تبیان، دستیار زندگی
گاه آرزو میکنم، میتوانستی چند صباحی چون من باشی... بیندیشی آن چیز که من میاندیشم؛ ببینی آنچه من میبینم؛ احساس کنی آن گونه که من احساس میکنم؛ دریایی آشفتگی، ترس، تحسین و دوستی را که نسبت به تو احساس میکنم، همه را یکباره و با هم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فصل حقیقی عشق

فصل حقیقی عشق

بگذار آن باشم که با تو در کوهسار گام بر میدارد،

بگذار آن باشم که با تو در گلزار گل میچیند،

بگذار کسی باشم که احساس درون با او میگویی،

بگذار کسی باشم که بیدغدغه با او سخن میگویی،

بگذار کسی باشم که در غم، سوی او میآیی،

بگذار کسی باشم که در شادی با او میخندی،

بگذار کسی باشم که به او عشق میورزی.

سوزان پولیس شوتز

نمیخواهم چنان بینیاز باشم

که تصور کنم خود به تنهایی میتوانم راه پیش ببرم،

یا چنان آزاد که نیازی نداشته باشم تا زندگی

را با دیگری تقسیم کنم،

و نمیخواهم چنان بر خود مسلط باشم،

که نگویم

خواهان توام،

نیازمند توام،

و همیشه دوستت دارم.

توماس. آر. دادلی

گاه آرزو میکنم،

میتوانستی چند صباحی چون من باشی...

بیندیشی آن چیز که من میاندیشم؛

ببینی آنچه من میبینم؛

احساس کنی آن گونه که من احساس میکنم؛

دریایی آشفتگی، ترس، تحسین و

دوستی را که نسبت به تو احساس میکنم،

همه را یکباره و با هم.

اگر میتوانستی حتی برای لحظهای در ذهن من زندگی کنی؛

میتوانستی ببینی که دنیای من چگونه سرشار از مسئولیتهاست،

و عجیب آن که اغلب به تو میاندیشم.

میدیدی که چه شادی را به من ارزانی داشتهای.

میدیدی که تا کجا شادمانم که میتوانم لبخند بزنم،

بخندم، سرخوش باشم و آزاد چون کودکان.

این همه را از تو دارم.

اگر میتوانستی نیم نگاهی به درون من بیفکنی

میدیدی آن سپاس و تحسین را.

تحسین نه تنها برای آنچه که هستی

بلکه برای آنچه که بذل میکنی تا من این باشم.

و خواهی دید که تا چند،

این همه را حرمت میدارم.

اما آنچه که بیش از همه به حیرتت وا میدارد،

تمام آن عشقی است که به تو دارم.

و آن گاه که این را احساس کردی،

همیشه بیادش خواهی داشت.

درک خواهی کرد

که گر چه پیوسته نمیتوانم ژرفا و شکوه آن را بیان کنم،

اما همواره در وجود من میجوشد و زنده است.

تریسی ا. گیبز

فصل حقیقی عشق

فصل حقیقی عشق لحظهای است که

دریابیم که تنها ماییم که عاشقیم

و کسی دیگری چون ما عاشق نبوده است،

و هیچکس دیگر نیز چون ما عاشق نخواهد بود.

یوهان ولفگانگ فُن گوته

هر جا که باشم،

تو نیز همان جایی.

لودویک فُن  بتهوون

عاشقان راستین هر لحظه با معجزهای روبرویند:

هر چه بیش ایثار کنند،

بیشتر و بیشتر از چشمه گرانقدر و نیروبخش عشق سیراب میشوند.

چشمهای که راز توانایی گلها و کودکان است.

راینرماریا  ریلکه

تنظیم : بخش ادبیات تبیان