تبیان، دستیار زندگی
آنچه می خوانید بخش اول مشروح سخنان استاد حجت الاسلام و المسلمین قرائتی است که پیرامون موضوع سیمایی از نماز در جلسه درسهایی از قرآن، به تاریخ 23/7/1388 ایراد شده است:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نماز، نشانه کرامت انسان
استاد قرائتی

اشاره:

آنچه می خوانید بخش اول مشروح سخنان استاد حجت الاسلام و المسلمین قرائتی است که پیرامون موضوع "سیمایی از نماز" در جلسه درسهایی از قرآن، به تاریخ 23/7/1388 ایراد شده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحثی كه در نظر گرفتم برای شما بگویم سیمایی از نماز است.

1- نماز نشانه‌ی كرامت انسان است.

همین كه خدا به ما اجازه داده، اگر یك كارتی به شما بدهند كه شما با فلان شخصیت ملاقات داری، كلی افتخار می‌كنید. در مكه در سال چند نفری را یك كارتی می‌دهند كه اینها در خانه‌ی كعبه بروند، نه در مسجد الحرام. در خود كعبه! سر آن كارت‌ها دعوا است. آن كارت‌ها را حاضر هستند چند میلیون بخرند. همین كه به ما اجازه می‌دهند ما كه همه جمع شویم نمی‌توانیم یك مگس خلق كنیم، گفتند: تو كه نمی‌توانی یك سلول و یك اتم خلق كنی، با كسی حرف بزن كه با یك اراده همه‌ی هستی را به وجود می‌آورد. اجازه‌ی گفتگو.

الآن اگر بگویند: آقا این شماره را بگیر. مثلاً فلان شخصیت، مقام معظم رهبری گوشی را برمی‌دارد. رییس جمهور گوشی را برمی‌دارد. رییس مجلس گوشی را برمی‌دارد. نمی‌دانم رییس قوه‌ی قضاییه گوشی را برمی‌دارد. یك استاندار گوشی را برمی‌دارد. اگر بگویند: آقا اگر زنگ بزنی خودش گوشی را برمی‌دارد، همه‌ی شما زنگ می‌زنید. می‌گویید: خودش برمی‌دارد. راستی می‌گویی. خود خود خودش برمی‌دارد؟

2- یاد خدا، زمینه دریافت لطف خدا

بگذار ببینم. قرآن یك آیه دارد می‌گوید: بابا من یاد شما می‌كنم. «فَاذْكُرُونی‏ أَذْكُرْكُم‏» (بقره/152) تو یاد من باش، من خودم گوشی را برمی‌دارم. تازه ما یاد خدا باشیم چیزی گیر خدا نمی‌آید. ولی اگر خدا به ما لطف كند، خیلی چیز گیر ما می‌آید. نماز كرامت انسان است.

یك وقت دخترها می‌گفتند: چرا ما زودتر باید نماز بخوانیم؟ الآن اگر در یك سالن بستنی آوردند، گفتند: اول بستنی رابه دخترها بدهید، دخترها می‌توانند بگویند: آقا چرا اول به ما دادی؟ همه می‌گویند: خوب خوب شد، خوب شد. چرا؟ برای اینكه بستنی... (خنده حضار) بله دیگر... یعنی یك بستنی توجه كنید. یك بستنی پذیرایی است. به شما احترام كردند برای شما بستنی آوردند. اینكه به دخترها بگویند: زودتر با خدا حرف بزنید، احترام به شماست. این یك مورد. یك مورد هم چون یك مشكلاتی، شاید البته این دومی را من شاید می‌گویم. با كلمه‌ی شاید شاید شاید شاید می‌گویم.

دختر مشكلاتی خواهد داشت، دارد. در سال و در ماه، روزهایی را نمی‌تواند نماز بخواند. ما اگر اینها را جمع كنیم گفتند: 6 سال زودتر شروع كند. تا این شش سال جبران آن چهل سالی كه فرض كنید چهل سال مشكل دارد. چهل تا دوازده ماه، چهل تا ده تا چهارصد تا، چهل تا هم چهارصد و... چهارصد هشتاد ماه هرماهی هم پنج، شش، روز مشكل دارد. می‌گوید: شش سال زودتر نماز را شروع كن تا اگر یك زمانی نتوانستی نماز بخوانی، از پسرها و مردها عقب نمانی... مثل یك ماشینی كه نمی‌تواند راه برود، می‌گویند: یك نیم ساعت زودتر از خانه حركت كن.

چون او ماشینش بی‌ام و است گازش را می‌گیرد و می‌رود. تو چون ممكن است ماشینت پنچر شود، بنابراین یك نیم ساعت زودتر حركت كن كه اگر دو بار پنچر شدی، از آن بی ام و عقب نمانی. قرآن نمی‌خواهد عقب باشد. و همه باید دوش به دوش برویم. زن‌ها عمرشان چهار سال هم بیش از مردها است. میانگین می‌گوییم. حالا یك زنی زودتر بمیرد، تصادف است. معمولاً عمر زن‌ها بیش از مردها است. آدم قبرستان كه می‌رود زن‌ها سر قبر شوهرها نشستند. هر قبرستانی بروی زن‌ها سر قبر شوهرها نشستند. ما الآن زن بیوه خیلی داریم ولی مرد بیوه كم داریم. (خنده حضار) اینكه می‌گویم میانگین می‌گویم. مربوط به زنان ایران هم نیست. عمر زن در كره‌ی زمین، میانگین، میانگین، مثلاً می‌گویند: میانگین هوای تابستان داغ است. حالا یك روستا خنك است، كار به آن نداریم. میانگین می‌گوییم. میانگین عمر زن در دنیا چهار سال بیش از مرد است. چهار سال بیش از مرد عمرمی‌كند، یعنی مرد مرده، زن هست. شش سال هم زودتر نماز را شروع می‌كند، شش سال و چهار سال؟ یعنی چهار سال بعد از مرگ شوهرش نماز می‌خواند. شش سال هم زودتر شروع كرده، این ده سال جبران آن پنج روز، پنج روز، شش روز، شش روزها است. شاید! نماز یك كرامت است.

پس بگذارید بنویسم كه حالا اگر كسی خواست یك تابلودرست كند، داشته باشد.

3- تكلیف الهی، امتیاز انسان بر حیوان

1- نماز گفتگو با خداوند و نشانه‌ی كرامت انسان است. گربه به تكلیف نمی‌رسد. فیل به تكلیف نمی‌رسد. انسان به تكلیف می‌رسد. پیداست تكلیف یك مقام است. یك كرامتی است كه خدا به گربه و فیل نداده است. به انسان داده است. كرامت است. مثل عمامه! الآن به هر طلبه‌ای اجازه نمی‌دهند عمامه به سر گیرد. می‌گویند: باید سوادت به اینجا برسد بعد ما عمامه سر تو بگذاریم. عمامه كرامت است. و یك روحانی را هم اگر خواستند توبیخ كنند، دادگاه ویژه‌ی روحانیت یكی از كارهایی كه می‌كنند می‌گویند: عمامه‌اش را بردارید. یعنی این كرامتش را بردارید. حجاب یك كرامت است. اصلاً لباس یك كرامت است. برهنگی كه حیوان‌ها هم هستند. اگر برهنگی نشانه‌ی تمدن است كه الآن همه‌ی حیوان‌ها از ما تمدنشان بیشتر است. لخت شدن كرامت نیست. پوشش كرامت است. شما سكه را در قاب می‌گذاری. برگ زرد را كه در قاب نمی‌گذاری. یك چیزی كه ارزش دارد، حفاظت می‌كنی. یك چیز مهم را در گاوصندوق می‌گذاری. هیچ وقت در گاو صندوق تنباكو نمی‌گذارید. پنبه نمی‌گذارد. اگر یك چیزی را گفتند حفظ كن، خانم خودت را حفظ كن، چون ارزش داری. اگر می‌گویند: فحش نده، به خاطر اینكه عزیز هستی. این زبان حیف است فحش بدهد. حرف زشت است. تو خلیفه‌ی خدا هستی. خلیفه‌ی خدا فحش می‌دهد؟ اگر می‌گویند: سیگار نكش، این ریه حیف است دود در آن برود. این ریه را خدا برای هوای سالم خلق كرده است. تو چرا در این دود می‌كنی. این چشم شما حیف است بد ببیند.

زمان شاه ما سوار یك اتوبوس شدیم، مسافرت كنیم. یك كسی تا دید ما آخوند هستیم، می‌خواست حال ما را بگیرد. گفت: آقای راننده جناب شیخ وارد اتوبوس شد. موسیقی را روشن كن. (خنده حضار) می‌خواست حال ما را بگیرد. این راننده هم موسیقی را روشن كرد. من داشتم فكر می‌كرد كه حالا چه كنم؟ پیاده شوم؟ساكت شوم؟بلند شوم بگویم: نكن. همینطور كه داشتم فكر می‌كردم چه كنم این آقایی كه گفت: راننده موسیقی را روشن كن، گفت: آ شیخ! از موسیقی لذت می‌بری؟ گفتم: بحث حلال و حرامی نیست. اینكه می‌خواند یك رقاصه است. یك خواننده است.

5- بهره‌گیری بهتر از نعمت‌های الهی

من می‌توانم یك دانشمند شوم. آیا مغزی كه می‌تواند دانشمند شود، حیف نیست در اختیار یك رقاصه بگذارد؟ حالا گیرم هم موسیقی حلال! گیرم هم موسیقی حلال، حلال هم باشد من حیف هستم. من كاری به حلال و حرامی‌اش ندارم. من خیلی از اخبار هم پای تلویزیون گوش نمی‌دهم. اخبار مهم را گوش می‌دهم. یك اخباری كه در من و در جامعه من فعلاً نقشی ندارد، خبر از ورزش دقیقه‌ی آخر می‌گیریم. آقا بالاخره فلان كشور با فلان كشور مسابقه داشتند، چه كسی برنده شد؟ می‌گوید: دو به یك خلاص! حالا چرا من دو سه ساعت بنشینم دو به یك شوند. برو دو ساعت را خودت ورزش كن، خودت ورزش كن. خودت ورزش كنی ارزش است، بنشینی ورزش مرا ببینی. مثل اینكه تو بنشینی پول‌های مرا ببینی. خوب چیزی گیر تو نمی‌آید. من اگر پول هایم را نشان شما بدهم، به شما چه ربطی دارد؟ خودت بلند شو پول پیدا كن. حالا می‌خواهی اطلاع داشته باشی، بگو: آقای قرائتی پول چقدر، چقدر پول در جیبت است؟ دقیقه‌ی آخر بگو: چقدر؟ همینطور عمرمان را تلف نكنیم. جوان‌ها و عزیز‌ها خیلی عمر شما مهم است. قرآن بخوانم. قرآن می‌گوید: لحظه‌ی مرگ می‌گوید: «رَبِّ ارْجِعُونِ» (مومنون/92) یك مدت و مهلت كم... یعنی این عمری كه ده ساعت ده ساعت تلف می‌كنیم، وقتی می‌رسد كه برای یك دقیقه‌اش التماس می‌كنیم. دیگه می‌گویند: فایده ندارد. بنابراین این كرامت انسان است، ارزش دارد. آقا یك نوار من به شما بدهم، حاضر هستی صدای گربه روی آن ضبط كنی؟ خوب نوار است، ارزش دارد. عمر ما چه نواری روی مغز ما پر می‌شود؟ مغز ما، این دست شما می‌تواند كرامت باشد. می‌توانی از این دست كار خیر بكنی. چرا كار شر كردی؟ می‌توانستی حرف خوب بزنی. اصلاً می‌توانستی رفیق خوب بگیری، چرا با این رفیق شدی؟از وقتی با این رفیق شدی چقدر ما را آلوده كرده است؟ وادارمان كرده فحش بدهیم. وادارمان كرده بد بگوییم. بد ببینیم، بد عمل كنیم. كرامت انسان است.

6- مقایسه اذان مسجد با ناقوس كلیسا

2- نماز گفتگو از طریق وحی است.. همه از طریق وحی است. شما اذان را با ناقوس مقایسه كنید. مقایسه كنید ببینید چه می‌شود. من ماه رمضانی در یكی از كشورهای غربی بودم. به من گفتند: امشب جمعی از مسیحیّت، مسیحی‌ها پای منبر شما می‌آیند. خوب یك عده مسلمان نشسته بودند، مسیحی‌ها هم وارد شدند. حرف‌های ما هم دوبله انگلیسی می‌شد. من گفتم: حالا امشب مخاطبین ما هم مسلمان هستند هم مسیحی چه بگویم؟ گفتم: مقایسه كنم بین اذان و ناقوس. به یك آدم خوش صدا گفتم بلند شو جمله جمله اذان بگو. اذان چیست، ناقوس چیست. ناقوس صدایش را هركس شنیده كه شنیده هركس نشنیده، مثل این ساعت‌های بزرگ هست دِلنگ دِلنگ می‌كند. این مثل زنگ ساعت‌های بزرگ كه در میدان‌ها هست. گفتم: این صدا چه باری دارد؟ چه پیامی دارد؟ اما اذان چه پیامی دارد؟ الله اكبر! اولش می‌گوییم: الله، آخرش هم می‌گوییم: لا اله الا الله!اول اذان الله است، آخرش هم الله است. بین دو تا الله یك دوره تفكرات است. دعوت به خیر است. «حی علی الصلاة، حی علی الفلاح،حی علی...»، «حی» یعنی بشتاب. نه یعنی برو. بدو! بدو بشتاب. «اشهد ان لا اله الا الله» هیچ جاذبه‌ای برای من جز خدا نیست. من جذب هیچ چیز نمی‌شوم. «اشهد ان محمداً رسول الله» (صلوات حضار) من قانون و مكتبم را از هیچ كس نمی‌گیرم. جز مكتب پیغمبر!به چه دلیل من بله قربان‌گوی تو شوم. تو بله قربان‌گوی من باش. به چه دلیل من قانون تو را عمل كنم؟ قانونی ارزش دارد كه قداست داشته باشد. او كه مرا ساخته است، او برای من حق قانون‌گذاری دارد. خدا مرا ساخته قانون مرا شرق بدهد، قانون مرا غرب بدهد. شرق و غرب چه كاره هستند كه برای من قانون وضع كنند؟ قانون من الهی است. «اشهد ان امیرالمؤمنین علیاً ولی الله» اگر بنا است الگو بگیرم، امیرالمؤمنین الگوی من است. یك مقایسه‌ای كردم. آن مؤذن هی اذان می‌گفت من معنا می‌كردم. این سرود ما است. حالا سرود مسیحیت ناقوس است.

بحث تحقیر نیست. بحث مقایسه است. مقایسه كنیم این دو را. یكی از راه‌های قرآن مقایسه است. من مقایسه‌های قرآن را نوشتم. حدود چهارصد مقایسه در قرآن است. این یا آن؟خودت فكر كن. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقا» (سجده/18) مؤمن و فاسق یكسان هستند؟ «هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصیر» (رعد/16) نابینا و بینا یكسان هستند؟ «أَمْ هَلْ تَسْتَوِى الظُّلُمَاتُ وَ النُّور» (رعد/16) «أَمْ نَجْعَلُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقین‏» (ص/28) مفسد و متقین را یكسان حساب كنیم. «ْمِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْر»، «مِثْقالَ ذَرَّةٍ شر» مقایسه‌هایی كه در قرآن است من حدود چهارصد تا یادداشت كردم. این یا آن؟ چون وقتی آدم به هم می‌رسد، یعنی یك آدم معمولی كه راه می‌رود معلوم نمی‌شود. اما یك بلند كنار او بایستد، می‌گوید: اوه این چقدر كوتاه است. اگر یك كوتاه ببیند می گوید: اوه این چقدر كوتاه است. یعنی ما می‌گوییم: «تعرف الاشیاء باضدادها» آدم یك مقدار در جاده‌ی خاكی كه رفت تا به آسفالت رسید می‌گوید: های، چون اذیت شد. در گرد و خاك شد، ماشینش، لاستیكش...


تنظیم برای تبیان: شکوری