تبیان، دستیار زندگی
این طبّ طبیب تازه را از بر کن شوخی نبود، حقیقتاً باور کن گفتم به طبیب: میکنم قی، چه کنم؟ گفتا که در آیینه نظر کمتر کن!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طبیب تازه
خنده

طبیب تازه

این طبّ طبیب تازه را از بر کن

شوخی نبود، حقیقتاً باور کن

گفتم به طبیب: میکنم قی، چه کنم؟

گفتا که در آیینه نظر کمتر کن!

خاکشیر اصفهانی

بعد از دو سه روز

«سلطان کرمانشاهی» برای یکی از شاعران کرمانشاه به نام بیدل کرمانشاهی که بسیار شکم گنده بود. اینطور سرود:

دیدم شکمی ز دور پیداست

بعد از دو سه روز، بیدل آمد

دیوانه شود محرم

روزی «محرم» که یکی از شاعران همدوره ی ناصرالدینشاه بود، به خدمت شاه رفت و گفت: قربان! جان نثار یک مصراع شعر گفتهام و مصراع دیگر را نمیتوانم بگویم. آن مصراع این است:

دیوانه شود محرم در ماه محرم.

ناصرالدین شاه گفت: در ماه صفر هم، ده ماه دگر هم!

آبگوشت پختن

نیمایوشیج در خاطراتش مینویسد: پختن غذایم را امروز به عهده گرفتم و خودم بدون زحمت زنم. آبگوشت تهیه کردم، آب و مقداری زردچوبه و لپه ریختم و خوب پخته شد؛ اما گوشت را فراموش کردم!

تنظیم:بخش کودک و نوجوان

********************************

مطالب مرتبط

بیا با هم بخندیم!!!

یک طنز بی‏مزه!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.