تبیان، دستیار زندگی
عیدفطر سال گذشته این سعادت نصیب ما شد كه به پابوس آقا برویم. مانند همیشه حرم خیلی شلوغ بود. من خیلی دلم می‌خواست برای یك لحظه هم كه شده (برای تبرك) دستم به ضریح آقا برسد. ولی نمی‌شد. هرساعت هم كه برنامه‌ریزی می‌كردیم و به حرم می‎رفتیم، فایده‌ای نداشت. یك
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی که حرم خالی شد!

حرم امام رضا علیه السلام

عید فطر سال گذشته این سعادت نصیب ما شد كه به پابوس آقا برویم. مانند همیشه حرم خیلی شلوغ بود. من خیلی دلم می‌خواست برای یك لحظه هم كه شده (برای تبرك) دستم به ضریح آقا برسد. ولی نمی‌شد. هر ساعت هم كه برنامه‌ریزی می‌كردیم و به حرم می‎رفتیم، فایده‌ای نداشت. یك روز قبل از این كه برگردیم، خیلی ناراحت بودم كه چرا نتوانستم از نزدیك ضریح آقا را زیارت كنم. برای نماز مغرب خودمان را به حرم رساندیم. برای نماز درها را می‌بستند و تقریباً آخرین نفری بودم كه وارد شد. طبق معمول خیلی شلوغ بود. با نارحتی و ناامیدی فهمیدم كه باید از خیر خواسته و آرزویم بگذرم.

جایی به نماز ایستادم. ناگهان سر و صدایی شنیدم. خادمان حرم بودند كه از زائران می‌خواستند هرچه سریعتر زیارت كنند و بیرون بروند. من و چند نفر دیگر كه مشغول نماز بودیم داخل ماندیم. وقتی نمازم تمام شد. با كمال تعجب دیدم كه اطراف ضریح چقدر خلوت شده. نفهمیدم كه چه اتفاقی افتاده است از یكی از خادمان دلیلش را پرسیدم فقط گفت خوشا به سعادتتان! این سعادت نصیب هر كسی نمی‎شود.(بعداً فهمیدم كه می‌خواستند آنجا را نظافت كنند) در پوست خودم نمی‌گنجیدم زیارتنامه‌ای خواندم و با خیال راحت ضریح اقا را طواف نمودم. البته حاجتی هم داشتم كه در همان سفر حاجتم را گرفتم.


م. موسوی از کاربران سایت تبیان

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.