شواهد تاریخی فقه سیاسی
اكنون، بهبرخى از اين شواهد تاريخى اشاره مىكنيم:
1. در مكاتبه علىبنبلال، از امام هادى(ع) پساز حمد و ستايش خداوند، چنين منقولاست: «ثم إنّى أقمت أباعلى مقامَ الحسينبن عبدربّه و ائتمنته على ذالك»؛ [1] من، ابوعلى را بهعنوان جانشين حسينبن عبد ربّه تعيين كردم و او را در اين كار، امين خود قرار دادم.
در اين فراز، سخن از تعيين كردن يك امين در منطقهاى از سرزمين پهناور اسلامى است.
پساز اين نصب و تعيين، حضرت، نسبت بهاو چنين سفارش مىكنند:
و قد أعلم أنّكَ شيخناحيتك فأحببتُ إفرادك و إكرامك بالكتاب ذالك. فعليك بالطاعة له و التسليم إليه جميع الحق قبلك و أنْ تحضَّ مواليّ على ذالك و تعرفهم من ذالك ما يصير سبباً إلى عونه و كفايته فذالك توفيرٌ علينا،
با توجه بهآنكه تو بزرگ ناحيه خود هستى، خواستم، تنها، بهتو نامه بنگارم تا موجب اكرام تو باشد. برتو باد كه از او (ابوعلى) اطاعت كنى و تمامى حقوق مالى كه نزد توست، بهاو تسليم كنى و ديگر دوستان ما را هم بهاين امر تشويق كنى و آنچه را كه موجب يارى او مىشود، بهآنان گوشزد كنى؛ چون اين كار، براى ما سودمند است.
بهخصوص اين كه حضرت، بهاطاعت از او فرمان مىدهد.
در فشارها و زندان سياسي عصر عسگريين علیهما السلام نیز با شرايط تقيه اين ميراث گرانبها به غيبت صغري امام عصر (عج) می رسد و نواب اربعه ایشان طول عصر غیبت صغری را رهبری می نمایند . همين شيوه ارتباط با شيعيان و برقرارى نظام وكالت براى اداره امورِ پيروان اهلبيت(ع) در سراسر جهان اسلام - كه از زمان امامان پيشين وجود داشت - در دوران غيبت صغری نيز تداوم يافت. محور ارتباط وكيلان با امام(ع) همان نايبى بود كه ازطرف امامزمان(عج)، تعيينمىشد. با اين شيوه نيابت، شاهد حركتى جديد ازطرف امام(عج) براى آمادهسازى غيبتكبری هستيم. نخستين نايب خاص امام عصر(ع) عثمانبنسعيد، معروف بهسمّان، از وكلاى امام يازدهم(ع) و مورد اعتماد امام هادى(ع) بوده است. وقتى احمدبناسحاقبنسعد قمى(ع)، از امام هادى(ع) مىخواهد كه كسى را معرفى كند تا مسايل و مشكلات دينى خود را با او مطرح كند و بهعنوان واسطه ميان امام(ع) با او باشد، در پاسخ مىشنود:
«العمري ثقتي فما أدّى إليك عنّي، فعنّي يؤدّي، و ما قال لك عنّي، فعنّي يقول. فاسمعْ له و أطِعْ؛ فإنَّه الثقة المأمون.» [2]
اين سخن كه نسبت بهفرزند عثمانبنسعيد (نايب دوم خاص امام زمان(ع))، ابوجعفر محمدبنعثمان عمرى نيز از امام عسكرى(ع) نقل شده است [3]- رابطه نزديك و شأن و منزلت علمى و اجتماعىِ وكيلان را با امام و با شيعيان بهخوبى ترسيم مىكند. عنوان «ثقه» و «امين» - كه براى ابراهيمبنعبده بهكار رفته بود و عنوانى مهم و قابل تأمل است - در اين مورد هم تكرار شده است.
حسنبنعبدالحميد كه درباره يكى از وكيلان امام(ع) بهترديد افتاده بود، دريافتكننده اين توقيع است. در آن آمده: «ليس فينا شكٌ و لا فى من يقومُ مقامَنا بأمرنا». [4]
در اين عبارت، سخن از قائم مقامى و جانشينى است، نه وكالتِ تنها.
حسينبنروح، سومين نايب خاص است. وى، از معتمدان عَمْرى (نايب دوم) بوده است و در حضور برخى از بزرگان شيعه در بغداد، مانند ابوعلىبنهمام، ابوعبداللَّه بنمحمدالكاتب،اسماعيلبنعلى نوبختى، بهدستور امام(ع) بهعنوان جانشين ابوجعفر عمرى تعيين شده است :
«هذا أبوالقاسم حسينبنروح القائم مقامي، و السفير بينكم و بينَ صاحب الأمر.... الوكيل له، الثقة الأمين، فارجعوا إليه في أُموركم، و عَوِّلوا إليه في مهمّاتكم فبذالك أُمِرْتُ و قد بلّغتُ.» [5]
در اين جا هم، سخن از قائم مقامى و وثاقت و امانت است. آخرين نايب خاص، ابوالحسن علىبنمحمّد سَمَرى است كه تا سال 329 ه.ق نيابت داشته است و با وفات او و رسيدن توقيع و نوشتهاى از ناحيه مقدسه مبنى براعلام غيبت كبری، دوران نيابتِ خاصه بهانجام مىرسد. در فرازى از اين توقيع مبارك، چنين آمده:
«فاجمع أمرك و لاتوص إلى أحدٍ فيقوم مقامَكَ بعد وفاتِك، فقد وقعتِ الغيبةُ التامّة»؛ [6]
كارهايت را سامان بده و بهكسى بهعنوان جانشين خود، وصيت نكن، اكنون زمان غيبت تامّه فرا رسيده است.
جمع بندی اینکه ،تا اين زمان، عصر حضور است و امكان رابطه با امامان معصوم(ع) فراهم بود. عصر حضور، براى شيعه، عصر تشريع است و با آنكه در دوره طولانى حضور، فقيهان و عالمان فرهيخته فراوانى در مكتب اهلبيت(ع) تربيت شدند و احياناً بهكار تفريع هم پرداختند، ولى از آنجا كه شمس ولايت، پنهان نبود، اين دوره را بهعنوان «عصر تفريع» بهمعناى مصطلح فقهى - كه نيازمند اجتهاد و استنباط از ادلّه باشد - نمىنامند. علىالمبنا، نشان مىدهد كه ولايت فقيه، از زمان خود اهلبيت مطرح بوده و شيعيان، بهخوبى، در طول چند دهه، با آن انس گرفته بودند تا در رويداد شگفت غيبت، بهبيراهه نروند و سرگردان، بهوادى ضلالت نيفتند.. ..
2 . عصر اجتهاد وگسترش فقه خصوصی
فقيهان ژرفنگر اين دوره، علاوه برآنكه در جمعآورى و تبويب حديث، بهكارهاىعظيمى مانند كتاب تهذيب و استبصار دست زدند، براى نخستين بار، بهخلق آثاربزرگ فقهى پرداخته و با استمداد از روايات عترت طاهره(ع) بهتفريع و استنباط همّتگماشتند و آثار فقهىِ بديعى مانند «المقنعة» و «النهاية» و «المبسوط»، را بهجهان فقاهت عرضه كردند.
در اين دوره، با كثرت فقيهان مواجهيم، ولى شاخصترين فقيهان آن زمان عبارتند از: شيخمفيد و سيد مرتضى و ابو صلاح حلبى و سلّار ديلمى و شيخطوسى.
بنا بریک تقسیم بندی دیگر ، فقهای اقدم (فقهای شیعه از پایان غیبت صغری تا قرن ششم هجری را شامل میشوند ) فقهایی مانند ثقه الاسلام كليني (329 ه.ق) و شيخ صدوق (381 ه .ق) ، شیخ مفيد (ره) وسید مرتضی(436 ه.ق ) وابوصلاح حلبی و شيخ طوسي (ره) هستند وفقهای مقدم (فقهای قرن ششم تا آغاز دوران صفویه را شامل می شوند ) از جمله قطب راوندی ،علامه حلی ،شهید اول وفاضل مقداد (ره) هستند [7].
با تلاشهاي علماي عظام در عصر غيبت كبري وپس از آن تحولات چشمگيري در اجتهاد عمومی و فقه سیاسی بوجود آمد لکن هنوز در عرصه فقه سياسي شیعه رکود ونقصان خاصی حاکم است و فقه در شكل عمومي و سیاسی بسط ید نداشته و کارآمدی کمتری دارد ، بنابراين نظام سازي هم در اين دوره بدون معنا بود و فقهاي سياسي ما بهدنبال شكل دادن نظام سياسي نبودند[8]
حسّاسيت و اهمّيت نخستين سالهاى غيبت، در خود غيبت نهفته بود. با وجود آنكه از صدر اسلام، مسأله غيبت و مهدويّت، از سوى پيامبر(ص) و اهلبيت (ع) ميان مردم مطرح و تمهيدات لازم در اين زمينه فراهم شده بود، ولى بههرحال، غيبت، تحوّل عظيمى بود كه ورود بهآن، مشكلات خود را داشت. نمونه اين مشكلات - كه حسّاسيّت موضوع را نشان مىدهد - مهدويّت و ظهور فرقههاى مختلف و منحرف است. [9] تعداد اين فرقهها، تا چهارده گروه شمرده شده است. [10] بى دليل نيست كه بزرگان شيعه، در اين عصر، بهتأليف كتب متعدّدى در زمينه غيبت دست زدهاند.
يكى از موضوعات مرتبط با غيبت، از بُعد انديشه سياسى، بحث «ولايت تدبيرى عصر غيبت» و «سرنوشت رهبرى» طبق نظريّه امامت بود. با توجه بهاين كه ولايت، ريشه در فطرت بشر دارد و ضرورت زندگى انسان جمعى است واین امر تعطيل بردار نيست [11] و ازطرف ديگر امامِ مشروع و منصوب الهى نيز در پشت پرده غيبت است و امكان رهبرىِ ظاهرى او منتفى است، در اين زمان،آیا امور امت معطل و بدون تولیت رها شده است ؟ یا تدبیری برای آن اندیشیده اند ؟ سوال دیگر اینکه، پس چه كسى مشروعيّت دارد تا وظايف امامتِ بالأصالة را، در غياب او و بهنيابت از او، بهدوش كشد؟
شيخمفيد(ره)، پاسخ پرسش بالا را در كتاب «المقنعة» بهطور دقيق و كامل مىدهد. «المقنعة»، نخستين كتاب استنباطى فقه شيعه با سبكى تازه و جديد است. در اين كتاب، فقه سياسى تشيّع در عصر غيبت، تبيين و طرّاحى شده است.
شيخمفيد(ره) طرحى در انديشه سياسى ترسيم مىكند كه مشتمل برمقدّمات و تقريرات مختلف از اصل طرح و اركان و ادّله طرح است.
شيخمفيد، در طرح خويش، به«ولايت انتصابى فقيهان» معتقد است.در این عصر ما کمترگرایشی برای تدوین منسجم نظریه های سیاسی فقه می بینیم و در تحلیل علل آن باید به شرایط تاریخی و سیاسی آن دوران توجه جدی کرد که همه اینها ناشی از عدم بسط ید فقها در امر حکومت اسلامی است از این رو برای دستیابی به دیدگاههای سیاسی فقهای متقدم باید به دیدگاههای پراکنده آنها در آثار کلامی وفقهی رجوع نمود . [12]
شيخمفيد(ره) معتقد است احكام دين، اختصاص بهعصر حضور ندارد. غيبت امام ، دوره هرج و مرج و بلاتكليفى و تعطيلى دين نيست. غيبت، دورهاى از تكامل فكرى بشريت است كه طبق حكمت الهى تقدير شده است. بهاعتقاد شيخمفيد، مردم، مكلّفند در غياب امام زمان خود، تا حدّ توان و تمكّن، براجراى مقررات شريعت همت گمارند.
او، مىگويد: «كسى كه توان اقامه حدود و تنفيذ احكام و امر بهمعروف و نهى از منكر و جهاد با كافران و فاجران را دارد، بايد از اين توان خود بهره گيرد و برمردم واجب است كه چنين شخصى را، در راه اين اهداف، يارى رسانند.» [13]
ایشان مىگويد: «عند التمكّن، برگزارى مراسم جماعات، اجراى قضاى شرعى، واجب است.» [14]
طرح شيخمفيد(ره)، اختصاص بهزمان بَسط فقيهان و امكان تشكيل دولت مقتدر ندارد، بلكه در هر شرايط زمانى و مكانى، هر چند تحت شرايط تقيه شديد - كه كوچكترين حركت شيعيان، زير ذرهبين جائران استفقيه ، بههر اندازه كه تمكّن دارد بايد احكام را اجرا كند و مردم هم بايد او را كمك كنند.
(ادامه دارد)
نويسنده: سید مهدی فقیهی
تنظیم:امید واضحی آشتیانی_حوزه علمیه تبیان
1- معجم رجال الحديث، ج11، ص282 و ج4، ص324 - 325؛ بحارالانوار، ج50، ص222 - 223.
2- معجم رجال الحديث، ج11، ص112.
3- كتاب الغيبة، ص219.
4- اصول كافى، ج1، ص437، ح14
5- كتاب الغيبة، ص227
6- كتاب الغيبة، ص243.
7- حسینعلی منتظری ، دراسات فی ولایه الفقیه وفقه الدوله الاسلامیه / ج 1 / ص 38
8- حقیقت سید صادق ، از اسلام فرهنگي تا اسلام سياسي /ص3
9- رجال نجّاشى، ج2، ص327 - 332؛ مقدمه چاپ جديد المقنعة؛ مقدمه الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقيّة، ج1، ص53 - 56
10- رسول جعفريان ، حيات فكرى سياسى امامان شيعه، ج2، ص219.
11- علّامه طاطبايى، مجموعه مقالات، ص101 - 102.
12- فرهاد شیخ فرشید / تحلیلی بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی / ص 13
13- شيخ مفيد ، المقنعة، ص810.
14- همان ، ص811.