آثار علامه شهید حاج سید مصطفی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم
علامه شهید حاج آقا سید مصطفی خمینی - رحمة الله علیه - از نوابغ و برجستگان حوزههای علمیه بود که در راه علم و عمل به مدارج عالی نائل شد .
وی از طرف پدر وارث نبوغ ذاتی حضرت امام (س) و نورانیت و فرهیختگی نمونه ایشان بود، و از جانب مادر به خاندان علم و عمل" ثقفی" ارتباط داشت .
جد مادری ایشان آیتالله "آقا میرزا محمد ثقفی" صاحب تفسیر "روان جاوید" و "حاشیه بر درر الفوائد" (نوشته آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری) بوده، و جد اعلای ایشان آقای میرزا "ابوالفضل تهرانی "صاحب کتاب "شفا الصدور در شرح زیارت عاشورا" فرزند آقای میرزا"ابوالقاسم کلانتر" صاحب تقریرات شیخ اعظم انصاری - رحمة الله علیه - "مطارح الانظار" میباشد .
نبوغ ذاتی علامه شهید به ضمیمه پشتکار زیاد ایشان در تحصیل، موجب رشد ناگهانی وی در حوزهها گردید; چنانچه در مدت کوتاهی همه فضلا و علمای حوزه علمیه قم، ایشان را فردی قابل و از امیدهای حوزه میدانستند .
علامه شهید با آنکه در سال 1343 - که پس از تبعید حضرت امام (س) به ترکیه از سوی رژیم شاه دستگیر وسپس تبعید گردید - بیش از 34 سال نداشت; ولی چنانچه از گزارشهای ایشان بدست میآید، در همین مدت کوتاه نیز به تالیف چندین کتاب موفق گشته است .
کتب علامه شهید در قم:
1 - کتاب "الاجارة": که به طور مبسوط در دو دفتر به رشته تحریر درآمده است .2 - کتاب"القواعد الحکمیة": این کتاب درباره قواعد کلی فلسفی است که ظاهرا مفصل و بزرگ بوده، و بهمین دلیل در بسیاری از نوشتههای شهید، نامی از این کتاب برده شده، مطالب گوناگون فلسفی به این کتاب ارجاع شده است .
3 - کتاب"القواعد الفقهیة": ظاهرا علامه شهید تعدادی از قواعد فقهیه را بطور جداگانه مورد بحث و دقت نظر قرار دادهاند، و در نوشتههای خود به وجود چنین یادداشتهایی اشاره میکنند که از آن جمله قاعده"لاضرر" و"لاتعاد" را میتوان شمرد .
4 - "حاشیه بر الاسفار الاربعة": نویسنده این حواشی درسهای اسفار خویش را در نزد اساتید بزرگ فن زمان خود تحصیل کرده است .
ایشان قسمتی از اسفار را در نزد آیتالله آقای "سید ابوالحسن رفیعی قزوینی" آموخته است، استادی که امام راحل (ره) در جوانی بین سالهای 1304 - 1308ه . ش در محضر ایشان، به تحصیل شرح منظومه اشتغال داشتهاند و ایشان را در تبیین مطالب آن کتاب با توصیف " نهایتخوبی" ستودهاند .
شهید قسمت دیگری از اسفار را نزد علامه اکبر، فیلسوف عصر، عارف واصل، حضرت امام راحل - حشرهالله مع النبی الاکرم - آموختهاند و در ضمن تحصیل، متن کتاب را تصحیح، و بر حواشی آن نکات تحقیقی و نظرات خویش را تحریر کردهاند .
5 - حاشیه بر" المبدا والمعاد" نوشته صدرالمتالهین: این حواشی علاوه بر آنکه چندان زیاد نیست، متاسفانه در هنگام تجدید صحافی قسمت اعظم آن از بین رفته و غیرقابل استفاده شده است .
6 - رسالهای در بحث قضای صلوات .
7 - رسالهای در بحث"الخلل فی الصلاة": این رساله در قم نوشته شده و در دسترس نمیباشد، البته رساله دیگری نیز به همین نام در نجف اشرف نوشته شده است که در ادامه این مقاله درباره آن توضیحاتی داده خواهد شد .
8 - الفوائد الرجالیة: این کتاب در مورد بعضی بحثهای رجالی نوشته شده است که نویسنده در کتب خود به آن مباحث ارجاع میدهد .
بدیهی است تعیین مباحث و فهارس احتمالی کتب مفقوده شهید، نیازمند فحصی کامل در دیگر آثار اوست که امید است چنین کوششی از سوی طلاب علاقهمند صورت پذیرد .
کتب علامه شهید پس از تبعید
در سال 1343، پس از دستگیری و تبعید حضرت امام (س) به ترکیه، هماهنگی و هدایت نهضت عظیم اسلامی برعهده فرزند جوان آن حضرت قرار گرفت، و حاج آقا مصطفی (ره) در این مهم آنچنان کفایتی از خود نشان داد که دستگاه حاکمه وجود ایشان و آزادی عمل وی را منافی اهداف خود تشخیص داده، پس از زندانی کردن ایشان، وی را نزد حضرت امام (س) تبعید کرد .
حاج آقا مصطفی (ره) در تبعیدگاه بیگانگان فرصت را مغتنم شمرده به کسب فیض از محضر مراد و استاد خویش پرداخت . چنانکه از آن شهید نقل شده استبحثهای علمی پدر و فرزند آنچنان گرم بوده است که گاهی ماموران امنیتی ترکیه به گمان آنکه میان ایشان جر و بحث رخ داده استبه اتاقشان سرکشی میکردهاند .
در فرصت نه چندان بلند تبعید در ترکیه، حضرت امام (س) به نگارش کتاب کمنظیر"تحریر الوسیلة" اشتغال داشتهاند در حالیکه از میان کتب فقهی، فقط دو کتاب"وسیلة النجاة" و"العروة الوثقی" در اختیار ایشان بوده است، و از میان کتب روائی فقط یک دوره کتاب شریف"وسائل الشیعة" را بهمراه داشتهاند .

این نکته مهم تاریخی که نشان دهنده تبحر حضرت امام (س) بر مسائل فقهی است، از ابتدای رساله "الواجبات فی الصلوة" نوشته آیتالله شهید در ترکیه بدست میآید .
کتاب "تحریر الوسیلة"مشتمل بر یک دوره کامل مسائل فقهی است که نه در عروة الوثقی و نه در وسیلة النجاة، اثری از بعضی ابواب آن نمیتوان یافت .
حضرت امام (س) در مقدمه کتاب"تحریر الوسیلة" اگرچه به یک نکته اشاره فرمودهاند که تحریر الوسیلة همان حاشیههای ایشان بر وسیلة النجاة است، که در متن جداگانهای درج گردیده است; ولی بر هر بینندهای براحتی آشکار میشود که بسیاری از مباحث مهم فقهی که در"تحریر الوسیلة" ذکر شده است، در هیچکدام از دو کتاب فقهی در دسترس امام نبوده است، و با همه این احوال حضرت امام (س) کتاب خویش را با ذکر فروعات متعدد به رشته تحریر درآورده است .
علامه شهید در دوران اقامت در ترکیه دو رساله از خود برجای گذاشته است:
9 - الواجبات فی الصلاة: ایشان در این رساله، متعرض اقوال گوناگون و احتمالات زیادی شدهاند که اکثر آنها را از ذهن و حافظه خویش استفاده میکردهاند .
علامه شهید در ضمن نگارش این کتاب بعضی نکات تاریخی از جمله رسیدن نمایندگان دستگاه شاه به محضر امام و اعلام اخراج ایشان از ترکیه را متذکر شدهاند .
10 - الفوائد والعوائد: این رساله یادداشتهای پراکنده درباره مسائل مختلف اصول، فقه، کلام و عرفان است و در جملاتی مغلق و کوتاه نظریهای در آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است .
برای مثال ایشان بحث استصحاب کلی و اقسام آن را در این کتاب طرح کرده و درباره عدم امکان جریان چنین استصحابی به استدلال میپردازند .
در فایده دیگری درباره معاد جسمانی بحث کرده است . در فائدهای درباره دعا، و در دیگری درباره عقاب و ثواب سخن بهمیان آمده ا ست .
یکی از این فوائد دارای موضوع جالبی است که بطور معمول در کتب اصول متذکر آن نشدهاند، و آن تاثیر زمان و مکان در تغییر حجت و ادله است . علامه شهید در این باره میفرماید: پس از گذشت دوران طولانی در علوم مختلف و آشکار شدن این نکته که چه بسیار خطاهایی در علوم و فنون رخ میدهد، دیگر نمیتوان تحقیقات علوم را به تنهایی و بدون مشاوره دیگر متخصصین انجام داد و اگر کسی بدون مراجعه به نظرات دیگران و مشورت با ایشان نظری را ابراز کند، این نظریه در دیدگاه عقلا حجیت ندارد .
در نتیجه این بیان تشتت آرا به حداقل رسیده، و وضع علمی و رشد حوزهها به کمال میرسد .
تاریخ نگارش این رساله در ذیل همین فائده"روز شنبه 22 جمادی الاولی" ذکر شده است .
کتب علامه شهید در نجف اشرف
پس از اخراج حضرت امام (س) و فرزند ایشان از ترکیه، و حرکت ایشان بهسوی نجف اشرف، فعالیتهای سیاسی شهید عزیز در جنبههای گوناگون آغاز گردید .
از یک سو، حضور امام (س) در عراق و مهد حوزههای علمیه هزار ساله شیعه، حساسیتهایی را برمیانگیخت که گروهی از ناآگاهان سعی داشتند تا امام را در میان علمای نجف منزوی کنند، و ایشان را بهصورت فردی معرفی کنند که درصدد بهدست آوردن مرجعیت است .
از سوی دیگر، ارتباطات حضرت امام (س) در نجف با ایران و سایر کشورهای اسلامی و غیراسلامی بیشتر بود، و لازم بود تا هماهنگیهای بسیاری میان افراد انقلابی و طرفدار نهضت اسلامی امام صورت گیرد که همه این هماهنگیها به علامه شهید حاج آقا مصطفی ختم می شد، و ایشان در کنار امام در عراق رابط اصلی میان افراد و امام بودند .
مرحوم حاج آقا مصطفی برای شکستن جو انزوا و معرفی امام به عنوان یک مجتهد زبردست و یک فقیه مسلط بر علوم مختلف اسلامی به فعالیت پرداخت .
حضور ایشان در جلسات درس اساتید بزرگ نجف و نقد و ایرادهای ایشان و حضور ایشان در مجامع علمی و ابراز نظرهای شجاعانه و مستدل وی، توجه همگان را به ایشان و پدر و استاد و مراد وی "حضرت امام (س) " جلب کرد و درس حضرت امام (س) در نجف اشرف از دروس بسیار شلوغ گردید .
سبک امام در تدریس و تحقیق مطالب و استقصای ادله و اقوال، و تسلط ایشان بر قواعد، و تبحر ایشان بر علوم عقلی، و بررسی مطالب و کتب معاصرین و اساتید بهمراه سوال و جوابهای طولانی در مجلس درس میان استاد و شاگردان، جذابیتخاصی به درس امام (س) می بخشید که در حوزه های عراق در آن زمان بی نظیر بود .

علامه شهید در کنار فعالیتهای سیاسی و برعهده داشتن مسائل دفتر امام (س)، خود به تدریس و تدوین کتب بسیاری پرداخت .
ایشان در دوران اقامت در نجف تقریبا یک دوره کامل "اصول" را تدریس کرد و همزمان با تدریس، نظرات خویش را تحریر کرد که نتیجه آن کتاب شریف "تحریرات فی الاصول" است .
11 - تحریرات فی الاصول:
این کتاب که یک بار در ایران توسط یکی از شاگردان ایشان جناب آقای حجتالاسلام والمسلمین "سیدمحمد سجادی" به چاپ رسیده است، محتوی مباحث علم اصول از ابتدا تا بحث استصحاب تعلیقی است .
نویسنده در این کتاب ناظر براقوال اکثر کتب اصولی قبل از خود می باشد و به همین دلیل، هم به عنوان شرحی برکتب اصولی و هم به عنوان نقدی بر آرای اصولیین معرفی می شود .
این کتاب که نشان دهنده تبحر نویسنده در اصول و علوم عقلی است، بی شک از مهمترین کتب اصول در میان معاصرین است و به نظر می رسد اگر چاپ کتاب به نحو مطلوبی صورت گرفته و نقائص و اغلاط و فهارس و تحقیقات آن جبران شود، اساتید اصول خود را از مراجعه به آن بی نیاز ندانند .
علامه شهید در عین آنکه کتاب خود را بطور مفصل و با استقصای تقریبا بی نظیر در مسائل اصولی نگاشته است; ولی در حد لزوم مباحث کم اهمیت و کم فایده اصولی را از کتاب خویش حذف کرده، بلکه در بعضی از مباحثبه طرح عناوین جدیدی می پردازد، مثلا طرح بحث مهم تمسک به عموم در شبهات مصداقیه و مفهومیه عام از این موارد است .
وی در سراسر کتاب به شرح نظرات استاد اعظم، حضرت امام (س) پرداخته و در موارد متعددی در نقد و بررسی آن می کوشد .
ایشان علاوه بر توجه به کتب متاخرین، مطالب متقدمین را نیز اعم از شیخ اعظم انصاری و آخوند صاحب کفایه و حواشی کتب ایشان و همچنین قوانین و هدایة المسترشدین و فصول را بطور جدی مورد دقت قرار دادهاند .
علامه شهید در دوران اقامت در نجف اشرف به نگارش چندین کتاب فقهی پرداخت و در صدد بود تا مجموعهای عظیم از مباحث فقهی را تحریر کند .
ایشان از مجموعه فقهی خود که در طول مدت مدیدی نگاشته است، به "الکتاب الکبیر" تعبیر میکند ولی متاسفانه شهادت ایشان توفیق اتمام این مجموعه را همچون مجموعه اصول و تفسیر از ایشان گرفت، و توفیق آغازگری و شعلهوری انقلاب اسلامی ایران را نصیب ایشان کرد . کتبی که از آن عزیز در دست است عبارتند از:
12 - کتاب الصوم: این کتاب نیز توسط دو تن از شاگردان ایشان آقایان حجج اسلام سیدمحمد سجادی و محمدعلی رازی زاده (علیپور) به چاپ رسیده است .
علامه شهید این کتاب را در پی تدریس مباحث صوم در یکی از ماههای مبارک رمضان نگاشته است، و شاید تنها کتاب فقهی است که آن مرحوم تدریس نموده، و باقی کتب فقهی ایشان بدون تدریس و فقط جهت انجام تحقیقات نوشته شده است .
ایشان در این کتاب که شامل دو بحث نیت و مفطرات استبطور مشروح به طرح نظرات و نقد آنها پرداخته و در ضمن باحثخود فروع متعددی را مطرح نموده است .
نویسنده در این کتاب مطابق کتاب "العروة الوثقی" بحث کرده و فروع دیگری را از کتب مفصل همچون "جواهر الکلام" و "تذکرة الفقها" ضمیمه نموده است .
ایشان در بحثهای فقهی خویش بشدت با استدلالهای عقلی مخالفت میکند و چه بسا در یک مساله هیچکدام از استدلالهای عقلی را مطرح نکند و در مقابل، تکیه زیادی بر فهم عرفی زمان ائمه معصومین علیهم السلام داشته، سعی میکند تا ارتکازات عرف را بدرستی تشخیص داده، در فهم روایات تاثیر دهد .
13 - کتاب الطهارة: این کتاب به حجم 514 صفحه دست نوشته بوده، و از ابتدای بحث میاه تا آخر آن و از ابتدای بحث نجاسات و احکام نجاسات تا فروعات بحث میته (چهارمین نجسی که در این کتاب ذکر شده است) میباشد .
تاریخ نگارش کتاب بطور دقیق روشن نیست فقط در صفحه 420 که از اول تا آن قسمت صحافی جداگانهای از بقیه کتاب پیدا کرده است، چنین عبارتی به چشم میخورد: "الظاهر ان الفراغ عن هذا التسوید کان فی النصف الثانی من العشر التاسع من القرن الحاضر 1394 ... " که نشان میدهد این کتاب چرکنویسهای بحث طهارت بوده و در حدود سال 1394 ه . ق نوشته است .
علامه شهید بحثهای طهارت را خود در نزد حضرت امام (س) در شهر قم تحصیل کرده است و ممکن است، قبل از تبعید نیز، در هنگام تحصیل کتابی در این زمینه نوشته باشد . به دلیل حضور ایشان در درسهای حضرت امام (س)، مطالب بسیاری از این کتاب ناظر بر نظریات فقهی امام راحل است .
یکی از ویژگیهای بحثهای علامه شهید در کتب فقهی ایشان، عدم تکرار بحثهای رجالی و اصولی در مطایای فقه است، به این بیان که اگر بحثی اصولی یا رجالی مرتبط با مباحث کتاب باشد، رد و استدلالهای علوم دیگر را در ضمن علم دیگر نمیآورد، و بهمین دلیل کتب فقهی ایشان از زوائد خالی و اکثر نکات آن مفید، خلاصه و اختصاصا فقهی است .
علاوه بر روش مذکور، خلاصه نویسی و حذف توضیحات، مگر در موارد ضروری، کتب علمی ایشان را از دسترس فهم طلاب خارج کرده، و آنها را به اساتید فن و آگاهان به مبانی و نظرات مختلف محدود نموده است; به تعبیر دیگر، علامه شهید برای طلاب و فضلای سطح پایین دستبه قلم نبرده بلکه مطالب خویش را برای حوزهها و علمای حوزه و پیشرفت علم به رشته تحریر درآورده است .
ایشان در کتاب الطهارة چنانکه ذکر شد فقط درباره چهار نجس که عبارتند از: بول، خر، منی و میته بحث کرده است .

14 - کتاب البیع: این کتاب در چند مجلد تنظیم شده است که متاسفانه فقط جلد اول آن در 518 صفحه و تا بحث"تعاقب ایدی" در دسترس قرار دارد، و از جلد دوم آن فقط بحث"ولایت فقیه" موجود است و ظاهرا این کتاب که از عراق به ایران منتقل شده در نقل و انتقالات در ایران مفقود شده است، و در صورت پیدا شدن آن در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت .
این کتاب که ناظر بر کلمات استاد اعظم، فقیه محقق عصر، حضرت امام (س) و به ترتیب کتاب "البیع" ایشان و شیخ اعظم انصاری است، حاوی مطالب ارزشمندی در بحثهای معاملات میباشد، و یکی از کتب ارزشمند در بحثبیع است .
البته چنانچه از متن کتاب استفاده میشود علامه شهید در درج اقوال به کتب اصلی کمتر مراجعه کرده، و بیشتر به نقل اقوال متاخرین اکتفا نموده است و شاید به دلیل آن باشد که در مباحث معاملات کمتر از مباحث عبادات، اجماعات و شهرتهای فقها مورد توجه میباشد; چنانکه خود نویسنده در جایی از کتاب البیع متذکر شده است که اجماعات محکیهای که علمای لاحق بدون غور در تحصیل آن از سابقین میگیرند، مورد اعتنا نمیباشد . چنانکه در چنین مسائلی (مثل لزوم صیغه در بیع) اجماع محصل نیز قابل اثبات نیست و اگر هم اجماعی باشد قابل اعتماد نیست، زیرا اگر مسالهای خیلی مهم و مورد ابتلا باشد و از سوی شارع ردعی صادر شده باشد، حتما آن عبارت به ما منتقل میشود .
این کتاب نیز مثل دیگر کتب شهید بازبینی نشده است (مگر چند صفحه اول آن) و به همین دلیل عبارات مغلق و پیچیده آن بهمراه مطالب سخت و فشرده، دقت ویژهای را از خواننده میطلبد .
15 - کتاب الخیارات: این کتاب نیز به سرنوشت مشابهی با کتاب البیع دچار شده است; زیرا از این کتاب 958 صفحهای، از ابتدا تا صفحه 540 مفقود شده است و از وسط بحث مستند خیار عیب تا آخر موجود است .
خوشبختانه در انتهای این کتاب تاریخ 17 محرم 1396 ثبتشده است که چون تقریبا نزدیک زمان به پایان رسیدن درس خیارات توسط حضرت امام (س) در نجف اشرف است، نشان میدهد که علامه شهید همزمان با تحصیل این کتاب نزد پدر محقق خود، به ثبت کتاب اشتغال داشته است . ما درباره این کتاب توضیحی نخواهیم داد; بلکه فقط نکتهای را که ایشان در ذیل این کتاب نوشتهاند درج میکنیم:
"هذا تمام الکلام فیما یتعلق بهذه المسالة، و قد فرغنا عنه فی ایام العطلة لاجل تسخیر حکومة العراق - خذلها الله تعالی - طلاب العلوم الدینیة و هدم اساس الحوزة العلمیة فی النجف الاشرف . و قدکانت من الایام السالفة اعدا الدین مریدین امثال هذه الجنایات و الکوارث المهلکة; الا ان الله تعالی من ورائهم محیط، فان الاسلام یبلغ حد الشعر و لا ینقطع . و کل ذلک مما یرجع الی فتور مراجع العراق و مستند الی عدم رشدهم . و لوکان مرجع العراق فی هذه الایام حسب ما یترائی من اشباه المسائل العصریة السید المحقق الخمینی الوالد - مدظله - لما کان الامر کما وقع . و فی المسالة تفصیل یحتاج الی بسط البحثحول شرائط زعیم المذهب - تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل . سحرلیلة الاثنین من شهر محرم الحرام من یوم السابع عشر من سنة 1396 . "
16 - المکاسب المحرمه: نام این کتاب در ضمن کتب شهید آمده است، ولی مشخص نیست که این کتاب آیا در شهر قم نوشته شده استیا در نجف اشرف و هیچ اثری از آن در دست نیست . البته قرائنی وجود دارد که حکایت میکند کتاب "المکاسب المحرمه" در نجف اشرف نگاشته شده است .
17 - الخلل فی الصلاة: این کتاب در 182 صفحه نوشته شده است، و از آنجایی که مباحثخلل نماز آمیخته با بحثهای اصولی و قواعد "لاتعاد"، "الفراغ والتجاوز" و "حدیث رفع" است، بحثهای عمیق نویسنده نشان دهنده تبحر او در اصول و فقه میباشد .
در قسمتهای قبل متذکر شدیم که علامه شهید درباره حدیث " لاتعاد" رسالهای نوشتهاند که در این کتاب به بحثهای آن ارجاع دادهاند .
آیتالله شهید در نگارش مطالب کتاب، آنچنان مستقلانه به تنظیم ابواب و فروعات پرداخته است که بدرستی روشن نمیشود آیا این مباحث را - که تا بحث " خلل واقع شده در قیام" رسیده است - مطابق دروس فقه حضرت امام (س) در نجف اشرف نوشته استیا خیر؟ اگر نگارش این کتاب بهمراه شرکت در درس حضرت امام (س) باشد، بنابراین میتوان ادعا کرد که این یادداشتها آخرین نوشتههای آن شهید بزرگوار است، مخصوصا با توجه به آنکه مطلب آن نیمه کاره و بدون ذکر هیچ تاریخی رها شده است .
18 - الحاشیة علی العروة الوثقی: این کتاب مشتمل بر مباحث اجتهاد و تقلید و مقداری از مباحث کتاب الطهارة (میاه ، نجاسات) و بحث صوم (تا ارتماس) و در حدود 90 صفحه میباشد . این حاشیه به صورت فتوا و اکثرا بدون ذکر استدلال نوشته شده است، و در بعضی از موارد به کتب دیگری که در مباحث مشابه تدوین شده است ارجاع داده میشود .
ظاهرا کتابت این حواشی در ضمن مباحث فقهی و پس از تدوین کتب کبیر است، زیرا از آن شهید کتاب الطهارة و کتاب الصوم مفصلی باقی است که در همین مجموعه ذکر شده است و مباحث این تعلیقات نزدیک به مباحث آن کتب است .
و اگر تدوین حواشی این کتاب در ضمن نگارش کتب مفصلی در مباحث مشابه انجام شده باشد، ممکن استشهید علامه در بحث اجتهاد و تقلید نیز دارای رسالهای باشند که از آن اثری در دست نیست .
19 - تحریر العروة الوثقی: این کتاب در 69 صفحه از ابتدای بحث تقلید و احتیاط تا بحث کیفیت تنجس اجسام طاهر نوشته شده است، و احتمالا همزمان با نگارش حواشی عروه میباشد . انگیزه نگارش این کتاب را شهید در ابتدای کلام خویش آورده است که چون فراغتی از حوادث مختلفه یافته است و کتاب شریف "العروة الوثقی" نوشته "سید محمدکاظم یزدی" دارای فروعات و امثله زیادی است که نیازی به آن نیست و در مسائل زیادی نیز تکرار ممل صورت گرفته است، آن شهید تصمیم به تهذیب کتاب گرفته و کتابی فتوایی مطابق فتاوای خویش نوشته است .
ایشان در این کتاب و هم در کتاب حاشیه عروه شرط " با ورع بودن مرجع تقلید" را بواسطه اجتماع مرجعیت و زعامت در عصر کنونی مورد تاکید قرار میدهد و میفرماید: در بعضی مواقع که شرائط زعامت و مرجعیتبا هم تهافت کند باید شرائط زعامت را بر مرجعیت مقدم دانست . و این سخن را در مورد تقلید بیان کرده و ضمیمه میکنند که شرائط زعامتحتی مقدم بر اعلمیت است .

20 - الحاشیة علی تحریر الوسیلة: کتاب شریف تحریر الوسیلة از کتب پر فرع و دقیق در فقه امامیه است، که چنانکه قبلا توضیح داده شد حضرت امام (س) این کتاب را در شهر "بورسا" در ترکیه هنگام تبعید نوشتهاند .
پس از نگارش این کتاب شریف، توجه بسیاری به حسن ترتیب و فتاوای آن و مخصوصا بحثهای مهم و کم رنگ شده در حوزهها - که بسیاری از کتب مفصل و نیمه مفصل در عصر اخیر فاقد آنها بودند - جلب شده و مورد تعلیقه و حواشی متعددی قرار گرفته است .
تعدادی از اساتید بزرگ حوزههای علمیه به شرح یا تعلیقه بر این کتاب اشتغال داشته و به عنوان متن بعضی دروس خارج قرار گرفته است .
یکی از حواشی و تعالیق مهم بر این کتاب توسط علامه شهید نوشته شده است، و متاسفانه مانند بسیاری از نوشتههای ایشان این مجموعه نیز متفرق و ناقص است . "حاشیه بر تحریر الوسیلة" شامل 61 صفحه درباره بحث میاه (تقریبا کامل)، و چند صفحه درباره خلل صلاة، و 56 صفحه در بحث صوم (النیة و القول فیمایجب الامساک عنه تا ثامن بجز خامس)، و 41 صفحه درباره نکاح (از مساله 11 تا 23)، و 119 صفحه مکاسب محرمه (کامل)، و 49 صفحه در بیع تا بحثبلوغ ، و 129 صفحه درباره خیارات (تا مساله دوم احکام الخیار)، میباشد .
این تعلیقات حالتشرح و اشکال داشته و استدلالی است، و در پایان بحثخیارات تاریخ 1396، و در اواسط صوم تاریخ آن چنین ضبط شده است .
"قدتم الفراغ یوم الثلثا من الاسبوع الاخیر من شهر رمضان العام 1394، فی النجف الاشرف علی مهاجرها آلاف الثنا و التحیة، و نسال الله ان یوفقنا لاتمامه فی سایر شهور الصیام انشا الله تعالی . "
نویسنده در این کتاب از نوشتههای خویش در مباحث گوناگون فقهی با عنوان "کتابنا الکبیر" یاد میکند که موید همان نکتهای است - که پیش از این متذکر شدیم - که علامه شهید درصدد بوده است تا با پیوند میان کتب خویش کتاب کبیری در فقه بنویسد .
21 - تفسیر القرآن الکریم: این تفسیر که از ابتدای قرآن کریم شروع میشود و تا آیه 46 سوره بقره رسیده است، در چهار مجلد توسط حجتالاسلام والمسلمین آقای سیدمحمد سجادی به چاپ رسیده است . نگارش این کتاب همزمان با تدریس درس قرآن در نجف اشرف در مسجد شیخ انصاری (ره) صورت گرفته است .
این کتاب که از نظر سبک تفسیری بینظیر است، یکی از مفصلترین تفاسیری است که از صدر اسلام تاکنون نوشته شده است .
نویسنده در این مجموعه درباره هر آیه به چند نکته و چند جنبه توجه کرده است:
1 - رسم الخط: در این قسمتبه چگونگی نوشتن کلمه قرآنی میپردازد، مثلا درباره رسم الخط در لفظ "بسم الله"، "الرحمن" ، " الذین" و"استوی" بحث کردهاند .
2 - صرف: درباره بحثهای صرفی که مربوط به هر آیه میشود بحثشده است که صرف آیه شاهد و مطابق با کدام قول از نظرات صرفی است .
3 - نحو و اعراب: استفادهای که نحویین از ترکیب آیات و اعراب میتوانند داشته باشند مورد توجه در این قسمت است .
4 - لغت: بحث درباره معنای هرکدام از کلمات بطور جدی در این قسمت دنبال شده است .
5 - معانی و بیان: نکات و ظرافتهای ادبی و آنچه در کتب معانی و بیان مطرح میشود - که در آیات قرآن کریم به کار گرفته شده - بدقت مورد بررسی قرار گرفته است .
6 - تجوید و قرائت: علم قرائت که اختصاصا برای استفاده از قرآن ساخته شده است، آنچنان در این تفسیر مورد نظر است که نشان دهنده تسلط نویسنده بر علوم نه چندان متداول در حوزه هاست .
7 - تاریخ و شان نزول آیات .
8 - اصول فقه و فقه: در این تفسیر بطور مفصل درباره بحثهای فقهی و اصولی مربوط به آیه طرح سوال شده است . برای نمونه، ایشان در ذیل آیه 23 و 24 سوره بقره "و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائکم من دون الله ان کنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس والحجارة اعدت للکافرین" . بحث کردهاند درباره اینکه آیا جایز است از غیر خداوند استعانت کرد و کمک خواست و همچنین بحث کردهاند که آیا بر سنگهای معدنی میتوان سجده کرد و آیا لفظ "ارض" بر سنگهای معدنی نیز صدق میکند یا خیر و ارتباط مساله فقهی با این آیه به دلیل آن است که "حجارة" ارض است و در آیه کریمه بنابر نقل ابن مسعود مقصود از حجاره یک نوع سنگ معدنی است .
و در مساله اصولی بحث کردهاند که آیا آیات مذکور دلیل بر نفی مفهوم شرط میباشد یا خیر زیرا در آیه اول نمیتوان مفهوم شرط را معتبر دانست و گفت: "اگر شکی ندارید در نزول آیه، پس سورهای مثل قرآن نیاورید! " و در آیه دوم نمیتوان گفت: "اگر توانستید مثل قرآن بیاورید، پس از آتش جهنم نپرهیزید! "
ایشان درباره "الاسما کلها" میفرماید که چون تاکید خلاف اصل است پس ذکر کلها دلیل استبرای کسانی که میگویند کلمات جمع همراه با الف و لام معنای عموم را نمیفهماند .
و همچنین لفظ "الاسما" هم بمعنی علائم و هم مسمای آنهاست، پس لفظ واحد در چند معنی بکار رفته است، و ممکن است کسی آن را دلیل این نظریه بداند که یک لفظ میتواند در یک جمله چند معنی داشته باشد .
و همچنین چون خداوند ملائکه را به کاری که قدرت نداشتند تکلیف کرده است، پس شاید کسی از این آیه استفاده کند که تکلیف به عاجز صحیح است و مسائل دیگری که از حوصله این مختصر خارج است .
9 - کلام: بسیاری از مباحث کلامی به تناسب علم کلام و معارف قرآنی مرتبط با آیات الهی است . به همین دلیل اکثر کتب تفسیری آمیخته به بحثهای اعتقادی میباشد . علامه شهید در تفسیر خویش به مباحثی از علم کلام که مربوط به آیات میشود اشاره و درباره آنها بحث میکند; مثلا در ذیل آیه شریفه "مالک یوم الدین" درباره دلیل ثبوت این صفتبرای باری تعالی، و درباره ثبوت معاد برای رسیدگی به حساب و جزای اعمال; بلکه درباره اختصاص معاد به عقلا و مستحقین جزا، و درباره اینکه آیا "یوم الدین" اکنون فعلیت دارد تا چنین صفتی برای خداوند بالفعل باشد یاخیر بحث میکند .
10 - فلسفه: علامه شهید با تبحری که در علم فلسفه الهی داشته، میان آیات قرآن کریم و بسیاری از مسائل فلسفی ارتباط برقرار کرده، و در ضمن این تفسیر به بررسی این ارتباط پرداخته است . به چند نمونه اشاره میکنیم:
در ذیل آیه "ایاک نعبد و ایاک نستعین" درباره حصر عبادت تکوینی در خداوند، و اینکه استعانت فقط از خداوند ممکن است، و بطلان جبر اشعری، و اثبات نظریه اشاعره که قدرت همراه فعل است نه مقدم بر فعل، بحث میکند .
و در ذیل آیه 28 و 29 سوره بقره درباره حدوث نفس و نظرات مختلف در آن بحث میکند; زیرا در آیه مذکور آمده است "وکنتم امواتا فاحیاکم" و خطاب به یک نفر است، پس ممکن است صورت قبلی به حیات تبدیل شود، و روح در آن دمیده شده باشد .
و از این آیه دخالت واجب و تاثیر او در حیات و ممات نیز استفاده میشود، و همین آیه مرتبط با بحث اعاده معدوم است .
همچنین از آیه شریفه "هوالذی خلق لکم مافی الارض" استفاده میشود که واجب تعالی برای سافل کار انجام میدهد; زیرا خدا برای انسان خلق کرده است و این نکته مخالف قواعد فلسفی است .
ذکر آیه "ثم استوی الی السما" مربوط به تعدد اراده فعلی الهی میشود که مورد اختلاف میان حکما و اصحاب ظاهر است . بعلاوه علامه شهید از همین آیه و اینکه عالم میان دو مرتبه علیا و سفلی استبحث تناهی ابعاد عالم را مطرح میکند، و مسائل دیگری که به همین دو آیه مرتبط میشود .
11 - عرفان: همانگونه که در قسمتهای قبل ذکر شد، مباحثی از عرفان با آیات کریمه قرآن مرتبط است که علامه عارف این ارتباطها را بدقتبررسی کرده است .
برای مثال، در ذیل آیه "نسبح بحمدک" پس از نقل کلام صاحب فصوص و حاشیه حضرت امام (س) درباره تنزیه موجودات به تحقیق مساله میپردازد .
و در ذیل آیات مربوط به خلق حضرت آدم (ع) مباحث عرفانی زیادی را درباره آن حضرت و حضرت حوا و هبوط و غیره مطرح کردهاند .
از علامه شهید کتاب عرفانی خاصی برجای نمانده است، و ایشان نیز نامی از چنین کتابی نمیبرند، و تنها یادداشتهای عرفانی آن شهید ، مباحث عرفانی کتاب تفسیر و مباحث کوتاه در ضمن "العوائد و الفوائد" است .
12 - علم حروف: علامه شهید در ضمن برخی از آیات به مباحث علم اعداد و حروف و نظر آن علوم درباره آیات کریمه اشاره میکند، و گاهی از علوم غریبه نیز نام میبرد .
ما در این قسمتبه ترجمه عبارتی از علامه شهید درباره این علوم اکتفا میکنیم:
"بدان که علم حروف و اعداد از علوم شریفه است که متکفل علوم غریبه میباشد، و دارای مبادی علمی و محاسبات

دقیق است . گروهی نیز به آموزش این علوم مشغولند و سالهای طولانی این آموزشها تداوم داشته است .
درباره این علوم کتب بسیاری تدوین شده که تعدادی از آنها نیز به چاپ رسیده است . علم جفر و رمل نیز از مشتقات این علم میباشد، و شکی نیست که علم جفر از علوم شریفهای است که درباره آن آثار و اخباری نیز وارد شده است . "
13 - اخلاق: در ضمن این تفسیر در موارد متعددی به مباحث اخلاقی و نصایح خواندنی اشاره شده، و در ضمن این مباحثبه فلسفه اخلاق، مباحث اخلاقی علمی، روایات و امثال آن پرداخته است .
علاوه بر آنچه بطور مکرر در این تفسیر آمده استبعضی مباحث نیز بطور پراکنده مورد توجه قرار گرفته، از جمله مباحث علم عروض و موسیقی درباره آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" .
این تفسیر مشتمل بر بسیاری از مسائل علوم قرآن میباشد، و علامه شهید در این مباحث و طرح مسائل آن نشان داده است که در این زمینه نیز دارای ابتکارات و اجتهادات بسیاری است .
پس از بررسیهایی که متذکر شدیم، نویسنده روش دیگری را نیز در تفسیر دنبال کرده است و آن اظهار تفسیر آیات بنابر مسالک گوناگون است . یعنی، یک فقیه با توجه به ذهنیتهای فقهی آیه را چگونه تفسیر میکند، و یک متکلم چه تفسیری میکند، و یک فیلسوف با توجه به مباحث فلسفی چه تفسیری ارائه میدهد، و همچنین عرفا چگونه مقصود آیه را بیان میکنند . حتی در بعضی موارد مشرب ادبی یا اخباری رانیز در نظر میگیرد .
مدت کتابت این تفسیر طولانی است; زیرا در اواخر مباحث "بسم الله الرحمن الرحیم" تاریخ شب سه شنبه 14 صفر 1390 ثبتشده، و ظاهرا پس از آن مباحث دیگری نیز اضافه شده است . و در پایان جلد چهارم تاریخ "سحر روز جمعه ماه جمادی الاولی 1397" ذکر شده است .
22 - دروس الاعلام و نقدها: این عنوان بر صفحات جزوهای 70 صفحهای مشتمل بر نقل درس بزرگان نجف و نقد آن به چشم میخورد .
در ابتدای این جزوه میفرماید، پس از تبعید از ترکیه به عراق، ایشان به جهات مختلفی در درس اعلام نجف شرکت کرده است، و بعضی از آنها را به رشته تحریر در آورده و نکاتی را که در نقد آن مطالب به نظر شریفش میرسیده در دنباله دروس نوشته است .
اعلام نجف که ایشان از درسهای آنها در این جزوه کوتاه نقل قول کرده است پنج نفرند که نام آنها را به ترتیب در جزوه میآوریم .
1 -
آیتالله العظمی سید محمود شاهرودی قدس سره، درسهای مربوط به علم اجمالی ایشان در 6 قسمت از جزوه آمده است .
2 - حضرت امام (س)، درسهای بیع ایشان، بحث معاطات، در 11 بخش ذکر شده است .
3 - آیتالله العظمی خوئی قدس سره، درسهای اصول، بحث اجتماع امر و نهی ایشان، در 5 قسمت آمده است .
4 - آیتالله شیخ محمدباقر زنجانی قدس سره، درسهای استصحاب ایشان در دو بخش ذکر شده است .
5 - آیتالله العظمی سیدمحسن حکیم، درسهای فقه ایشان در بحث عقد شرکت و عقد مزارعه در 5 گزارش در این جزوه به چشم میخورد .
متاسفانه تاریخ دقیق این جزوه در دست نیست ولی از روی نقل دروسی که در آن شرکت کردهاند حدود سال نگارش جزوه را میتوان حدس زد .
خاتمه
برای حسن ختام این مقاله کوتاه درباره حیات علمی شهید حاج آقا مصطفی (ره)، مناسب استبه چند عبارت کوتاه از آن شهید درباره استاد و مراد وی حضرت امام (س) اشاره کنیم، تا نظر علامه شهید - با آن مقامات علمی - درباره پدر بزرگوار خویش بر خوانندگان روشن شود .شهید در اکثر کتب خود از حضرت امام (س) به "الوالد، المحقق، مد ظله" یا "الوالد العلامة" تعبیر میکند، و در جایی مینویسد: " النحریر الاکبر و العالم الاعظم و المبتکر المفخم" . در مساله طلب و اراده مینویسد: "المحقق الفحل النحریر فی الفن الوالد المعظم الجلیل مدظله العالی"، و در تفسیر چنین مینویسد: "الاستاذ الملاذ الوالد الممتاز فی کلیة العلوم التدوینیة"; چنانچه در مقدمه تفسیر حضرت امام (س) را اینگونه معرفی میکند:
"الوالد المحقق العارف برموز الکتاب وبعض اسراره" .
تهیه و تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه
