مطلب العشاق
پیش درآمد:
«افلاکیان خاک نشین» نام مجموعه ای است که قصد دارد 110 ستاره از آسمان زمین را برای شما معرفی کند. این سلسه، از کتابی به همین نام که کاری است از موسسه شمس الشموس، فراهم میگردد. تبیان نیز چون ایشان، این ذره را به عشق تاب مشکین حضرت موعود، تقدیم میدارد که او تجلی«یُعطِی الکَثیرَ بالقَلیل» است.
ای صنم دلنواز، ای دو جهان عز و ناز گشته به پیشت دراز، دست سلمان عشق
ستاره دوم
سید جلالالدین آشتیانی
بر روی تصویر کلیک کنید
- ولادت: 1343 ق.
- محل ولادت: آشتیان
- وفات: 1426 ق.
- محل دفن: مشهد
- محل تحصیل: قم، نجف
- اساتید: علامه طباطبائی، امام خمینی، ابوالحسن رفیعی قزوینی، میرزا احمد آشتیانی، میرزا مهدی آشتیانی و...
- تالیفات: شرح مقدمه قیصری، تصحیح متن فصوصالحکم، رسائلی در فلسفه صدرایی و عرفان نظری و...
میگفت: «باید رفت، هر چه سبکتر باشیم شاید راحتتر به محضر نبی مکرّم اسلام برسیم»
علامه سید جلالالدین آشتیانی را باید به حق، زنده کننده آثار حکما و مشعلدار حکمت و عرفان نظری دانست. او استاد اجلّ فلسفه، خصوصاً حکمت متعالیه و مروّج طراز اول آن محسوب میشد، با این همه هیچ صیغه تقلید و عصبیتی نسبت به آن نداشت و اگر نقد و نقضی در آن مییافت، آشکار میکرد. مرتبه ایشان در فلسفه بدان حد بود که پروفسور هانری کربن او را «ملاصدرای زنده» مینامید، و استادش مرحوم رفیعی قزوینی وی را «سیدالحکماء الالهیین» لقب داده بود. اما افتادگی و تواضع، چنان ملکه وجود شریفش بود که میگفت: «اگر ملاصدرا این بنده را یکی از خوشهچینهای خرمن فیض خود محسوب فرماید، در حق بنده غلو کرده است.»
به ساحت مقدس حضرت سیدالشهداء علیهالسلام عشق میورزید و از آن حضرت با هیجانی خاص به «مطلب العشاق» تعبیر میکرد.
روحیه آزادگی، دوری از دنیا، عشق به مطالعه و تحقیق از ویژگیهای بارز او بود. بیشتر ساعات زندگیاش به کار علمی میگذشت، ولی با تواضع و تقوا، آثار خویش را «شرح جهل» میخواند. میفرمود: «به راستی پیوسته به فکر مرگم و این باور را پیدا کردهام که این اقدامات نشریهای و شرح جهلها، محصولی جز شرح خود کردن و اطفای هوای نفس ندارد. اگر چیزی در قیامت قابل قبول و عرضه کردن باشد، به شرط آنکه تمام جوانب آن را اخلاص فرا گرفته باشد، همانا بیسر و صدا، خدمت به خلق کردن است.» هنگامی که این سخنان را میگفت، اشک محاسنش را تر میکرد.
یکی از اطرافیان ایشان نقل میکند: «در هنگام بیماریاش استدعا میکردم امری بر این بنده بفرمایید! میگفت: «باید رفت، هر چه سبکتر باشیم شاید راحتتر به محضر نبی مکرّم اسلام برسیم.»
حسین عسگری - گروه دین و اندیشه
