شبکه قرآن را تعطیل کنید!
شهریار پرهیزکار در گفتگوی اختصاصی بامجله قرآنی" آیه" از مشکلات جامعه قرآنی میگوید، او معتقد است برنامههای قرآنی صدا و سیما باید در تمام شبکهها پخش شوند
اشاره:
همه چیز با صدای تلاوت مادری شروع شد که البته قرآن را خیلی هم حزنانگیز میخواند. پسر خانواده مجذوب همین قرآن خواندنهای مادر شد بعد از آن، تفریحش این بود که گوشهای مینشست و برای خودش مسابقه قرآنی برگزار میکرد. خودش را جای قاری مسابقات میگذاشت و قرآنی میخواند بعد هم داور میشد و... اینچنین بود که زندگی قرآنی شهریار پرهیزکار آغاز شد. مسیری که در سالهای کودکی آغاز کرد. در سالهای جوانی نام او را به عنوان حافظ و استاد ترتیل قرآن بر سر زبانها انداخت. آن سالها از این همه حافظ قرآن خبری نبود. پرهیزکار حسابی پرآوازه شد، حالا چند سالی است که حنجره استاد مشکلاتی دارد و دیگر نمیتواند مثل سالهای دور بخواند. اما همچنان همه از او به عنوان استاد سرشناس ترتیل و البته حفظ قرآن یاد میکنند.
- آقای پرهیزکار، دختر خانمهای شما حافظ کل قرآن هستند؟
نخیر، حافظ کل قرآن نیستند، البته جسته و گریخته چیزهایی حفظ دارند. البته خبما...- انگار توقع و تصور عدهای این است که فرزند کسانی است که حافظ کل قرآن هستند، حفظ حافظ همه قرآن باشند.
بله، خیلیها اینجوری فکر میکنند و البته که اشتباه است. ما از اول هم بنا نداشتیم که الزام کنیم و بگوییم چون بنده حافظ قرآنم حتما بچههایم این طور باشند خواستیم که اگر این کار را میکنند، به میل خودشان باشد البته خود بچهها هم بیعلاقه نیستند. اما هر چیزی زمانی دارد که اگر به آن نقطه زمانی برسد همه کارها به خوبی انجام خواهد شد.
البته من الان هم ناامید نیستم که بچهها به فکر حفظ قرآن بیفتند و بخواهند به صورت جدی حافظ قرآن بشوند. ظرفیتش هم هست، چون در خانوادهای زندگی میکنند که قرآن در همه بخشهایش هست، شاید روزی به این نقطه برسند که خودشان بخواهند حافظ کل قرآن بشوند.
- یعنی شما در حالی که برای حافظ کل شدن فرزندانتان اجباری ندارید، علاقهتان را هم برای رفتن آنها به این سو پنهان نمیکنید.
همینطور است! حتی برایشان جایزه تعیین کردهام. به آنها گفتهام هر صفحه از قرآن را که حفظ کنید، من هم مبلغی به شما هدیه میدهم. این به جز ماهیانهای است که میگیرند. یک جور جایزه نقدی فقط برای حفظ قرآن.اتفاقا در حوزه قرآن مشکلات زیادی هم داریم که میخواهم باز هم تاکید کنم بیشترش به صدا و سیما مربوط میشود.
- هر صفحه قرآن را دقیقا چند حساب میکنید؟!
مبلغ ثابتی نبوده از 500 تومان شروع شده و به هزار تومان رسیده است.
- اینکه عبارت «چند حساب کردید» را به کار بردم، چون بعضیها میگویند نباید اینجور با حساب و کتاب و ابزارهای تشویقی پولی به بچهها قرآن یاد داد!
چرا که نه! این مشوقها خیلی هم میتواند موثر باشد. من به اینکه کسانی میگویند مسائل قرآنی و حفظ و انس با قرآن را با مسائل مادی مخلوط نکنید، خیلی اعتقاد ندارم چون بچهها با این کار تشویق میشوند و وقتی بزرگتر شدند، دیگر جایزه برایشان بیمعنا میشود. پول در مقابل آن چیزی که به دست آورده ارزشش را از دست میدهد. الان هم در جلسات و محافلی که میروم از من سوال میکنند اینکه ما بچهها را عادت بدهیم که پول بگیرند و قرآن را حفظ بکنند، خوب است؟ میگویم، بله! خوب است. اصلا شما به او بگویید که من این مبلغ را میدهم، شما اینقدر حفظ کن! به وقتش خواهد فهمید که چه کار باید بکند.- اما مشکل اینجاست که بعضی والدین خیلی روی حافظ قرآن شدن فرزندشان اصرار دارند. این مساله اگر منطقی نباشد، آفتهایی هم دارد.
من خانوادههایی را میشناسم که فرزندشان را با نوجوان موفقی در حفظ قرآن به صورت بدی مقایسه میکنند. این مقایسهای اشتباه است. معنی ندارد چون آن بچه مثلا هفت ساله حافظ کل قرآن شده، بچه شما هم باید بشود. یادمان باشد توانهای فکری و ذهنی آدمها با هم متفاوت است. باید به روحیات فرزندمان هم توجه کنیم که اصلا علاقهای به این کار دارد یا نه! بعضی از پدر و مادرها تحت تاثیر جوی که مخصوصا در سالهای اخیر ایجاد شده، افقهایی برای فرزندشان ترسیم میکنند که اصلا درست نیست. او را به حفظ قرآن تشویق میکنند که نهایتاً تلویزیون نشانش بدهد یا برای شرکت در مسابقات به خارج اعزام بشود. این صحیح نیست؛ مثلاً از ابتدا بچه را روزی یک جلسه قرآن میبرند بعد هم آزمون میگذارند، بعدش هم مسابقه و بعد جایزه، بعد مدرک و...- خب بالاخره ما باید حافظ کل هم داشته باشیم؟!
چرا اما باید یک سری عوامل و پارامترهایی را در فرزندمان اندازه گیری کنیم و ببینیم آیا این توانایی را دارد یا نه. با کمک یک کارشناس هم باید به این نتیجه برسیم. اگر میگویند ضریب هوشی فرزندمان متوسط است نباید دنبال حفظ کل قرآن باشیم. اگر بچه توانست پنج جزء را هم حفظ کند، خوب است. ضمناً اینکه تنها راه انس با قرآن حفظ قرآن نیست. تلاوت هست، ترتیل و تفسیر هست. ما نباید انتظار داشته باشیم که همه در حد قهرمانی باشند.- حالا پدر و مادری که به درستی تصمیم گرفتند فرزندشان چقدر از قرآن را با چه شیوهای حفظ کند، با مشکلی به نام آموزش مواجه میشوند. تعداد موسسات الان زیاد است و مثلا تضمین میکنند که فرزند شما یک ساله قرآن را حفظ میکند. چقدر از این موسسات استاندارد هستند؟
من بارها و بارها یعنی صدها بار در هر جلسهای که دعوت شدهام و در همه محافل قرآنی از این شیوهها انتقاد کردهام. به نظر من آنها که کارشناس حفظ قرآن نیستند، نباید مجموعههای حفظ قرآن راه بیندازند. الان خیلی جاها را میبینیم که افرادی که صاحبنظر هم نیستند با روشهای خاص خودشان مجموعههای حفظ قرآن تشکیل دادهاند. روش نامناسب این موسسات اثر معکوس روی بچهها میگذارد که هیچ، بچهها را هم از قرآن دور میکند. من با دورههای حفظ یک ساله کاملاً مخالفم.- چرا؟ عیبی دارد که کسی قرآن را یک ساله حفظ کند؟
اگر استثناها- که تعدادشان هم کم است- را قلم بگیریم، این کار نشدنی است و اگر هم بشود فایدهای ندارد. چون این روش تاکنون جواب نداده. تاکنون خیلی از کسانی که به همین روش قرآن را حفظ کردهاند، به من مراجعه کردهاند تا از آنها امتحان بگیرم. سوالی را میپرسیدم و نمیتوانستند جواب بدهند. خیلی ضعیف قرآن را حفظ کردهاند. باور کنید خیلیهایشان افسرده شدهاند میگفتند ما یک سال از عمرمان هدر رفت و الان هم وقتی نگاه میکنیم به جایی نرسیدهایم. من میپرسم پس این چه حفظ قرآنی است؟! بعضی از این موسسات پول قابل توجهی میگیرند. من حتی یک مورد را میشناسم که متولی موسسه، خودش حافظ قرآن نیست. از این آقا باید پرسید وقتی حافظ قرآن نیستی، چطور به خودت اجازه میدهی که به مردم اعلام بکنی که من روش حفظ یک ساله دارم؟ بعضا هم مینویسند: «با ارائه مدرک لیسانس» در حالی که مدرک لیسانس مشخصا به آموزش عالی مربوط است نه آن موسسه خاص. یعنی اگر کسی حافظ قرآن شد، حالا چه در خانهاش چه در آن موسسه، با یک سری شرایطی که آموزش عالی اعلام کرده، مدرک کارشناسی علوم قرآنی میگیرد. این بیتقوایی است. من قرآن را در سه سال و البته بهطور ماندگار حفظ کردم. از پدر و مادرها میخواهم، عجله نکنند. چه اشکالی دارد فرزندشان قرآن را پنج ساله حفظ کند؟- بحث بعدی شیوههای آموزش حفظ قرآن است. اینکه با اشاره حفظ کنند یا به اصطلاح ضربدری حفظ میکنند و میگویند که این کلمه در صفحه چند قرآن است. آن صفحه چند خط دارد و هر خط چند حرف است و... شما هم از این کارها بلدید؟
این شیوهها را قبول ندارم. ضمن احترام به همه دوستان میگویم شیوه حفظ با اشاره برای انسان سالم ضرورتی ندارد. مگر ما از نعمت شنوایی محرومیم که این کار را میکنیم؟! آن روشهایی که شما گفتید هم بیفایده است. من اسمش را گذاشتهام شعبدهبازی و چشمبندی قرآنی! نمیدانم اینکه کسی میگوید من قرآن را ضربدری میخوانم با مربعی با مثلثی یا نمیدانم تقاطعی، این کارها چه ربطی به قرآن دارد. یک جور نمایش و تردستی است. یکی با توپ از این کارها میکند، عدهای هم هم سراغ قرآن آمدهاند!- سوراخ دعا گم شده آقای پرهیزکار؟!
بدجوری هم گم شده. آنقدر که مقام معظم رهبری انتقاد کردند. در جلسهای که ما خدمت ایشان بودیم، یکی از حفاظ به همین شیوه قرآن خواند. رهبر معظم انقلاب بالاخره ایشان را تشویق کردند اما خیلی صریح گفتند که من هیچ ضرورتی نمیبینم که دوستان حافظه خودشان را به این مشغول کنند که مثلا این آیه در کدام صفحه است و آن صفحه چند کلمه و حرف دارد. بعد ایشان گفتند که حالا این آیهای که شما خواندید و میگویید توی صفحه 104 قرآن عثمان طه است، اگر کسی قرآن دیگری دستش باشد دیگر فایدهای ندارد. شما رفتی این همه زحمت کشیدی اما ضرورتی نداشت. این انتقاد مستقیم رهبر بود. حال وقتی این فرد به عنوان الگو تبلیغ بشود، خب خیلیها میخواهند بروند همین کار را تکرار کنند.- این هم مشکل دیگری است. صدا و سیما در دورهای با برجسته کردن بعضی چهرههای قرآنی، موجی در جامعه به وجود آورد که تحت تاثیر آن خیلی از خانوادهها به همان مسیرهایی رفتند که مورد انتقاد شماست؛ مثلاً اصرار کردند که حتماً در کودکی حافظ کل بشوند یا ... .
ببینید اگر منظور شما طرح چهرههایی مثل آقای جواد فروغی یا آقای محمد حسین طباطبائی در سیماست، من گلایهای ندارم. در زمان خودش لازم بود و اتفاقا کم هم بوده است و باید بیشتر بشود اما اگر قرار باشد نقش صدا و سیما را در بعضی برداشتهای نادرست مردم بررسی کنیم و انتقادی حرف بزنیم، بحث دیگری است.چند سالی است که حنجره استاد مشکلاتی دارد و دیگر نمیتواند مثل سالهای دور بخواند.
- خب بفرمایید!
بگذارید با همین بحث چهرههای قرآنی در تلویزیون ادامه بدهیم. عرض کردم که به نظر من از این چهرههای قرآنی کم هم داریم و اتفاقا صدا و سیما در مطرح کردن همین چهرههای کم هم بیمهری میکند. اگر تمام چهرههای قرآنی را جمع بکنیم، در کل در حد یک صدم چهرههای هنری غیرقرآنی در تلویزیون مطرح نشدهاند. به نظرم باید چهرههای قرآنی مرتب و مکرر در معرض دید مردم باشند تا مردم با آنها آشنا شوند من سیاسی حرف نمیزنم و تحت تاثیر کسی هم نیستم. در بحث قرآن و ترویج فرهنگ قرآنی، صدا و سیمای ما بسیار ضعیف عمل کرده است.
یعنی از نظر شما مردود است؟ چه نمرهای به صدا و سیما در این زمینه میدهید؟
بدون اغراق و با ارفاق از 20 به صدا و سیما 2 میدهم. دلیل هم دارم. حواسم به شبکه قرآن رادیو و سیما هم هست. این نمره را با توجه به همه فعالیتهای صدا و سیما میدهم. امیدوارم این حرفهای مرا چاپ کنید تا شاید ایشان بخواند و بعد از من طلبکار بشود و توضیح بخواهد، شاید باعث بشود ه بنده بروم و به طور مستند و مستدل به شورای سیاستگذاری و رئیس سازمان صدا و سیما بگویم که چرا معتقدم با فرهنگ قرآن بیگانه هستند؟
- خب، حالا یک بخشی از این دلایل را برای ما بگویید.
همین نکتهای که شما گفتید که چهرههای قرآنی در دورهای در صدا و سیما مطرح شدند و حالا بعضیها اصرار دارند بچههایشان مثلا آنها بشوند معتقدم این الگو سازی باید باشد– اگر چه به اندازه کافی نیست – اما باید به موازات آن شبکه قرآن اطلاعرسانی کند و از همین جنس حرفهایی که من و شما با هم زدیم، مطرح شود. جای اینجور اطلاعرسانی خالی است. من تا حالا برنامهای تخصصی در حوزه قرآن در شبکه قرآن ندیدهام. البته اساسا با وجود این شبکه مخالفم. گونهای سکولار کردن صدا و سیماست. به این معنی که شما اگر قرآن میخواهی این شبکه را بزن، اگر هر چیزی جز قرآن میخواهی برو سراغ آن هفت شبکه دیگر. پیشنهاد من این است که شبکه قرآن را لطف کنند بردارند، اصلاً حذفش کنند و برنامههایش را در شبکههای دیگر توزیع کنند؛ البته به اندازه و به صورت حساب شده. فعالیتهای قرآنی در بقیه شبکهها فوقالعاده کم است. الان تلویزیون ما غیر از آن تلاوتهای قبل از اذان و بعضی اوقات خاص دیگر، قرآن پخش نمیکند بعضی وقتها هم زیرنویس میکنند که الان اذان مغرب است و قید قرآن و اذان را با هم میزنند.چند سال قبل مقام معظم رهبری در پیامی گفتند مسوولان صدا و سیما برای نماز، زمین و زمان را تعطیل کنند. اما الان این اتفاق نمیافتد من هم مثل بقیه فوتبال دوست دارم و بعضی بازیها را نگاه میکنم. البته هیچ تعصبی هم ندارم. اما به نظرم مدیران صدا و سیما بیش از اندازه شیفته فوتبالند. این طور نیست که فقط قرآن را به نفع فوتبال کنار گذاشته باشند. در همین حوزه ورزش هر بقیه رشتهها را فدای فوتبال کردهاند. امسال والیبال و بسکتبال اینقدر خوب عمل کردند اما تلویزیون باز هم فوتبال را ترجیح میدهد. انصافا این فوتبال به چه کار ما آمده است. جام جهانی نرفیتم و این همه علاقهمند سرخورده شدند. بعد هم این همه بود چه میلیاردی میدهیم. در کنار اینها مسائل اخلاقی را هم یادتان نرود. همهاش شده فحش و دست به یقه شدن در زمین. یعنی یک ورزش کاملاً غیراخلاقی! من هیچ هراسی ندارم که بگویم فوتبال ما فاجعه است. آن وقت تیم ملی ما مثلا اگر بحرین را ببرد- که نمیبرد- صدا و سیما چند روز اعلام جشن و پایکوبی میکند. آن وقت بچههای ما میروند المپیاد رتبه میآورند، در چند بخش خبری یکی در میان خبرهای چند ثانیهای پخش میکنند. سوالم از آقای ضرغامی این است که چرا تلویزیون اینقدر در خدمت فوتبال است؟
- یعنی در خدمت قرآن نیست؟
البته که نیست. من فعالیتهای بعد از انقلاب را ندیده نمیگیرم اما این فعالیتها حتی به اندازه حداقلی که ما انتظار داشتیم، هم نبوده. در مقایسه با دیگر بخشها سهم قرآن از صدا و سیما خیلی کم است. الان ایران در مسابقات جهانی نزدیک 60 مقام اولی تا سومی دارد. این خیلی مهم است و مردم باید بدانند. اما تلویزیون به قهرمان قرآنی ما که در مصر اول میشود یعنی در بین کسانی که زبان اصلیشان عربی است و با همه بغضهایی که داوران آنها دارند، کمترین بهایی نمیدهد. تیم مار و پل رتبه بیاورد، کلی مسئوول مملکتی برایش پیام تبریک میفرستند شما بگویید آخرین باری که کسی برای یک قاری موفق در مسابقات بینالمللی پیام تبریک فرستاد، کی بود؟!- برداشت من از گفت وگو با بسیاری از چهرههای قرآنی این است که آنها میخواهند از فضای فعالیتهای قرآنی تصویر خیلی شسته و رفتهای نشان بدهند. جوری اظهارنظر میکنند که انگار در این حوزه هیچ مشکلی وجود ندارد، اما شما این محافظه کاری را ندارید.
چرا باید ملاحظه بیجا داشته باشم. اتفاقا در حوزه قرآن مشکلات زیادی هم داریم که میخواهم باز هم تاکید کنم بیشترش به صدا و سیما مربوط میشود. مثلا در همین مراسم چهرههای ماندگار هر سال شاهد تلاش صدا و سیما و آقای ضرغامی در معرفی قهرمان قهرمانان، پهلوان پهلوانان، هنرمند هنرمندان و... هستیم. ایشان باید جواب بدهند که ما در میان این همه قاری و حافظ یک نفر شایسته انتخاب شدن به عنوان چهره ماندگار نداشتیم؟! با سیاستهای صدا وسیما کسانی که بعضا دارای مسائل حاشیهای هم هستند، میشوند الگوی فرزندان ما. تازه اینها که خوب است. الان بچههای ما میخواهند جومونگ و بانو سوسونا شوند وقتی صدا و سیما یک تیم میفرستد به کره که با خانم یانگوم دیدار کنند و از این دیدار هم برنامه بسازند و پخش کنند، نتیجهاش تاراج فرهنگ دینی و ملی ماست.
- به نظرتان همه مشکل در صدا و سیماست؟
نه اما عمدهاش آنجاست. ما هنوز در مملکت اسلامی بحث بیمه جامعه قرآنی را حل نکردهایم. تکریمشان نمیکنیم. من در کشورهای خارجی دیدهام که چطور قراء و حفاظشان را احترام میکنند. در فرودگاه برایشان مراسم استقبال میگیرند ولی ما از این کارها نمیکنیم. حتی به دولت فعلی هم انتقاد دارم. اگر چه واقعا در وزارتارشاد این دولت برای قرآن خیلی بیشتر از قبل هزینه شد، اما باز هم آن چیزی که مطلوب است رخ نداده، انتظار جامعه قرآنی بیشتر از اینها بود. اگر قرار باشد در این باره هم حرف بزنم چند ماهی باید هر هفته با من مصاحبه کنید. بنابراین خیلی سربسته عرض میکنم که اوضاع خیلی خوب نیست.روحالله رجایی، مجله آیه
تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری