تبیان، دستیار زندگی
میرمحمدباقر داماد حسینی استرابادی (مشهور به میرداماد) علاوه بر اینكه در مسائل عقلی و فلسفی سرآمد روزگار خویش شناخته می شود در علم فقه و حدیث نیز تسلط و احاطه دارد و كتابهایی در این باب به رشته ی تحریر در آورده است .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

میر داماد و حوزه فلسفی اصفهان
فلسفه اسلامی

میرمحمدباقر داماد حسینی استرابادی (مشهور به میرداماد) علاوه بر اینكه در مسائل عقلی و فلسفی سرآمد روزگار خویش شناخته می شود در علم فقه و حدیث نیز تسلط و احاطه دارد و كتابهایی در این باب به رشته ی تحریر در آورده است .

در نیمه ی اول قرن دهم هجری هنگامی كه دولت نو ظهور صفویان دوره ی جدیدی را در ایران اسلامی پایه گذاری می كرد اندیشمندی بزرگ از سلسله ی فیلسوفان اسلامی دیده از جهان فروبست . جلال الدین دوانی علاوه بر آثار بسیار و پرارزشی كه در فلسفه و كلام از خود به جای گذاشت شاگردان بزرگی را نیز پرورش داد كه هر یك از آنان به نوبه ی خود در نشر مباحث فلسفی نقش قابل ملاحظه ای را به عهده داشت . در نیمه ی دوم همین قرن اندیشمند بزرگ دیگری به منصّه ی ظهور و بروز رسید كه علاوه بر مقام فكری و فلسفی از موقعیت معنوی خاصّی نیز برخوردار است . میرمحمدباقر داماد حسینی استرابادی (مشهور به میرداماد) علاوه بر اینكه در مسائل عقلی و فلسفی سرآمد روزگار خویش شناخته می شود در علم فقه و حدیث نیز تسلط و احاطه دارد و كتابهایی در این باب به رشته ی تحریر در آورده است .

فاصله ی زمانی میان مرگ محقق دوانی و تولد میرداماد بیش از مدت نیم قرن را شامل می گردد. در این مدت پرچم داران فلسفه و كلام اسلامی بیشتر كسانی بودند كه به حوزه ی فلسفی شیراز تعلق داشتند. در میان استادان میرداماد كسی را نمی شناسیم كه به طور مستقیم و بدون واسطه در زمره ی شاگردان جلال الدین دوانی محسوب گردد. البته این سخن به معنی این نیست كه میرداماد به هیچ وجه ازاندیشه های جلال الدین دوانی اثر نپذیرفته است . زیرا همان گونه كه ذكر شد شاگردان متعدد دوانی در بیشتر شهرهای كشور حضور داشتند و در كار تدریس و تألیف كوشش می نموند.

میرداماد شخصیت خود را با كسانی مانند ابن سینا و فارابی قابل مقایسه دانسته و در برخی موارد آنان را شریك خود در صناعت تعلیم معرفی كرده است . هر چه در این باب گفته شود و به هر معنی كه این سخن او را تفسیر كنیم در این مسئله تردید نیست كه میرداماد یك فیلسوف توانا و یك متكلم طراز اول به شمار می آید. جای هیچ گونه شبهه نیست كه اگر میرداماد نبود، حوزه ی فلسفی اصفهان به این صورت كه اكنون شناخته شده است شكل نمی گرفت .

" پیوند حدیث و تفکر فلسفی:

حوزه ی فلسفی اصفهان نمایشگر نوعی از اندیشه است كه با روایات و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بسیار نزدیك و هماهنگ است . اندیشمندان بزرگی كه در این حوزه ی فكری پرورش یافته اند علاوه بر اینكه با قرآن كریم و تفاسیر آن انس و الفت بسیار دارند با روایات ائمه ی معصومین علیهم السلام نیز از آشنایی كامل برخوردارند. پیدایش حوزه ی فلسفی اصفهان با آن نوع اندیشه و نگرشی كه در آن رشد یافت و شكوفا شد بسیار طبیعی و به هنجار است ، زیرا این حوزه ی فلسفی در زمانی به منصّه ی ظهور و بروز می رسد كه سلاطین صفوی زمام امور را به دست گرفته و به عنوان یك حكومت شیعی در صحنه ی سیاست جهانی ظاهر گشته اند. با ظهور تشیع که برای همیشه از خفا خارج شده بود، شاهد انتشار آثاری هستیم که در آنها تامل فلسفی از ثمره احادیث امامان سود می جست.

" نزدیک شدن ظاهر و باطن و پیامد های آن:

با تامل در مطالب بالاروشن می شود که با ظهور حکومت صفوی و نقش علمای شیعه در آن عناصر ظاهری و باطنی دین به نحوی با یگدیگر پیوند میخورند. از عناصر ظاهری میتوان به فقه و اصول که متکفل بحث در ظاهر شریعت هستند، در حوزه دینی نام برد. این بخش ظاهری دین (شریعت) با قسمت ظاهری قدرت دنیوی،که در چهرۀ قدرت سلاطین به ظهور می رسد، در این مقطع تاریخی با هم دیگر پیوند می خورند. از سوی دیگر «حدیث» که واسط میان ظاهر و باطن دین است، از لسان کسی است که خود امام و یا نبی است و سیره او در حقیقت جامع بخش های ظاهری و با طنی دین است. در پرتو وجود و تعالیم امام و انسان کامل که عنوان کون جامع وجود را دارا هستند،جنبه های ظاهری و با طنی مراتب وجود به همدیگر پیوند یافته و به مرحله فعلیت می رسند.

در این مقطع است که جنبه های ظاهری دین (شریعت) و حکومت سیاسی دنیوی محیطی را فراهم می کنند تا جنبه های میانی ومتعالی تر واقعیت هر چند در مرحلۀ نظری به فعلیت برسند. مقصود از جنبه های میانی و متعالی واقعیت، مراتبی است که علومی چون کلام، فلسفه و عرفان متکفل بحث از آنها هستند. در این محیط بود که علوم و عارف مذکور به همدیگر نزدیک شده و در نهایت به مقصود دین که بیان توحید در مراتب آن است، می رسند.

از سوی دیگر نیز بایستی به نحوِۀ ظهور سلسله صفوی توجه کرد، زیرا پایگاه آنها سلسله ای صوفیه بود. صوفیه ای که نماد جنبه های باطنی دین محسوب شده و از ظاهر کناره می گرفتند.جنبش و ظهور ایشان را میتوان حرکتی دانست، که با آن باطن در صدد به ظهوررسیدن در مراتب ظاهری است.سلسله ای که بهره هایی از معارف باطنی داشته و یا مدعی آن بود، توانست در ترکیب این ظاهر و باطن نقش مهمی را ایفا کند. با نظر در هنر دوران صفوی و باتوجه به ظهور دانشمندانی که سعی در به ظهور رساندن جنبه های اسرار آمیز دین در عرصۀ حیات روزمره را داشتند، می توان سعی در جمع بین ظاهر و باطن را در این دوران مشاهده کرد. آثار بعدی این نزدیکی ظاهر و باطن را می توان در جنبه های مختلف حیات شیعه به میزان های مختلف نظاره کرد. از جمله اثر آن را می توان در جنبه های سیاسی _ اجتماعی در جنبش مشروطه و ظهور انقلاب اسلامی در دهۀ پنجاه نظاره کرد.

" مهمترین مباحث:

مهمترین مباحث مطرح شده در این مقطع تاریخی عبارت بودند از: بحث زمان، حدوث، عالم مثال یا برزخ و مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی جدیدی بر مبنای انقلاب ملاصدرا در فلسفه وجود، تاکید بر خیال خلاق، مفهوم حرکت جوهری یا توجه به استحاله ها و تغییرات و نوعی حکمت تاریخی مبتنی بدر « ساحت» دوگانه وجود یا حقیقت محمدیه( ظاهرنبوت و باطن ولایت) و..

از میر داماد حدود چهل اثر به فارسی وعربی جا مانده که به غموض معرف است و به طور عمده به چاپ نرسیده اند، گویی آثار شاگرد پر آواز ه ملاصدرا سایه بر سر نوشته هایش افکنده است .

میرداماد یكی از كتابهای مهم و پرمحتوای خود را كه تحت عنوان جذوات به رشته ی تحریر درآمده برای شاه عباس صفوی و به دستور او نوشته است . شاید اگر حمایت سلاطین صفوی نبود میرداماد نمی توانست به این آسانی سفره مسائل فلسفی رابگستراند و در راه ترویج حكمت تا این اندازه كوشش نماید. البته این حكیم عالی مقام چتر فقاهت را نیز در بالای سر خود نگاه داشته بود و زیر سایه ی آن چتر می توانست در نشر اندیشه های فلسفی كوشش نماید.
او در فقه و علم اصول فقه نیز صاحب نظر بود و در برخی موارد آراء بدیع و جالب توجه خود را ابراز داشته است .

" قضیه حدوث و قدم عالم:

سخن میرداماد در باب حدوث دهری این است كه این جهان مسبوق به وجود عالم ملكوت است و عالم ملكوت در وعاء دهر كه به منزله ی ظرف آن شناخته می شود قرار دارد. به این ترتیب سبق و تقدم عالم ملكوت براین جهان كه عالم ناسوت شناخته می شود از نوع سبق و تقدم دهری به شمار می آید، اكنون اگر به این نكته توجه داشته باشیم كه هر یك از موجودات این جهان در سلسله ی عرضیه عدم یا معنی دهنده به عدم موجودات دیگر، در مرتبه ی وجودی خود به شمار می آید در مورد سلسله ی طولیه ی هستی نیز این سخن را صادق می دانیم و می گوییم هر دو مرتبه از مراتب وجود در سلسله ی طوطی عدم یا معنی دهنده به عدم سایر مراتب در این مرتبه شناخته می شود. یعنی همان گونه كه در سلسله ی عرضیه ، عدم تحقق یك موجود در مرتبه ی یك موجود دیگر یك عدم واقعی و فكی به شمار می آید. در سلسله ی طولیه نیز عدم تحقق مرتبه ی مادون در مقام و مرتبه ی مافوق یك عدم واقعی و فكی شناخته می شود. به عبارت دیگر می توان گفت هر گونه وعاء و ظرفی كه برای یك مرتبه از مراتب وجود درنظر گرفته می شود همان وعاء و ظرف می تواند ظرف عدم تحقق مراتب دیگر در آن مرتبه به شمار آید. به این ترتیب در نظر میرداماد هستی جهان مسبوق به عدم واقعی دهری است وبه همین جهت عالم رامی توان حادث دهری به شمار آورد.

" اصالت ماهیت:

مسئله ی دیگری كه در آثار میرداماد اهمیت پیدا كرده و در طرح سایر مسائل اثر گذاشته است مسئله ی اصالت ماهیت و تقدم آن بر وجود را باید نام برد. او درباره ی این مسئله داد سخن داده و در بسیاری موارد روی آن تأكید گذاشته است . البته این مسئله را چندین قرن قبل از میرداماد، فیلسوف بزرگ اشراقی شیخ شهاب الدین سهروردی مطرح كرده واهمیت آن را مورد تأكید قرار داده است. صدرالمتألهین شیرازی نه تنها در مورد مسئله حدوث دهری روی خوش نشان نداده و با سردی از كنار آن عبور كرده است ،بلكه درباره ی مسئله ی اصالت ماهیت نیز موضع مخصوص اتخاذ كرده و با شدت هر چه بیشتر با نظریه ی میرداماد مخالفت می نماید؛ اگر چه در همه حال حرمت استاد عظیم الشان خود را حفظ نموده است .


منبع:کتابخانه طهور                                 تنظیم:مجید نقدی گروه حوزه علمیه