آن سید نیکو سرشت ...
سحرگاه روز یكشنبه اول آبانماه سال 1356 قبل از اذان صبح، وقتی مطابق معمول برای آیت الله حاج سید مصطفی خمینی كه در آن ساعت همواره به دعا و مناجات مشغول بود یك لیوان آب میآورند، صدایی از داخل اتاق به گوش نمیرسد. چند دقیقه بعد، اعضای خانواده وی در را باز می كنند و با پیكر بی جان او روبرو میشوند. و به این صورت، مردی كه امید آینده اسلام بود به عنوان اولین شهید فصل پیروزی انقلاب اسلامی به خاك میافتد.
آیت الله سیدمصطفی خمینی، بازوی راست امام خمینی در نهضت اسلامی بود به نحوی كه ساواك (سازمان اطلاعات و امنیت نظام شاهنشاهی) او را از عوامل اصلی نهضت اسلامی و تداوم این نهضت به حساب میآورد. در دوران تبعید، افراد زیادی از داخل و خارج كشور با ایشان در تماس بودند. شب قبل از واقعه شهادت وی اشخاص مرموز و ناشناسی به ملاقات وی آمده بودند و پیش از آن از سوی نظام شاه به مرگ تهدید شده بود.
یكی از پزشكان بیمارستان كوفه كه ساعتی بعد پیكر وی را معاینه كرده بود بلافاصله اعلام كرد كه ایشان را مسموم كردهاند. این پزشك همان روز از طرف سازمان امنیت عراق بازداشت شد و بعد از 24 ساعت كه آزاد گردید از هرگونه اظهار نظر دیگری خودداری كرد.
روزنامه المجاهد (چاپ الجزایر) نوشت: مصطفی خمینی فرزند روحالله خمینی (مقام مذهبی مسلمان شیعه ایران) به دست ساواك به قتل رسیده است.
خبرگزاری فرانسه نیز در تاریخ 6 دسامبر 1977 گزارش داد: “سیدمصطفی خمینی پسر امام روح الله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعه ایران چهل روز پیش در نتیجه بدرفتاریهای ساواك (پلیس مخفی ایران) جان خود را از دست داده است.”
شهادت آیت الله سیدمصطفی خمینی، خون دوبارهای در رگهای مرعوب و خوابزده كشور ایران جاری ساخت و مجالس متعددی در بزرگداشت این انقلابی دانشمند در نقاط مختلف كشور برگزار شد. نام امام خمینی از نو بر زبانها جاری شد و واكنشهای شتابزده و سركوبگرانه نظام شاهنشاهی هر روز توفان انقلاب را نیرومندتر ساخت و در مدت كوتاهی بنیاد نظام وابسته، پوسیده، جنایتكار و فاسد پهلوی را به باد فنا داد.
درباره آیت الله شهید حاج سیدمصطفی خمینی، بسیار گفتهاند و بسیار نوشتهاند، ولی حق مطلب ادا نشده است و مانند بسیاری از شهدای دیگر نام او نیز در پردهای از مظلومیت پنهان است. با این وجود:
آب دریا را اگر نتوان كشید هم به قدر تشنگی باید چشید
این است كه به عنوان بزرگداشت ساگرد شهادت وی چند جملهای را از هزاران جملهای كه در وصف او گفتهاند در پی میآوریم:
امام خمینی: مصطفی امید آینده اسلام بود... مرگ مصطفی از الطاف خفیه الهی بود...
مرحوم حاج سیداحمد خمینی: برادرم همچون یكی از شهدای قبل از پیروزی انقلاب به دست عوامل شاه مسموم شد. از خصوصیات بارز این مرد خدا دشمنی پرو پا قرص با شاه و رژیم او و جهت دار بودنش در مبارزه و صراحتش در برخورد با مسایل اصولی و آشتی ناپذیریاش در برابر سازشكاران بود.
خانم دكتر فاطمه طباطبایی: وجود حاج آقا مصطفی برای امام بسیار مغتنم بود. ایشان سعی میكرد تازهترین اخبار را به امام بدهد.
آیت الله بجنوردی: نیمه شب بیدار میشد و مسئله نماز شب و مقید بود تا هزار “قل هوالله” را بخواند... مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند... خیلی از شبها مقید بود به نماز جعفر طیار... در بعد عبادات، در بعد اذكار و در مسائل عرفان و در مسائل انقطاع الی الله خیلی روی خودش كار كرده بود.
- خیلی برخوردش با افراد، خاكی بود. یعنی واقعا از تمام تعینات گذر كرده بود، روی خاك بنشیند، روی زمین بنشیند با افراد فقیر و مستمند، با یك طلبه خیلی مبتدی، یك ساعت بنشیند و بحث كند طوری برخورد میكرد كه هیچ كس احساس غریبی با او نمیكرد.
- در عین حالی كه اشتغال علمی به نحو بالایی داشت و عبادات را انجام میداد در تمام مسائل انقلاب هم كاملا حضور داشت.
آیت الله سیدعباس خاتم یزدی: حاج آقا مصطفی یك دانشمند به تمام معنا بود.
آیتالله محمدحسن قدیری: مرحوم حاج آقا مصطفی از اركان مهم نهضت اسلامی هستند و نقش ایشان در اصل نهضت و ادامه آن بسیار موثر بوده است.
رژیم شاه با به شهادت رساندن آن عالم وارسته و جلیلالقدر این نقشهها را در سر داشت: 1ـ ضربه سهمگینی بر امام وارد كند و ایشان را از رهبری نهضت باز بدارد. 2ـ از وجود خمینی دیگر برای آینده پیشگیری كند.3ـ نهضت اسلامی ایران را به شكست بكشاند.
علیرغم این معادلات و محاسبات، شهادت حاج سید مصطفی خمینی، نهضت اسلامی ایران را به انقلاب بدل كرد، بیش از چهل روز از شهادت او نگذشته بود كه خونش در قم به جریان افتاد و شهر خون و قیام را در 19 دیماه 56 گلگون ساخت، در اربعین شهدای قم، خون پاك آن عالم شهید كه با خون شهدای قم درهم آمیخته بود آذربایجان را فرا گرفت و شهر تبریز را خروشان ساخت و به دنبال آن اربعینهای زنجیرهای پدید آمد و این خون پاك آیت الله شهید حاج سیدمصطفی خمینی و دیگر شهدای راه اسلام كه جوشید و خروشید و همانند سیل بنیانكنی پیش تاخت و كاخها و كاخ نشینان را در كام خود فرو برد و انقلاب اسلامی را به ارمغان آورد.
در پی شهادت آن عالم ربانی امام در پشت كلامالله مجید نوشت:
بسمه تعالی
انالله و انا الیه راجعون
در روز یكشنبه نهم شهر ذی القعدة الحرام 1397 مصطفی خمینی نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع كرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد. اللهم ارحمه و اغفرله و اسكنه الجنه بحق اولیائك الطاهرین علیهم الصلوة والسلام.
دست اجانب كشت او را از جفا
بارالها باز از غم سینهام تنگ آمده شیشهء صبرم ندانم از چه بر سنگ آمده
هر مسلمانی برون از خانه دلتنگ آمده صورت گلگون او امروز بی رنگ آمده
از چه احوال من و این خلق دیگرگون شده
گوئیا ما را رسیده ماتمی بس دردناك شد غروب از آسمان علم، نجمی تابناك
جسم پاكی در زمین پاك پنهان زیر خاك سید والا مقامی جسم پاك و روح پاك
مصطفائی در جوار مرتضی مدفون شده
سید روشن ضمیری پاك طینت باصفا نور جشم آیت الله خمینی مصطفی
مرجع تقلید ما را بود یاری باوفا ظاهراً دست اجانب كشت او را از جفا
مرجع تقلید ما را از غمش دل خون شده
پشت احمد قلب روحالله از این ماتم شكست لشگر اسلام را گویی كه یك پرچم شكست
اهل ایران را دل پردرد از این غم شكست بلكه قلب هر مسلمان هست در عالم شكست
زین سبب دلهای ما از داغ او محزون شده
آه و واویلا كه رفت از این جهان روشن دلی عالم روشن روان تیز هوش مقبلی
بود از باغ امامت شاخهء پرحاصلی بود همراه پدر در راه حق هر منزلی
قائد ما را از این غم چشمها گلگون شده
آه كاز ظلم و جفای دشمن شوم پلشت آن تبهكاران بدخوی پلید چهره زشت
رفت از دار فنا آن سید نیكو سرشت نزد اجداد كرامش شد خرامان در بهشت
روح پاكش در جوار خالق بیچون شده
آه و واویلا كازین غم چشمها گریان شده زین مصیبت انقلابی سخت در ایران شده
خاصه اهل قم از این ماتم همه نالان شده زین مصیبت نوحهگر حیرانی حیران شده
بی قرار و بی خود و دلخسته و محزون شده
در مه ذیقعده آن مرحوم رضوان جایگاه رست ز رنج و تعب شد راهی آرامگاه
سال تاریخ وفاتش با حساب دور ماه بیفزا نیز بر این جمله غفران پناه
با حساب ابجدی تاریخ او موزون شده