تبیان، دستیار زندگی
چطور ممکن است انسان‎هایی که قرن‎ها پیش مرده‏اند به زیارتشان برویم و آنان را واسطه بین خود و خداوند قرار دهیم؟ و همچنین آیا این عمل نوعی بدعت و شرک محسوب نمی‏شود؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد شبهاتی در باب زیارت

حر م امام رضا علیه السلام

یکی از سنت‎های مسلمانان و مخصوصا شیعیان، زیارت قبور پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائم (علیهم‎السلام) و اولیای الهی است که در طول سال به زیارت این قبور مشرف شده و با پیوند خوردن با فضای معنوی آن مکان‎های مقدس، روح خویش را طراوت بخشیده، از ثمرات و آثار معنوی آن بهره می‏گیرند و برای رفع مشکلات خویش آن بزرگواران را واسطه قرار می‏دهند و در بسیاری اوقات که با دل‎های پاک و فارغ از دنیا به سوی ایشان روی می‏آورند، حاجت‎های خود را گرفته، سرشار از عشق و امید به زندگی عادی ادامه می‏دهند.

در این میان، شیاطین انسان‎نما و فریب خوردگان و رانده‏شدگان از رحمت‏ حق با کوبیدن بر طبل یاس و ناامیدی قصد دارند با انتشار شبهات بی‏اساس چهره این امر معنوی و اعتقادی را مخدوش کنند و به اسم روشنفکری و روشنگری تاریکی‎های ظلمانی و شیطانی خود را گسترش دهند. «الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا»(1)؛ «آنها که تلاش‎هایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده، با این حال می‏پندارند کار نیک انجام می‏دهند.»

از این رو، بر انسان‎های آگاه و دانا و دردمند لازم است تا با پرده برداشتن از این دسیسه‏های شوم، راه حق و حقیقت را بر سالکان روشن‏تر و رسیدن به قرب الهی را آسان‏تر سازند. در این راستا، ما نیز برآنیم تا یکی از شبهاتی را که از طرف فرقه وهابیت که سوغات انگلیسی‎ها برای جوامع اسلامی است،(2) و همچنین از طرف برخی غربزدگان به اصطلاح روشنفکر مطرح شده، بیان نماییم و به تبیین پاسخی مناسب بپردازیم .

طرح شبهه

چطور ممکن است انسان‎هایی که قرن‎ها پیش مرده‏اند به زیارتشان برویم و آنان را واسطه بین خود و خداوند قرار دهیم؟ و همچنین آیا این عمل نوعی بدعت و شرک محسوب نمی‏شود؟

پاسخ را در چند بخش بیان می‏کنیم:

1- یکی از ارکان و علل پیدایش این شبهه اعتقاد به عدم حیات پس از مرگ است که قرآن کریم در موارد متعدد آن را ابطال نموده است. نقل شده که روزی ابی بن کعب (یا عاص بن وائل) که منکر معاد بوده است در بیابان قطعه‏ای استخوان پوسیده پیدا کرد و فکر کرد که دلیل محکمی برای عقیده‏اش پیدا کرده است . با تکبر و غرور قطعه استخوان را برداشت، در حالی که با خود می‏گفت: «لاخصمن محمدا؛ با محمد(صلی الله علیه و آله) به دشمنی برمی‏خیزم.» به سراغ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) رفت و فریاد زد: بگو ببینم چه کسی قدرت دارد بر این استخوان پوسیده لباس حیات بپوشاند؟! سپس قسمتی از آن استخوان را پودر کرد و بر زمین پاشید. در این هنگام، این آیه بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد: «و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحیی العظام و هی رمیم‏»(3)؛ «برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت چه کسی این استخوانها را زنده می‏کند در حالی که پوسیده است.»

خداوند با عبارت «و نسی خلقه‏» پاسخ محکمی به منکرین معاد داده است؛ به این معنی که اگر آن شخص خلقت‏ خود را فراموش نمی‏کرد و توجه می‏کرد که خداوند او را از هیچ آفریده است، چنین استبعادی نمی‏کرد؛ چرا که خلقت اولیه بسی سخت‏تر از خلقت مجدد است .

هیچ گاه انسان به وسیله مرگ، نابود و فانی نمی‏شود تا نتوان به زیارت او رفت و او را واسطه قرار داد؛ چنان که خداوند متعال می‏فرماید: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون‏»(4)؛ «[ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده‏اند، مردگان‏اند؛ بلکه آنها زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند.»

2- بخشی از این شبهه زاییده فکر وهابیت است که قصد دارند با پوشاندن لباس بدعت و شرک بر قامت زیارت و استشفاء و تبرک جستن به قبور اولیای الهی، این مسئله مهم اعتقادی را خدشه‏دار کنند؛ لذا دولت وهابی سعودی برای جلوگیری از انجام این امور، مامورانی را در لباس آمران به معروف و ناهیان از منکر در اطراف این مقابر شریف مستقر کرده که با کمال خشونت و گاه در لباس اخلاق و نصیحت‏ با زائران این مشاهد مشرفه رفتار می‏کنند. استدلال آنان این است که بوسیدن قبور و ضرائح و تبرک جستن به آنها نوعی عبادت نسبت‏ به آنها محسوب می‏شود و حال آنکه عبادت مخصوص خداست.

پاسخ آنها این است که اگر هر احترام و بوسیدنی عبادت بود، لازم می‏آمد بوسیدن اطفال و کتاب خدا هم شرک و حرام باشد. روشن است که هیچ مسلمانی به وسیله زیارت و بوسیدن مقابر شریفه، قصدش این نیست که به آنان نسبت ‏خدایی بدهد و آنان را عبادت کند تا شرک لازم بیاید. تبرک جستن به آثار و قبور اولیای الهی به ویژه پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در متون تاریخی و روایی به طور متعدد نقل شده است . که در ادامه به مواردی از آنها در کتب اهل سنت اشاره می‏کنیم:

الف) سائب بن یزید نقل می‏کند: خاله‏ام مرا خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) برد و گفت: فرزند خواهرم بیمار است. آن حضرت وضو گرفت و از خدا برای من طلب خیر و سلامتی نمود و در زمانی که وضو می‏گرفت، از آب وضویش نوشیدم . (5)

ب) مسلم در صحیح خود از انس نقل می‏کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) سر خود را می‏تراشید و یارانش در اطرافش بودند و هر تاری از موی ایشان در دست ‏یکی از یاران بود. (6)

ج) صحابی جلیل القدر، بلال حبشی که به عللی مدینه را ترک کرد و در نواحی شمال به امر مرزبانی مشغول بود، در خواب دید که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: ای بلال! آیا وقت آن نرسیده است که ما را زیارت کنی؟ وی با حالت اندوه از خواب بیدار شد و بر مرکب خود سوار شد و به سمت مدینه رفت. هنگامی که کنار قبر شریف رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رسید، شروع به گریه کرد و صورت خود را بر قبر می‏مالید و وقتی حسن و حسین(علیهماالسلام) را دید هر دو را بوسید . (7)

پس دریافتیم که زیارت به آن معنایی که آنها می‎گویند نیست. امید که خداوند زیارت با معرفت اهل بیت (علیهم‎السلام) را روزی همه ما بفرماید.


پی‎نوشت‎ها:

1- کهف/104 .

2- ر . ک: کتاب خاطرات سیاسی تاریخی مستر همفر در کشورهای اسلامی، ترجمه علی کاظمی .

3- یس/78 .

4- آل عمران/169 .

5- صحیح البخاری، دارالجیل، بیروت، ج‏4، ص‏227 (از مهم‏ترین منابع روایی اهل سنت است و همان طور که از اسم آن روشن است تمام روایات آن را صحیح می‏شمارند) .

6- صحیح مسلم، ج‏4، کتاب فضائل الصحابة (این کتاب نیز از مهم‏ترین منابع روایی اهل سنت است که به خاطر اعتقاد به صحت روایات آن نامش را صحیح نهاده‏اند) .

7- اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، ج‏1، ص‏208 (ابن اثیر یکی از بزرگان اهل سنت است که در قرن هفتم وفات یافته است) .

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.