پرسهزنی در جادهای بیپایان
هالیوود با اصرار روی تولید فیلمهایی كه حالوهوای شرح حالگونه دارند، دست به كاری مخاطرهآمیز میزند.
چند هفته قبل پس از آنكه كمپانی «دریم وركز» اعلام كرد قصد تولید فیلمی درباره زندگی و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مارتین لوتركینگ را دارد، بحث و جنجال مربوط به ساخت فیلمهایی كه اختصاص به چهرههای واقعی و سرشناس دارد، دوباره بالا گرفت. هنوز 24ساعت از اعلام این خبر توسط مسئولان كمپانی دریم وركز نگذشته بود كه آنها اعلام كردند، پروژه تولید فیلم مارتین لوتركینگ متوقف شده است. علت توقف تولید فیلم، اعتراض خانواده این مبارز فعال حقوق بشر به ساخت فیلمی درباره او بوده است. بلافاصله پس از انتشار خبرتولید فیلم، دو تن از فرزندان لوتركینگ به صورت رسمی اعلام كردند با آنها در این رابطه هیچ صحبت و مذاكرهای نشده است.
به گفته آنها، برادر سوم آنها كه اجازه تولید فیلمی با قصه زندگی لوتركینگ را به دریم وركز داده، حق چنین كاری را نداشته و واگذاری چنین امتیازی باید توسط جمع خانواده لوتركینگ صورت گیرد و نه تعدادی از آنها. این اقدام یادآور یكی از جملههای معروف خود لوتركینگ بود كه میگفت: «تمام مراحل توسعه و پیشرفت، ناپایدار و متزلزل است و حل یك مشكل ما را به سمت رودرروشدن با مشكلات دیگر پیش میبرد.»
آیا تولید فیلمی سینمایی براساس قصه زندگی یك شخصیت واقعی، كاری چالشبرانگیز است و در مقایسه با تلاش برای كسب حقوق مدنی و اجتماعی، كار سختتری به نظر میرسد؟ این سؤالی است كه بسیاری از اهل فن مطرح میكنند. تعداد زیادی از هنرمندانی كه شرح حال زندگی آدمهای واقعی را تبدیل به فیلم سینمایی كردهاند، میگویند ساخت و تولید فیلمهای شرح حالگونه شبیه یك كارزار سخت و دشوار است. آنها میگویند زندانی كردن یك هیولا چقدر مشكل است؟ ساخت فیلمهای شرح حالگونه هم همینطور است!
همین گروه میگویند پیدا كردن قصه زندگی یك چهره سرشناس، بخش راحت و آسان كار است، اما كسب حقوق قانونی برگردان سینمایی این قصه، بخش اصلی و مشكل كار است. راضیكردن وابستگان این چهرهها كار سادهای نیست. سازندگان اینگونه فیلمها، همین مشكل را با تماشاگران سینما هم دارند. آنها پس از رد كردن خوان وابستگان چهرههایی كه میخواهند فیلم زندگی آنها را بسازند، حالا با خوان تماشاگران روبهرو هستند. تماشاگران سینما انتظاراتی از اینگونه فیلمها دارند كه سازندگان آنها مجبور به رعایت آنها هستند.
همین نكات تهیهكنندگان این نوع فیلمها را وادار میكند كه محدودیتهای مختلفی را در كار خود قبول كنند. آنها پول خود را روی محصولی خرج میكنند كه باید بیشتر از هر چیز خواست و نظر «دیگران» را در نظر بگیرد تا خواست و نظر خود آنها . كیفیتی كه آنها به دنبال آن هستند، دارای معنی متفاوتی است كه طیف وسیعی از آدمهای مختلف، میزان و مقدار آن را تعیین میكنند.
به همین دلیل است كه با وجود تلاش وسیع سازندگان این نوع فیلمها- و تلاش غیرقابل انكارشان برای آمادهكردن آنها برای نمایش در فصل رقابتهای اسكاری- صنعت سینما شاهد تولید تعداد اندكی فیلم سینمایی است كه اختصاص به شرح حال چهرههای واقعی دارد. در یك كلام، در مجموعه فیلمهای زیادی كه هر سال ساخته میشود، تعداد فیلمهای شرح حالگونه به تعداد انگشتان یك دست هم نمیرسد. این اتفاق در شرایطی رخ میدهد كه هیچكس به صورت رسمی، دستور منع تولید اینگونه فیلمها را صادر نكرده است و دستورالعملی وجود ندارد كه براساس آن به تهیهكنندگان و فیلمسازان گفته شده باشد كه شما حق ساخت چنین فیلمهایی را ندارید.
در ارتباط با پروژه تولید سینمایی قصه زندگی مارتین لوتركینگ توسط كمپانی دریم وركز، این استیون اسپیلبرگ مدیر آن بود كه علاقهمند به ساخت چنین فیلمی بود. به همین دلیل، خود او پیگیری تمام كارهای آن را به عهده گرفت و شخصا برای خرید امتیاز قصه زندگی لوتركینگ و تبدیل آن به فیلمی سینمایی اقدام كرد. یكی از فرزندان لوتركینگ، فروشنده امتیاز برگردان سینمایی قصه زندگی پدرش به كمپانی دریم وركز بود ولی انتشار این خبر، باعث تحرك تازه دیگر فرزندان لوتركینگ شد.
فرزندان لوتركینگ تهدید كردند در صورتی كه دریم وركز دست به تولید این فیلم بزند از این كمپانی شكایت قانونی خواهند كرد. این مسئله تاثیر منفی خودش را بر پروژه گذاشت، به اعتقاد مسئولان دریم وركز، وجود یك اختلاف عقیده آشكارنمیتواند به نفع پروژه سینمایی مارتین لوتركینگ باشد. در بیانیه رسمی این كمپانی در ارتباط با این موضوع آمده است: «ما هنوز هم خودمان را نسبت به ساخت این فیلم متعهد میدانیم و حتما فیلمی كه بیانگر فعالیتها و زندگی مارتین لوتركینگ باشد را تولید خواهیم كرد اما این كار را زمانی انجام خواهیم داد كه اعضای خانواده لوتر كینگ به یك وحدت و هماهنگی رسیده باشند. تنها در آن صورت فیلم ما حیات پیدا میكند و ما میتوانیم فیلمی درباره وحدت ملتمان بسازیم.» نكته جالب این است كه عدم وحدت فرزندان مارتین لوتر كینگ در ارتباط با كسی است كه همیشه آدمها و ملت آمریكا را دعوت به وحدت میكرد.
قصه زندگی مارتین لوتر كینگ اولین قصه واقعی نیست كه میخواهد شرح حال یك چهره سرشناس را روی پرده سینما تعریف كند. چندین فیلم سینمایی پر سروصدا یا كم سرو صدا وجود دارد كه اختصاص به قصه زندگی آدمهای واقعی دارد و توسط كمپانیهای بزرگ فیلمسازی تهیه و تولید شده است. در این بین، فیلمهایی هم بودهاند كه پس از طی كردن مراحل مختلف، باز هم نتوانستهاند شاهد تولید خود باشند. در فاصله زمانی 50سال گذشته، چند فیلم را میتوان نام برد كه قصه شرح حالگونهای را تعریف كرده باشد؟
تحلیلگران سینمایی به یك نكته جالب اشاره میكنند و میگویند دنیای موسیقی و آدمهای آن یكی از هدفهای اصلی صنعت سینما برای تولید فیلمهای شرح حالگونه بودهاند. علت این امر را باید در محبوبیت موسیقی آنها دانست كه به صورت كاست و سیدی در منازل و محلهای كار به وفور حضور دارند.
در طول چند ماه اخیر، كمپانیهای مختلف سینمایی خبر تولید فیلمهایی براساس قصه زندگی كسانی مثل آبراهام لینكلن، كرت كوبیان، نینا سیمون، مرلین مونرو، هیو هفنر، تئودور روزولت، لنس آرمسترانگ، جیمز براون، فرانك سیناترا، یان فلمینگ و میلی دانیلی را اعلام كردهاند. چراغ سبز تولید این فیلمها داده شده است، ولی اهل فن عقیده دارند تمام این پروژهها برای رسیدن به سرمنزل مقصود، با مسائل و مشكلات متعدد روبهرو هستند.
هاوارد بالدوین كه سال2004 فیلم «ری» را براساس قصه زندگی ری چارلز، خواننده و نوازنده سیاهپوست تولید كرد، میگوید: «ما همیشه آن قصههایی را دوست داشتهایم كه در ستایش روح انسانی است و پیروزیهای آدمهای واقعی در نبرد با مشكلات و مصائب را نشان میدهد؛ قصه ریچارلز چنین حالوهوایی داشت.» این تهیهكننده این روزها مشغول كار روی پروژه 2 شخصیت واقعی دیگر است. اولی گوردیهاو، ورزشكار افسانهای دنیای هاكی روی یخ است و دیگری درباره جولیا باترفلای هیل فعال سرشناس اجتماعی.
بالدوین صحبت خود را چنین ادامه میدهد:«خب، وقتی ما فیلمی شرح حالگونه تهیه میكنیم، طبیعی است كه نسبت به آن بیوگرافی وفادار بمانیم اما وفاداری معانی متفاوتی در بینآدمهای مختلف دارد. هر كسی فكر میكند معنی وفاداری این است كه قصه فیلم خود را آنگونه به پیش ببریم كه او دوست دارد و فكر میكند درست است. اما هدف اصلی من از تولید این نوع فیلمها این است كه نشان دهم آدمهای واقعی چگونه در زندگی خود در مقابل موانع و مشكلات ایستادگی كردند و پیروز شدند. چنین قصهای همیشه یك قصه جذاب و شنیدنی بوده است و عموم تماشاگران هم دوست دارند چنین قصهای را روی پرده سینما ببینند و با كاراكتر اصلی آن همراه شده و همذاتپنداری كنند.»
آنچه بالدوین میگوید، تجربهای است كه بقیه تهیهكنندگان سینمایی هم مشابه آن را داشتهاند. به همان اندازه كه صنعت سینما ذوق و شوق تولید فیلمهای شرح حالگونه را دارد، مشكلات مختلف هم در راه تولید اینگونه فیلمها سنگاندازی میكنند. وقتی به شرایط ساخت فیلمهایی مثل «خارج از آفریقا» ، «ارین بروكوویچ»، «شجاعدل»، «فهرست شیندلر» و حتی «جولی وجولیا» (كه مدتی قبل روی پرده سینماها رفت) نگاه میكنیم، میبینیم كه همه آنها كموبیش راه مشابهی را طی كردهاند. موانع در تمام لحظات تولید این فیلمها خودشان را به نمایش میگذارند.
بحث اصلی فقط این نیست كه امتیاز و اجازه قانونی تولید این فیلمها از بازماندگان و وابستگان این چهرههای سرشناس گرفته شود. این بخش رسمی كار است، در كنار این مسئله، اجازههای غیررسمی دیگری هم وجود دارد كه باعث میشود تا تهیهكنندگان و فیلمسازان وارد یك مبارزه و چالش سخت شوند. واقعیت امر این است كه تولید فیلمی شرح حالگونه كه عموم تماشاگران را از قصهاش راضی كند، كار چندان سادهای نیست. برای مثال تولید فیلمی درباره زندگی مونرو یك پروژه قدیمی است كه قدمت بحث ساخت آن به سالها قبل برمیگردد. حتی اندرو دومینیك قصه كتاب شرححالگونه پرفروش جویسكارول اوتس را كه «موطلایی» نام داشت، تبدیل به فیلمنامه كرد. با این حال، تولید فیلم هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد.
ساخت فیلم سینمایی قصه زندگی نینا سیمون هم وضعیت مشابهی دارد. كمپانی پارامونت مدتهاست كه فیلمنامه فیلم خود را آماده كرده و قرار است آن را با همكاری شبكه امتیوی تهیهكند ولی پرونده حقوقی مربوط به این مسئله، تا به امروز مانع از تولید آن شده است. نبرد حقوقی كمپانی با همسر سابق این خواننده مانع اصلی در این راه است.
دیوید پرموت- تهیهكننده- از اواسط دهه 70 سرسختانه به دنبال كسب امتیاز قانونی تولید فیلمی سینمایی براساس قصهزندگی جانیس جاپلیس است. او قصه كتاب «زندهبه آتش كشیده شده» اثر میرا فریدمن را به صورت فیلمنامه درآورده است. تولید این فیلم ماجراجوییهای زیادی را به همراه داشته كه خودش میتواند دستمایه تولید یك فیلم سینمایی مستقل شود. مشكل تولید فیلمهایی درباره چهرههایی مثل سیمون و جاپلیس كه در دنیای موسیقی فعالیت میكردند، فقط اختصاص به كسب امتیاز قصه زندگی آنها ندارد. برای تولید اینگونه فیلمها، باید امتیاز مربوط به استفاده از موسیقی و ترانههای آنان را نیز كسب كرد.
پرموت در رابطه با تلاشهای خود میگوید:«ساخت این فیلم مثل یك قدم زنی بیانتها در یك جاده طولانی و پایانناپذیر بود. با آنكه در تمام این مدت بتمیدلر كه خودش یك هنرمند سرشناس است در كنارم بود ولی موانع تمام نشدنی بودند. بعضی وقتها به خود میگویم كه تسلیم شوم و این كار را رها كنم ولی سالهاست كه میخواهم قصه زندگی چاپلین را به صورت فیلم سینمایی درآورم. زحمت زیادی برایش كشیدهام و نمیخواهم آن را نیمهكاره رها كنم.»
مارتین اسكورسیزی كه «هوانورد» او با بازی لئوناردو دیكاپریو در نقش هاوارد هیوز بحث و جنجال زیادی به پاكرد، ماه می اعلام كرد میخواهد قصه زندگی فرانك سیناترا را در كمپانی یونیورسال، به صورت فیلمی سینمایی درآورد. بلافاصله پس از اعلام این خبر، این سوال مطرح شد كه این فیلمساز كهنهكار چه نگاهی به زندگی و فعالیتهای سیناترا خواهد داشت؟ با آنكه فرزند این خواننده و بازیگر گفت مطمئن است اسكورسیزی حق مطلب را در مورد پدر او ادا خواهد كرد و وی را به شكلی شایسته روی پرده سینما به تصویر خواهد كشید اما گروهی دیگر پرسشهایی را در رابطه با شایعه همكاری سیناترا (و دوست و همكار صمیمیاش دینمارتین) با باندهای مافیایی پرنفوذ دهه 60 میلادی مطرح كردند. در یكی از كتابهایی كه به شرح حال سیناترا میپردازد، نویسنده مدعی شده سیناترا و مارتین با پولهای غیرقانونی باندهای مافیایی، تبدیل به چهرههای مشهور شدند.
كریستوفر ویلكیشن كه فیلمنامه «علی» درباره زندگی محمدعلی كلی را نوشته باتوجه به تجربه كاریاش چنین میگوید:«نكته اصلی و گمراهكننده در مورد نگارش یا ساخت فیلمی شرح حال گونه این است كه هنگام كار در چنین حالتی، اصلا نباید تلاش كنیم كه اثری شرححالگونه ارائه دهیم. باید فكر كنیم داریم فیلمنامهای معمولی درباره یك آدم معمولی و غیر مهم مینویسیم. شاید بسیاری از جزئیات زندگی این آدمها برای تماشاگران جالب و جذاب نباشد. باید یادمان باشد كه داریم یك فیلم سینمایی میسازیم و به همین دلیل باید فاصله بین آنچه واقعا اتفاق افتاده را با یك قصه درام پیچیده و سرگرمكننده حفظ كنیم.
مستندات خستهكنندهاند ولی حقیقت همیشه جذابیت دارد و آدم را شیفته خودش میكند.»پرموت هم دیدگاه مشابهی را در این رابطه مطرح میكند:«اگر در فیلمنامهتان با آدمهای معروف و چهرههای تاریخی سر و كار دارید، مجبورید قصهای را تعریف كنید كه تا قبل از این گفته نشده است، باید به زیر پوست آن موضوع رخنه كنید؛ اصل مطلب همین است.»
منبع : همشهری
تنظیم برای تبیان: مسعود عجمی