تبیان، دستیار زندگی
نظام هستی، نظام علت و معلول است و چیزی از روی بخت و اقبال و یا شانس و اتفاق نه پدید میآید و نه از بین میرود و در این جهان هر رویدادی محتاج به علت فاعلی است و علت نهایی همه علل، خداوند متعال و قدرت اوست كه حاكم بر همه جهان است; ولكن چون اصولاً انسان نمیتوا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا قرآن بخت و اقبال را قبول دارد؟

شانس

در پاسخ به سوال یاد شده چند نكته قابل توجه است:

1. قانون عمومی "علیت" مورد تصدیق قرآن كریم است یعنی تمامی پدیدههای این عالم، معلول علت و یا علتهای گوناگونی می باشند; البته این مطلب، از آیات بسیاری كه در موارد مختلف وارد شده استفاده میگردد، مثلاً آیاتی كه دلالت دارد بر حركت ابرها بر اثر وزش باد، ریزش باران به وسیله ابرها و زنده شدن زمین بر اثر باران و روئیدن گیاهان و روزی گرفتن انسان در اثر آن میفرماید: "خداوند كسی است كه بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حركت در آورند; سپس ما این ابرها را به سوی زمین مردهای راندیم و به وسیلة آن زمین را پس از مردنش زنده میكنیم; رستاخیز نیز همین گونه است."(ملاحظه كنید آیاتی نظیر: یونس، 22; حجر، 22; روم، 46و48.)(فاطر، 9) همچنین است حركت كشتیها به وسیله جریان باد و یا روشنی جهان به وسیله خورشید و نظیر این موضوعات، كه هر كس اطلاعات مختصری از قرآن داشته باشد، این آیات را دیده و قانون عمومی علیت را تصدیق می كند.

2. زمام علیت تمام علل به دست خداست، و به هر طرف كه بخواهد، بنابر حكمت خویش آن را میبرد. یعنی از روابط حقیقی موجودات و علل واقعی آن تنها خداوند خبر دارد، و این مطلب را میتوان از آیات "قدر" نیز استفاده كرد، میفرماید: "و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست; ولی ما جز به اندازه معین، آن را نازل نمیكنیم." (حجر، 21) و یا در آیهای دیگر میفرماید: "هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد، مگر اینكه همة آنها قبل از آنكه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است، و این امر برای خدا آسان است."(تفسیر المیزان، علامه طباطبائی;، ج 1، ص 74، انتشارات اسماعیلیان / ر.ك: ترجمة المیزان، ترجمة آیةالله مكارم شیرازی، ج 1، ص 92، بنیاد علمی و فكری علامه طباطبائی.)(حدید، 22)

3. دنیا دار اختیار است، و در این جهان، سعادت حقیقی انسان جزء از راه اختیار بدست نمیآید، خود انسان باید موجبات سعادت و نیكبختی و یا زیان و بدبختی خود را فراهم آورد، و هر یك از این دو را كه اختیار كند، خداوند متعال همان را برای او امضا میكند; چنانكه میفرماید: "ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس"(انسان، 3) همچنان كه فرمود: "وَأَن لَّیْسَ لِلاْ نسَـَانِ إِلآ مَا سَعَیَ # وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَیَ ;(نجم،39و40) و این كه برای انسان بهرهای جز سعی و كوشش او نیست و اینكه تلاش او بزودی دیده میشود." پس آدمی را حاصلی جز نتیجة تلاش و عملش نیست.(تفسیر المیزان، همان، ج 7، ص 293 / ر.ك: ترجمة المیزان، ترجمة سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ج 7، ص 32 / تفسیر نمونه، آیتالله مكارم شیرازی و دیگران، ج 12، ص 537، دارالكتب الاسلامیة.)

بخت و شانس و طالع، پیروزی و شكست و ناكامی، همه نزد خداست خدائی كه حكیم است و مواهبش را بر طبق شایستگیها تقسیم میكند، شایستگیهایی كه بازتاب ایمان و عمل و كردار خود انسانها است

نتیجه این نكات این كه: نظام هستی، نظام علت و معلول است و چیزی از روی بخت و اقبال و یا شانس و اتفاق نه پدید میآید و نه از بین میرود و در این جهان هر رویدادی محتاج به علت فاعلی است و علت نهایی همه علل، خداوند متعال و قدرت اوست كه حاكم بر همه جهان است; ولكن چون اصولاً انسان نمیتواند در برابر علل حوادث بیتفاوت بماند، سرانجام باید برای هر حادثهای علتی را جستجو كند، حال اگر خداپرست و موحّد باشد و علل حوادث را به ذات پاك او كه طبق حكمتش همه چیز را روی حساب انجام میدهد، بازگرداند و تكیه بر علم او كند، مشكل او حل شده است و گرنه یك سلسله علل خرافی و موهوم كه هیچ اساسی ندارد را برای آنها میتراشد كه مسئله موهوم "بخت"، "شانس" و یا "طالع" و "فال"، یكی از روشنترین آنها است و در قرآن در موارد بسیاری این مطلب مطرح شده است كه مشركان خرافی در برابر پیامبران الهی به این حربه و علل واهی متوسل میشدند ولی قرآن كریم در یك جمله میفرماید: "طَائرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُون;(نمل،47) فال (نیك و) بد شما نزد خداست (و همه مقدرات به قدرت او تعیین میگردد); بلكه شما گروهی هستید فریب خورده."

آری بخت و شانس و طالع، پیروزی و شكست و ناكامی، همه نزد خداست خدائی كه حكیم است و مواهبش را بر طبق شایستگیها تقسیم میكند، شایستگیهایی كه بازتاب ایمان و عمل و كردار خود انسانها است.(ر.ك: تفسیر نمونه، همان، ج 15، ص 491.)


تنظیم برای تبیان: شکوری