزیزی، مجموعه مقالات، ص320)

در این داستانها زنان در چند مورد ایفای نقش می‌کنند. یکی از این نقشها نقش همسر شهید است:

همسران شهدا

یکی از نقشهای مهم زنان در دوره جنگ و بعد از آن، نقش همسر شهید بودن است. همسران شهدا جزء آسیب‌پذیرترین قشرهای جامعه هستند؛ زیرا با از دست دادن همسر علاوه بر داشتن مسئولیتهای خانوادگی در قبال فرزندان و بعضاً پدران و مادران شهدا، از نظر معنوی نیز دارای مسئولیت خطیری هستند. .اکثریت این زنان با حفظ وقار و ارزش نهادن به شخصیت شهید، با این مسئله به‌خوبی کنار آمده‌ و مسئولیت خود را به انجام رساندند و بسیار کم و انگشت‌شمار بودند زنانی که ابراز نارضایتی کرده یا با گریه و ناله زیاد اجر خود را از بین می‌بردند. در داستان‌نویسی نیز نویسندگان با شناختی که از جامعه آن روز داشتند، گاه توانسته‌اند نقش این زنان را آن‌گونه که بوده است به تصویر بکشند؛ اما برخی نویسندگان نیز با پرداخت بد داستان و ذهنیات همسر شهید، فداکاری و شجاعت او را طور دیگری به تصویر کشیده‌اند. مثلاً در داستان این بابای من نیست، زنی را می‌بینیم که در انتظار خبری از شوهرش، دل‌نگران است. نویسنده آرامش قلب این زن را ناشی از تکرار مصیبت و تعدد مصیبت‌دیدگان قلمداد کرده است:

«بعد از دیدن این‌همه شهیدی که از جبهه می‌آوردند، اگر هم خبر شهادت شوهرش را می‌شنید، برایش قابل تحمل بود؛ اما بی‌خبری از او فکرش را مشغول می‌داشت.» (فراست، ص 34)

«نکتة قابل تأمل، سرنوشت مشابه همسران شهدا با بقیه زنان بیوه است. نگاه یک‌سویه و عدم درک واقعیتهای موجود از سوی نویسنده این دهه باعث گردیده که ارزشهای موجود و قداستهای معنوی این دوره را نادیده بگیرد و چهره‌های این زنان را با بی‌انصافی منعکس نماید. آنچه در ارزشهای جدید نشان از تحول این زمانه دارد وجود لذتها و نگرشهای معنوی در پاسخ به از دست دادن امکانات دنیوی است.

نقش زنان در ادبیات داستانی دفاع مقدس

همسر شهید در فرهنگ غالب جامعه امروز اگرچه همسرش را از دست می‌دهد، اما با لذتی که از ایثار و درک عوالم معنوی به دست می‌آورد، می‌تواند خلأها و کمبودهای موجود را جبران نماید، اما این بخش از تحولات تازه که می‌تواند بیانگر قسمتی از واقعیتهای موجود زمانه باشد در داستانها مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد.» (زواریان، ص43)

در کتاب هفت‌بند، که شامل داستانهایی کوتاه درباره جنگ است، کمتر صحبتی از زنان می‌شود و آنجا هم که حرفی هست بیشتر گلایه است تا ابراز وجود. در یکی از داستانها زنی به نادلخواه، شوهرش را به جبهه می‌فرستد و او شهید می‌شود. مادر شهید از رفتن پسرش راضی است و عروس را تشویق می‌کند:

ننه‌رقیه می گوید: «پیر شوی دختر. همین‌که راهی‌اش کردی نشان دادی که شیرزنی.» (تجار، ص24)

اما این شیرزن، پس از شهادت همسر همانند زنی که شوهرش در حادثه‌ای عادی کشته شده، رفتار می‌کند و از معنویت در رفتار و گفتارش خبری نیست. تنها صحبت از دلتنگی و تنهایی است.

ادامه دارد ...

مریم غفاری جاهد

تنظیم:بخش ادبیات تبیان