ایران سی سال دیگر در برهوت
جنگلهای ایران حال و روز خوشی ندارند و در معرض نابودی هستند. هر روز هزاران اصله درخت در جنگلها و مناطق حفاظت شده قطع میشوند و سازمانهای محیط زیست و جنگلها و مراتع کشور که مسئولیت حفظ و صیانت از این میراث گران بها را به عهده دارند با سوء تدبیر و مدیریت روند نابودی را سرعت میبخشند.
کارشناسان و متخصصان محیطزیست با ابراز نگرانی شدید از رشد فزآینده تخریب جنگلها در کشور، تغییر کاربری جنگلها، نقش وزارتخانهها و نهادهای دولتی در نابودی جنگلها، قاچاق چوب، فقر گسترده ساکنان حاشیه جنگلها، حضور دام در جنگل و اجرای ناقص طرح صیانت از جنگلها و مراتع کشور را از دلایل عمده نابودی جنگلهای کشور میدانند.
اهل نظر معتقدند اگر روند نابودی جنگلهای ایران با روند فعلی ادامه یابد، در 30 سال آینده در کشور جنگلی باقی نخواهد ماند.
تغییر کاربری
مهمترین دلیل نابودی جنگلهای شمال کشور تغییر کاربری آنها است. محمد درویش، متخصص محیط زیست معتقد است: «تغییر کاربری ابتدا در دامنههای جلگهای اتفاق افتاد. کشاورزان این مناطق را به اراضی کشاورزی تبدیل کردند، اما با افزایش رفاه مردم و رشد شهرنشینی این اراضی به خانه، ویلا و شهرکهای ویلایی تبدیل شدند.»
اگر روند نابودی جنگلهای ایران با روند فعلی ادامه یابد، در 30 سال آینده در کشور جنگلی باقی نخواهد ماند
دکتر مخدوم استاد محیط زیست دانشگاه تهران با اشاره به وجود تبدیل جنگلها به اراضی کشاورزی و سپس ویلا میگوید: «در پنج سال اخیر به دلیل شتاب گرفتن مصوبات احداث طرحهای صنعتی و احداث شهرکهای صنعتی جدید و همچنین توسعه شهرکهای صنعتی موجود، پاکتراشی و تغییر کاربری جنگل شتاب بیشتری گرفته است.»
این متخصص محیط زیست یکی دیگر از موارد تغییر کاربری جنگلها را احداث راه میداند و میافزاید: «راهسازی غیرضروری و مخرب، در دولت نهم شتاب بیشتری گرفته است به گونهای که دولت پا را فراتر گذاشته و پروژههایی که تنها مطالعات و کلنگ زنی آنها در گذشته انجام شده ولی به دلیل مشکلات بسیار زیست محیطی و فشار افکار عمومی متوقف شده بود را اجرایی کرده و با نابودی اکوسیستمهای پیوسته و آبخیزهای حیاتی سبب ساز تخریب جنگلها میشوند.»
نقش دولت در تخریب جنگلها
شواهد نشان میدهد تخریب جنگلها توسط دولت در چند سال اخیر شدت گرفته است. دکتر ناصر کرمی، روزنامهنگار و اقلیمشناس معتقد است: «تصور میکنم مشکل تخریب جنگلها در اکثر نقاط جهان وجود دارد، اما چرا ایران که از نظر نسبت مساحت جنگل به کل مساحت کشور حتی در شمار 100 کشور اول برخوردار از پهنههای جنگلی نیست در شمار شش کشور اول مخرب جنگل قرار دارد؟ تصور میکنم اراده ملی برای حفظ جنگلها ضعیفتر از ایران نیست. حفاظت جنگل در ایران نه یک موضوع حیاتی، ملی، جهانی و بنیادین، بلکه صرفاً دلمشغولی یکی از سازمانهای وابسته به یکی از وزارتخانههای دولت است. در دولتی که آشکارا هیچ اولویتی برای محیط زیست در طبیعت قائل نیست و به گفته رئیس سازمان محیط زیستش در طول جلسات هیأت دولت حتی یک بار درباره مفهوم توسعه پایدار بحث نشده و مکرراً دولتمردانش به تصریح یا تلویح حفظ محیط زیست را مزاحمی در مسیر توسعه میدانند عجیب نیست مساحت کل جنگلهای ایران در چهل سال گذشته به یک سوم کاهش پیدا کرده است.»
دکتر اسماعیل کهرم، استاد محیط زیست دانشگاه آزاد با اشاره به این که نیمی از جنگلهای ایران در 30 سال گذشته نابود شده و به 12 میلیون هکتار رسیده نقش دولت را در این تخریب مؤثر میداند و معتقد است: «میزان برداشت پایدار از جنگلها باید 2/3 میلیون متر مکعب باشد، اما دولت 6 میلیون متر مکعب از جنگلهای هیرکانی شمال کشور برداشت میکند که دست کم سه میلیون سال قدمت دارند.»
استاد دانشگاه آزاد اسلامی به داستان گسترش فضای شهرک صنعتی در منطقه لاکان رشت اشاره میکند و میگوید: «استاندار گیلان بدون اخذ نظر کارشناسان منابع طبیعی استان و سازمان جنگلها و مراتع، 1200 هکتار از بهترین اراضی جلگهای واقع در ضلع جنوبی شهرک را برای گسترش فضای شهرک صنعتی در نظر گرفت و از وزیر جهاد خواست تا با این درخواست موافقت کند. مجوز ساخت کارخانههای پتروشیمی در حالی در استانهای گیلان، مازندران و سمنان صادر شده است که این مناطق از نظر دارا بودن جنگلهای هیرکانی در دنیا بینظیرند.»
قاچاق چوب
قاچاق چوب تا دو دهه گذشته یکی از دلایل عمده نابودی جنگلها بوده اما هم اکنون به دلیل مقابله با قاچاق تأثیر زیادی در تخریب جنگلها ندارد. ولی محمد درویش، متخصص محیط زیست، از قطع بیرویه درختان توسط کارخانههای تولید زغال در زاگرس خبر میدهد و میگوید: «هرساله هزاران اصله درخت قدیمی که ارزش بالایی دارند توسط کارخانههای تولید زغال قطع و به زغال تبدیل میشوند و کیسهای 10 هزار تومان به فروش میرسد.»
فاضلاب و زباله
هم اکنون حدود 50 واحد دفع زباله به وسعت 300 هکتار در جنگلهای شمال وجود دارد که روزانه به طور میانگین بیش از 3 هزار تن زباله در آن دفن میشود.
حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی جنگلنشینان، عشق میخواهد و در قالب حق ماموریت، نمیتوان مسائل را حل کرد
با اینکه سالها درباره تبعات انباشت زباله هشدارهای بسیار داده شده ولی روند انباشت آن در جنگل ادامه دارد. سوءمدیریت پسماندها و انتخاب جنگل و رودخانه به عنوان مخازن رایگان زباله و فاضلاب و آلودهسازی آب، خاک و جنگل در سطح و زیرزمین و به دنبال آن بروز بیماریهای عفونی انگلی، گوارشی، پوستی، تنفسی، انواع سرطانها و مرگهای زودرس مشکوک و...، دستاورد فاجعه بار این سوءمدیریت در شمال و دیگر مناطق کشور است که هزینههای هنگفت درمان آنها، بار مالی سنگینی بر مردم تحمیل کرده است.
دکتر اسماعیل کهرم میگوید: «یک متخصص محیط زیست انگلیسی پسماند زباله را پلیدترین عنصر روی زمین میداند، چون باکتریهای موجود در خاک را نابود، زمین را عقیم، به سفرههای آب زیر زمینی نفوذ میکند و دوباره به سطح خاک میآید و تمام موجودات زنده؛ درختان، گیاهان و بذرهای سطح خاک را نابود میکند.»
حضور دام در جنگل
بر طبق بند یک ماده شش مصوبه «صیانت از جنگلهای شمال» هیأت وزیران، سازمان جنگلها و مراتع موظف بود تا سال 1388، 3/3 میلیون واحد دامی را از جنگلها خارج کند. اما این مصوبه در مهلت مقرر تحقق نیافت و حتی با تأخیری چندینساله هم بعید است به طور کامل اجرا شود.
دکتر مخدوم استاد محیط زیست دانشگاه تهران میگوید: «امید میرفت با اجرای دقیق طرح صیانت از جنگلها و خروج دامها، یکی از عوامل مؤثر نابودی جنگلها از میان برود اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد.»
استاد محیطزیست دانشگاه تهران میافزاید: «این طرح در استان گلستان به دلیل مدیریت صحیح اجرا شد اما در استان مازندران با پرداخت پول و تحویل خانه به دامداران آنها را از جنگل بیرون کردند اما دامها همچنان در آنجا حضور دارند.»
یوسف گرجی بحری، پژوهشگر مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران با اشاره به زیانهای حضور دام در جنگل میگوید: «در گذشته تعداد دام کم بود و آسیبهای وارده به جنگل نیز مهم نبود ولی اکنون به دلیل افزایش تعداد دام و افزایش جمعیت، فشار به جنگل زیاد شده است.»
او میافزاید: «دامداری سنتی در جنگلهای شمال به صرفه نیست و دامداران از روی ناچاری به کار خود ادامه میدهند. چاره کار آن است دامداریهای صنعتی ایجاد شود و با زراعت علوفه و استفاده از غذاهای کنسانتره، دامداری سنتی به دامپروری صنعتی تبدیل شود.»
این پژوهشگر در ادامه میگوید: «حضور دام در جنگل از زادآوری طبیعی درختان جلوگیری میکند زیرا دام، نهال را میخورد و درختان جدید به وجود نمیآید و جنگل، مخروبه میشود.»
گرجیبحری معتقد است: «خسارت مخروبه شدن عرصه200 هکتاری، سالانه دست کم 200 میلیون تومان است. برخی از کارشناسان معتقدند علت اصلی پیشرفت کند طرح خروج دام از جنگلهای شمال، نابسامانی و ضعف تشکیلاتی است.»
ناصرقلی صفاری، مسئول سابق طرح ساماندهی جنگلنشینان سازمان جنگلها و مراتع دراینباره میگوید: «در ادارات منابع طبیعی، بخش مشخصی برای پیگیری این امر وجود ندارد و فقط یک نفر را مسئول طرح خروج دام کردهاند. طبیعی است با کمبود نیروی انسانی کار به درستی انجام نشود.»
او تصریح میکند: «حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی جنگلنشینان، عشق میخواهد و در قالب حق ماموریت، نمیتوان مسائل را حل کرد.»
تنظیم برای تبیان: سعید آقازاده