گفتگوی ویژه با آیت الله یزدی

مسئولیتمعنوى و اساسى حوزهها، با مراجع است. مراجع، روح حوزه را اداره مىکنند و اصولاً درسهاى مقدماتى و متوسطه براى این است که افراد در دروس مراجع و شخصیتهاى رده اول حوزه حاضر شوند و به مراتب عالى دست یابند؛ لذا هر برنامهاى در حوزه که در آن دیدگاه مراجع در نظر گرفته نشده باشند، ناقص است و به نتیجه نمىرسد.
باید به نظرات مراجع، احترام کامل گذاشت و در عین حال، مشترکات رجال بزرگ و نظرات متفاوت آنها را گرفت و با نظم و قانون، کارهاى اجرایى را تنظیم کرد.
اشاره: نزدیک به دو سال از دیدار جمعى از فضلاى حوزه با رهبرمعظم انقلاب و سخنان مهم ایشان در خصوص تحول در حوزههاى علمیه مىگذرد. آنچه در پى مىآید، حاصل گفتوگوى خبرنگار مرکز خبر حوزههاى علمیه با آیةاللّه محمد یزدى، دبیر شوراى عالى حوزه و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است که در آن به پرسشهایى درباره کارهاى صورت گرفته براى تحقق مطالبات رهبرى، دیدگاه مراجع عظام تقلید در این زمینه و تأثیر کارهاى انجام گرفته، پرداخته شده و همزمان با آغاز سال تحصیلى حوزههاى علمیه، تقدیم خوانندگان ارجمند مىشود.
قبل از هر چیزى، از آن جلسه تاریخى بگویید؟
در آن دیدار، بحثهاى بسیار خوبى درباره حوزه مطرح شد. انصافاً جلسه بسیار خوبى بود و به هر حال مباحث فراوانى بیان کردند که علىالقاعده مسئولان حوزوى باید براى پاسخگویى به آن مطالب اقدام، مىکردند. چرا که ایشان هم در سطح مرجعیت و هم رهبرى قرار دارند و لذا مطالب ایشان را باید به عنوان ارشاد و یا مطالبه پىگیرى کرد. مىبایست به نظرات مراجع عظام به عنوان معیار توجه نمود.
آیا از دیدگاه مقام معظم رهبرى نسبت به آن جلسه اطلاع دارید؟
مکرر این جمله را از ایشان شنیدم که »آن جلسه از نظر من، به مراتب بهتر از جلسه دانشگاهیان و دانشجویانى است که اینجا مىآیند و گزارش مىدهند« و به خصوص اظهارات متخصصان که در رشتههاى مختلف اظهار نظر کرده بودند، توجه ایشان را جلب کرده و سبب افزایش امیدوارىشان نسبت به حوزه و آینده حوزه شده بود؛ به همین دلیل، در بیاناتى که در آن دیدار داشتند، به مسایل حوزه، پیشرفت و تکامل آن توجه خاصى نمودند.
اولین اقدام براى پاسخ به فرمایشات ایشان چه بود؟
در اولین فرصت، از اثرگذاران حوزه دعوت کردیم. از آقایان طباطبایى، ربانى، اعرافى، حسینىبوشهرى و شرعى، مسئولان جامعةالزهرا، دفتر تبلیغات اسلامى، جامعةالمصطفى و مدیران حوزههاى برادران و خواهران دعوت کردیم و در اولین جلسه شوراى عالى حوزه نیز پیشنهاد دادم باید پاسخ مناسبى داده شود، ولى دبیر وقت شوراى عالى حوزه گفتند که زود است. من دیدم اگر بخواهیم منتظر تصمیمات شوراى عالى باشیم، کار درست نمىشود، لذا جلسه را با افرادى که عرض شد شروع کردیم و نام آن،شوراى پیشبرد و ارتقاى حوزه شد.
واکنش مدعوین به حضور در آن جلسه چگونه بود؟
خوشبختانه آقایان استقبال کردند و کارها خیلى زود شکل گرفت و اساسنامهاى تنظیم و کمیسیونها و وظایف آن تبیین شد. بعد از چند جلسه، قرار شد شوراى عالى، نمایندهاى در این شورا داشته باشد و بنا شد آیةالله مقتدایى به عنوان نماینده شوراى عالى در جلسات شرکت کند. درگامهاى بعدى، ارتباطاتى با حوزههاى اصفهان و مشهد صورت گرفت و بنا شد همکارى کنند.
کارها با مانع خاصى مواجه نبود؟
خیر فقط یکى از آقایان، تأکید داشت شوراى پیشبرد از پشتیبانى قانونى برخوردار نیست، و باید براى آن فکرى کرد که من عرض کردم بهترین پشتیبانى این شورا، خود اعضاى آن مىباشند، زیرا اعضاى شوراى پیشبرد و ارتقا، هر کدام در بخش قابل توجهى از امور مربوط به حوزههاى علمیه تأثیرگذارند.
آیا با تغییراتى که در شوراى عالى حوزه انجام گرفت، سازوکار اجرایى در شوراى پیشبرد تغییر نکرد؟
بعد از تغییراتى که در شوراى عالى انجام شد، پشتیبانى قانونى از شوراى پیشبرد هم مورد توجه قرار گرفت و پس از بحث و بررسى در جلسات شوراى عالى، نتیجه بر این شد که شوراى پیشبرد و شوراى عالى حوزه، هر کدام استقلال خودش را حفظ و شوراى عالى حوزه از نتایج کار کمیسیونها استفاده کند و هیچکدام از شوراها، تابع یکدیگر نباشند.
چرا؟
استدلال دوستان این بود که دفتر تبلیغات، جامعةالزهرا و جامعةالمصطفى، داراى اساسنامه و هیئت امناى مستقل هستند و از شوراى عالى نیز تاثیر نمىپذیرند، اما در عین حال در جریانات حوزوى نقش ایفا مىکنند. همچنین قرار شد مصوبات شوراى پیشبرد که در حیطهکارى شوراى عالى است، نیازمند تأیید شوراى عالى باشد.
کارهاى شوراى پیشبرد، با طرح چه موضوعاتى آغاز شد؟
قبل از پاسخ به این سؤال، این را عرض کنم که در ابتدا قرار بود، به جاى شوراى پیشبرد از تعبیر ستاد پیشبرد استفاده شود، ولى با توجه به اینکه ستاد، کار اجرایى را برعهده دارد و این شورا بنا بود به دنبال سیاستگذارى و برنامهریزى به عنوان منشأ تحول و اصلاح در مسئولان اجرایى باشد، در نهایت، شوراى پیشبرد و ارتقاى حوزه با ترکیبى که عرض شد، تشکیل و در ادامه، اساسنامه تصویب و دبیرخانه آن راهاندازى گردید. به هر حال، کارها شروع شد و کمیسیونها فعال شدند و آقاى امینى، دبیر این شورا هم گزارش خوبى از فعالیتها تهیه کردند و معلوم شد کمیسیونها در موضوعات مختلفى، چون کتب درسى، جذب، آموزش و مسایل دیگر، با حضور مناسب اعضا از قم، اصفهان و مشهد فعالیت داشته است.
بیشترین موضوعاتى که در جلسات کمیسیونها مطرح شد، چه بود؟
کار کمیسیونها بیشتر روى شناخت ضعفها و نواقص موجود در حوزه بود که مىبایست اینها برطرف شود یا مثبتهایى که باید تقویت یا اصلاح شود؛ مثلاً، بررسى کردند که در آموزش حوزه چه ضعفها و کمالاتى وجود دارد و چگونه باید ضعفها را برطرف و کمالات را تقویت کرد. یا در جذب حوزه هم همین کار را کردند و در یکى، دو قسمت دیگر که در حوزه بسیار نقش دارد و الا~ن کار شوراى پیشبرد هم به تدریج به این سمت پیش مىرود که پاسخگوى سؤالات باشد.
واکنش مراجع معظم تقلید به این اقدامات چه بود؟
خوشبختانه بعد از بیانات مقام معظم رهبرى، اکثر مراجع عظام نسبت به این بیانات اظهار موافقت و حمایت کردند و پىگیرى این مطالبات را خواستار شدند.
چقدر در برنامه ریزىهایتان به نظر مراجع توجه دارید؟
مسئولیتمعنوى و اساسى حوزهها با مراجع است. مراجع، روح حوزه را اداره مىکنند و اصولاً درسهاى مقدماتى و متوسطه براى این است که افراد در دروس مراجع و شخصیتهاى رده اول حوزه حاضر شوند و به مراتب عالى دست یابند؛ لذا هر برنامهاى در حوزه که در آن دیدگاه مراجع در نظر گرفته نشده باشند، ناقص است و به نتیجه نمىرسد. باید به نظرات مراجع احترام کامل گذاشت و در عین حال، مشترکات رجال بزرگ و نظرات متفاوت آنها را گرفت و با نظم و قانون، کارهاى اجرایى را تنظیم کرد .
نکته قابل توجه این است که در حوزه نمىشود به مراجع باید و نباید گفت؛ باید به شکل متعارف، معقول و منطقى، مطالب خود را به عرض آنها رساند تا هر وقت خودشان صلاح دانستند اقدام کنند. آنها ممکن است وقتى ادله را ببینند، نظرشان تغییر کند، چنانچه در مسایل فقهى هم همینطورند.
برخى از طلاب تصور مى کنند مراجع با این امور مخالفاند؟
من بعضاً در گوشه وکنار مىشنوم که مراجع تأیید نکردهاند، اما این طور نیست. مراجع بنام و معروف حوزه، همهشان یا تصریح به موافقت کردهاند یا به نوعى گفتهاند که موافقت بقیه کافى است. حضرات آیات مکارم،صافى و شبیرى، موافق تحقق تحول در حوزهاند و حضرت آیةاللّه وحید هم فىالجمله به این مسئله اشاره داشتهاند. بنابراین، ناکافى بودن وضع فعلى حوزه در برابر تقاضاهاى دنیاى اسلام، مورد قبول همه است. باید به طلاب محترم حوزه عرض کرد که طبق تجربه ما، وقتى اکثریت طلاب چیزى را بخواهند، مراجع هم قبول خواهند کرد. مراجع ما شخصیتهاى وارستهاى هستند، با هیچ کس قصد و غرضى ندارند و وقتى اطلاعات به طور کامل به آنها داده شود، مخالفت نخواهند کرد.
به نظر شما، مطالبه جدى مراجع معظم در این زمینه چیست؟
آنچه مقام معظم رهبرى و دیگر مراجع به آن تصریح کردهاند، این است که از وضع کنونى حوزه، نه اینکه راضى نباشند، ولى کافى نمىدانند؛ به این معنا که نمىگویند وضع بدى است، اما توقع شرایط بهتر را دارند؛ به ویژه در شرایط کنونى، که دین در سطح دنیا در حال پیشرفت است و همه به آن توجه دارند و ایران، به عنوان منادى اسلام ناب، نقطه اصلى مورد توجه شده است، این روند طبیعى و فعلى را براى پاسخگویى به نیازهاى موجود، کافى نمىدانند. از این جهت، حتماً باید کارهایى انجام بگیرد.
آیا تحول و تکامل در امور حوزه امر جدیدى است یا در سیره پیشینیان نیز سابقه داشته است؟
امر جدیدى نیست و خیلى از تغییرات و تکاملات بر اساس شرایط انجام گرفته است . براى مثال، اساتید گذشته علم اصول در مباحثشان، بحث باب انسداد علم و مقدمات آن را مطرح مىکردند و وقت خیلى زیادى از آقایان، اساتید و شاگردان گرفته مىشد. بدون اینکه بحث تحول مطرح باشد و به عنوان تحول بخواهند کارى بکنند، در عمل آهسته آهسته متوجه شدند که حتى اگر باب علم، مسدود باشد، باب علمى مفتوح مىباشد؛ امارات شرعیه حجت است و ظنون معتبر شرعى در کنار علم وجدانى قرار مىگیرد؛ لذا آقایان کلاّ بحث انسداد علم را کنار گذاشتند و حتى در دروس خارج هم از آن بحث نمىشود. البته این روند تکاملى، در گذشته، به کندى انجام مىگرفته است و در شرایط فعلى که مقام معظم رهبرى و بزرگان بر تحول تأکید دارند، موجب تسریع و نظم بیشتر این جریان مىشود.
چه زمانى مىتوانیم شاهد اثرات اقدامات انجام گرفته براى تحول در حوزه باشیم؟
تا به حال غالباً کارهاى زیربنایى و غیرشعارى انجام شده است و به گونهاى صورت گرفته است که امکان اجرا داشته باشد و در مجموع، پیشرفت کارها رضایت بخش است. بحمداللّه کارها به تدریج پیش مىرود و ما قصد کارهاى تبلیغاتى آنچنانى در این خصوص نداریم. تأثیر خودش را هم گذاشته است؛ همین تغییرات در شوراى عالى و برخى جابهجایىها در اجراى امور حوزوى، در کارهاى زیربنایى امر تحول، تأثیر دارد. اگر انتظار این است که همین امروز و فردا بگوییم: آقایان مدرسین؛ رسائل و مکاسب را بگذارید کنار و به جاى آن فلان کتاب را بیاورید، انتظار درستى نیست، نه اینکه کارى نباید در این زمینه بشود، اما نباید با عجله کار کرد. من یک جا این مثال را زدم که همه فقها در بحث معاملات مىگویند: در هر بیعى حداقل 4 اصل بایع، مشترى، ثمن و مثمن وجود دارد. خب الا~ن هم در دنیاى امروز، با صرفهترین و مهمترین معاملات، معاملات الکترونیکى است که بایع و مشترى همدیگر را نمىبینند و انجام مىگیرد. آیا حوزه درباره این نوع معاملات بحث کرده است؟ پس تنظیم کتاب درسى، که این مباحث را هم در خود جاى داده باشد، زمان مىبرد.
مقصود اصلى از تحول چیست؟
وقتى تحول در حوزه مطرح مىشود، نباید طورى مطرح کنیم که برخى از بزرگان نگران شوند و تصور کنند حوزه را مىخواهیم به هم بریزیم و روش استنباط و اجتهاد را به هم بزنیم. نه خیر، همه اینها سر جاى خودش است و به تعبیر امام راحل قدسسره، روشهاى سنتى و فقه جواهرى، به قوت خودش باقى خواهد بود، منتها اصلاحاتى باید انجام بگیرد که از کمترین زمان، بیشترین استفاده را ببریم و از نیروهاى فراوانى که داریم، بهرهبردارى بیشترى داشته باشیم و پاسخگویى بیشترى به نیازهاى جهانى صورت بگیرد. ما خط قرمزهایى را داریم که به هیچ وجه نمىتوان از آن عبور کرد و اساساً هویت حوزه نیز به همین خطوط است؛ لذا قبل از هر کارى باید این خطوط را مشخص کرد. وظیفه اصلى حوزه که در قرون متمادى مورد توجه بوده، در درجه اول، حفظ معارف و احکام الهى بوده است تا مورد تغییر یا بدعتگذارى قرار نگیرد.
منظور بزرگان از تغییر و تحول و تکامل این نیست که اهداف اصلى حوزهها را فراموش کنیم، منظورشان این است که شرایط موجود را بسنجیم، وضعیت آینده را هم در نظر بگیریم و شرایط فعلى دنیا را بررسى کنیم، آنگاه ببینیم اگر مىشود از فرصتهاى فعلى، استفاده بیشتر را ببریم، اقدامات لازم در این خصوص انجام بگیرد. مثلاً خیلى از بحثها ضرورت ندارد؛ خب مىتوان اینها را کنار گذاشت و بیشتر به مباحثى که مورد نیاز است، بپردازیم. تغییر متون کتب درسى هم به معناى برداشتن فقه و اصول نیست. مراجع ما، با نظم دادن به امور مخالف نیستند؛ یعنى با نظم فىالجمله، امتحانات و درجهبندى موافقاند، اما مىگویند، نظام حوزه، مخصوص به خودش باشد و از جایى گرفته نشده باشد. لذا منظور از تحول این نیست که کلاً نظام موجود را به هم بریزیم. اجراى نظام دانشگاهى در حوزهها را بسیارى از آقایان قبول ندارند، اما بىنظمى را هم نمىپذیرند.
اگر بخواهیم مصداقى بحث کنیم، به نظر شما این تغییر و تکامل در چه مواردى باید انجام بگیرد؟
باید در پذیرش، آموزش و تهذیب و نیز متون کتابهاى درسى، توجه بیشترى انجام گرفته و نحوه امتحانات مورد دقت بیشترى قرار بگیرد. همچنین تعیین دورههاى آموزشى و ضرورت تدوین پایاننامه در پایان هر دوره و فارغالتحصیلى در حوزه، از دیگر مواردى است که باید براى آن تدبیر شود. اینکه یک طلبهاى مىآید اینجا و تا آخر عمر شهریه هم مىگیرد و زندگى فقیرانهاى مىگذراند و هیچ کارى به شرایط پیرامونى خود ندارد، صحیح نیست. بالاخره همین آقایى که الا~ن به شهریه قانع شده است، حداقل در یک شهرى مىتواند امام جماعت باشد و این مسئولیت حوزه است که به طلاب خود بگوید، شما براى فلان جا انفع هستى و ما امکانات را براى حضور تبلیغى شما فراهم مىکنیم.
امر تحول در حوزه از چه گسترهاى برخوردار خواهد بود ؟
به موضوع تحول باید به صورت همهجانبه توجه شود؛ نمىتوان از تغییر متون درسى حوزه سخن گفت، اما سبک و شیوههاى تدریس به همان روش سابق باقى بماند. وقتى تغییرى در یک مجموعه به هم پیوسته به وجود مىآید، بر تمام مجموعه تأثیر مىگذارد و نمىتوان یک بخش را از بخش دیگر جدا کرد. باید امر تحول را به صورت متعادل پیشبرد، تا کل مجموعه به سوى تکامل پیش برود.
چگونه باید تحول را مدیریت کنیم تا از آسیبهاى احتمالى در امان بمانیم؟
باید نظرات بزرگان و مراجع را گرفت، به آنها توجه داشت و واقعاً به قداست آنها ایمان داشت و مشترکات ایشان را به کار گرفت.
مدیریت تحول از تاکیدات رهبر معظم انقلاب در آن دیدار بود؛ آیا براى این مهم تحولى هم، در مدیریت حوزه انجام خواهد گرفت؟
اصولاً مدیریت دو نوع است؛ یکى مدیریت فردى و شخصى است که فرد با سلیقه شخصى خود به صورت موردى تصمیم مىگیرد که به نظر من ضعیفترین مدیریت، همین نوع است، ولى نوع دوم مدیریت، که امروزه از آن به یک علم و تخصص تعبیر مىشود این است، که کارها بر اساس نظامهاى قانونى پیش رود. گاهى کسانى که در حوزه هستند، در خصوص اداره امور حوزه، روزمره فکر مىکنند و به شکل موردى برخورد مىکنند؛ به عنوان مثال، برخى این گونهاند و کار جمعى ندارند و با همه مقامات عالیه علمى، اخلاقى و معنوى، کمتر کارها را با مشاوره انجام مىدهند؛ حتى وقتى مىخواهند در مسئله جمعى نظر بدهند، نظر شخصى خودشان را نظر پیشرو و مقدم مىدانند. از این جهت، به نظر مىرسد در حوزه حتىالامکان افراد باید بر اساس شرح وظایف، حوزه اختیارات و رعایت اولویتهایى که در سیاستهاى کلى تعیین شده است، عمل کنند. بنابراین، تحول در مدیریت حوزه از نظر ما به معنى این است که حتىالامکان، سیستم و مقررات به جاى نظرات شخصى و سلیقهاى حاکم شود و نظام مدیریتى باید به گونهاى باشد که با کنار رفتن مدیر، کارها متوقف نشود.
در فرآیند تحول، حوزههاى شهرستانها، دستخوش چه تغییراتى خواهند شد؟
قبل از انقلاب در مراکز استانها و حوزههاى بزرگ کشور، مجتهدین رده بالا حضور داشتند و حوزهها قابل توجه بودند، اما امروز تقریباً مراکز استانها از وجود چنین بزرگوارانى خالى شده است. این امر ممکن است، یکى از تبعات انقلاب و جذب شدن شخصیتها در دستگاه حکومت باشد؛ به هر حال الا~ن برنامه این است که حوزههاى مراکز استانها تقویت و حمایت شود تا جایى که بتوانند محصلین خود را، حتى تا دروس خارج اداره کنند و لازم است از برخى اساتید هم خواهش شود که به شهرستانها بروند و به رونق درسها کمک کنند و اگر این کار انجام شود، تا چند سال آینده به بار خواهد نشست و آثار و برکات آن، به مروز زمان نمایان خواهد شد.