آفریدنی عاشقانه و خلاق
تمرین خلاقیت با امور عادی

هر کاری که میکنی میتواند خلاقانه باشد، و این در صورتی است که بدانی خلاقیت یعنی چه. خلاقیت یعنی لذت بردن از هر کاری... انجام هر کاری با عشقی ژرف. اگر عشق بورزی و به انجام وظایف بپردازی کاری خلاق است. اگر بیعشق عمل کنی، آن وقت مسلماً این کاری شاق است؛ وظیفهای است که باید هر طور شده به آن عمل کرد. این کار تحمیلی است.
تا به حال شنیدهاید باغبانی که زندگی میآفریند و به زندگی زیبایی میبخشد، جایزهی نوبلی دریافت کرده باشد؟ آن کشاورزی که زمین را شخم میزند و غذای همه را تأمین میکند ـ آیا تا به حال کسی به او پاداشی داده است؟ نه. او طوری زندگی میکند و طوری میمیرد که گویی بر روی این کرهی خاکی هرگز چنین کسی وجود نداشته است.
هر روح خلاقی را ـ سوای آن چه میآفریند ـ باید مورد احترام و تمجید قرار داد تا خلاقیت محترم شمرده شود.
اگر بدون عشق عمل کنی، آن وقت مسلماً این کاری شاق است؛ وظیفهای است که باید هر طور شده به آن عمل کرد.
مجسمه میسازی یا کفش میدوزی ـ چه باغبان باشی، چه کشاورز و چه ماهیگیر باشی، چه نجار، هیچ فرقی نمیکند. آن چه اهمیت دارد آن است که آیا واقعاً روحت در گروی آن چیزی است که میآفرینی؟ اگر چنین باشد حاصل کار خلاقانهات کیفیتی از الوهیت را در خود دارد. فراموش نکن که خلاقیت به هیچ کار خاصی ربط ندارد. خلاقیت با کیفیت آگاهی تو سروکار دارد. هر عملی که از تو سر میزند، میتواند خلاقانه باشد.
اگر بدون عشق عمل کنی، آن وقت مسلماً این کاری شاق است؛ وظیفهای است که باید هر طور شده به آن عمل کرد. خلاق باش! زندگی از چیزهای کوچک تشکیل شده است که اگر عشق بورزی، به چیزهای بزرگی تبدیل میشوند. بعد همه چیز فوقالعاده عالی و بینظیر است. اگر خالی از عشق عمل کنی، آن وقت نفس مدام تلنگر میزند که «این از شأن تو به دور است.
یک کار بزرگ انجام بده. » هر وقت نفس آمد و تو را به انجام کارهای بزرگ تشویق کرد، فوراً به خودت بیا و نفس را رها کن و بعد کم کم در مییابی که چیزهای معمولی و پیش پا افتاده مقدساند.همه چیز مقدس و متبرک است. و تا وقتی همه چیز برایت مقدس نشده، زندگی تو نمیتواند الهی باشد. انسان مقدس، انسانی معمولی است که به زندگی معمولی عشق میورزد و هر کاری میکند،آن را به طرزی عالی انجام میدهد. عظمت به کار انجام شده نیست.

بزرگی، آگاهی است که تو حین انجام آن کار به ارمغان میآوری. امتحان کن! وقتی میگوییم خلاق باش، منظور این نیست که همگی بروید و نقاشان و شاعران بزرگی شوید. منظور این است که اجازه دهی زندگیات یک تابلوی نقاشی، یک غزل باشد. هرگز اجازه ندهید این میل در شما قوت بگیرد که آدم بزرگ و مشهوری شوید، آدمی بزرگتر از اندازهی طبیعی، هرگز. اندازهی طبیعی خودش عالی است. دقیقاً به اندازه طبیعی بودن و درست در حد متعارف و عادی بودن، به قدر کفایت خوب است. اما این عادی بودن را به شیوهیی غیر عادی زندگی کن. خلاقیت یعنی زندگی عادی را زندگی کردن؛ چنان هشیار، چنان مملو از آگاهی و چنان سرشار از نور که همه چیز نورانی و درخشان میشود.
این امری ممکن است. برای تو نیز میتواند امکانپذیر باشد. در آرزوی نفس نباش. فقط زندگی را دوست بدار و به آن اعتماد کن. زندگی خودش همهی چیزهایی را که به آن نیاز داری به تو خواهد بخشید. زندگی برای تو به نعمت، به دعای خیر، تبدیل خواهد شد. اگر قدر و ارزش لحظات خود را بدانیم و در حال زندگی کنیم . مدام حسرت گذشته ها را نخوریم . بر داشته هایمان واقف باشیم و در حسرت نداشته ها زندگی را تلخ نکنیم و اگر در نهایت تلاش برای بهتر شدن همه چیز را به خدای مهربان بسپاریم میتوانیم نهایت لذت را ببریم چرا که به قدرتی عظیم تکیه کرده ایم که همه چیز در توان و قدرت اوست.
ندای مشاور با اضافات
تنظیم برای تبیان: کهتری
مقالات مرتبط
