اماممعصوم(علیه السلام)بقیّةالله است .
بقیه در لغت به معناى باقى مانده، بازمانده و زیادى چیزى آمده است. این واژه از ریشه «بـقـى» در برابر فناست، از این رو دربردارنده نوعى ثبات و دوام و به معناى باقىمانده ثابت و پایدار است.
واژه مذكور نزد عرب به صورت ضربالمثلى براى خوبى و فضیلت نیز به كار مىرود: «فلانٌ بقیةالقوم» یعنى آن شخص از برگزیدگان قوم است.
واژه «بقیة الله» در قرآن تنها یك بار و در داستانحضرت شعیب(علیه السلام) آمده است كه وى پس از برحذر داشتن قوم خویش از كمفروشى در دادوستدها فرمود: آنچه خداوند براى شما باقى گذارده بهتر است براى شما، اگر ایمان داشته باشید: «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیرٌ لَكُم اِن كُنتُم مُؤمِنینَ».(هود/11،86) واژه «بقیه» بدون اضافه به «الله» و دیگر مشتقات از ریشه بقاء در موارد متعددى به كار رفته و در آنها از مسائلى چند سخن به میان آمده است؛ مانند لزوم دورى جستن از سود حاصل از ربا (بقره/2،278)، ماندگار بودن خداى متعالى (طه/20،73) و آنچه نزد اوست (نحل/16،96؛ قصص/28،60؛ شورى/42،36)، باقى ماندن آخرت (اعلىَ/87،17) و رزق الهى (طه/20،131) و اظهار شگفتى از نبودن بقایایى ازنسل قدیم كه از فساد در زمین نهى كنند. (هود/11،116)
بررسى آیات یاد شده نشان مىدهد كه اساساً، بقا و ماندگارى تنها از آن خداى متعالى و اسماىحسناى وى و چیزى است كه وجهه خدایى داشته: «و یَبقى وجهُ رَبِّـكَ ...»(الرحمن/55،27) یا نزد او باشد: «و ما عِندَاللّهِ باق»(نحل /16، 96) و جز آن از بین رفتنى است:
«كُلُّ مَن عَلَیها فَان» (الرحمن/55،26)، «ما عِندَكُم یَنفَدُ»(نحل/16،96)، چنان كه سودى كه از راه حرام (ربا) به دست آید ناپایدار است: «یَمحَقُ اللّهُ الرِّبوا».(بقره/2،276)
بقیه در لغت به معناى باقى مانده، بازمانده و زیادى چیزى آمده است. این واژه از ریشه «بـقـى» در برابر فناست، از این رو دربردارنده نوعى ثبات و دوام و به معناى باقىمانده ثابت و پایدار است.
مقصود از بقیّة الله در آیه یاد شده (هود/11،86) سود حلالى است كه پس از رعایت پیمانه صحیح و دقیق باقى مىماند، از این رو مال* باقى مانده و متمایز از حرام به «الله» اضافه گشته و چنین اضافهاى حاكى از نوعى شرافت و ارزش است. برخى گفتهاند: مراد از بقیهالله یا مالى استكه در دنیا در دست شخص مىماند یا ثواب خدا (كه در آخرت به او مىرسد) یا خشنودى خداست (كه نصیب وى مىگردد) و در هر سه صورت بقیة الله خیر است، زیرا اگر مراد از بقیةالله مال باشد خیر
بودن آن از این روست كه چنین شخصى كه در داد و ستد خویش به سود حلال بسنده مىكند، مورد اعتماد مردم واقع مىشود و معامله او رونق یافته، از این راه درهاى روزى بر روى او گشوده مىشود و اگر آن را بر ثواب اخروى حمل كنیم، روشن است كه دنیا و آنچه در آن است فانى مىشود و ثواب و اجر اخروى، جاوید و از این جهت خیر است و اگر آن را به خشنودى خداوند معنا كنیم خیر بودن بقیة اللّه نیازى به توضیح ندارد. برخى محققان، «بقیةالله» را در آیه یاد شده به قسط و عدل* تفسیر كرده و گفتهاند: خداى سبحان مال را زینت زندگى دنیا مىداند (كهف/18،46)؛ اما قسط و عدل را جزو بقیةالله و باقیات صالحات دانسته، مىفرماید: اگر قسط و عدل را رعایت كنید عدل الهى زنده مىشود و این براى شما بهتر است و مىماند.
مفسران به معانى دیگرى نیز مانند اطاعت و انقیاد، رزق، موجود مبارك و ارزشمند و رحمت و فضل اشارهكردهاند.
به نظر مىرسد همه این موارد از باب بیان مصداق باشد و از این رو بر آنها بقیة الله اطلاق شده است و آیه مورد بحث (هود/11،86) گرچه در مورد خاصى نازل شده؛ اما با توجه به جامعیت و گستردگى ویژه قرآن مىتوان بقیّة الله را بر هر وجود سودمند و پایدارى كه از سوى پروردگار براى بشر مانده و مایه رحمت و خیر و سعادت او شده باشد به كاربرد، از این رو انبیاى الهى، امامان و رهبران دینى مىتواننداز بارزترین مصادیق «بقیةالله» باشند، چنانكه در جوامع روایى بر ائمهطاهرین(علیهم السلام) تطبیق شده است و چون حضرت ولىّ عصر(عجل الله تعالى فرجه الشریف) آخرین امام و تنها بازمانده انبیا و امامان و آخرین ذخیره الهى و یگانه حجت خداوند در روى زمین براى حفظ جوامع انسانى و از بهترین مصداقهاى اسماى حسناى الهى و مظاهر قسط و عدل است، مىتواند از روشنترین مصادیق «بقیّة اللّه» به شمار آید. گواه این مدعا آن است كهافزون بر ادعیه و زیارات، در روایات فراوانى، از آن حضرت به «بقیّة اللّه» تعبیر شده است؛ امامصادق(علیه السلام) فرمود: هرگاه خواستید به او خطاب كنید بگویید: «السلام علیك یا بقیة اللّه».سپس به آیه شریفه «بقیةالله خیر لكم»(هود/11،86) استشهاد فرمودند. بر پایه روایتى از امام باقر(علیه السلام)اولین جملهاى كه امام زمان(عج) هنگام ظهور بر زبان مىآورند آیه شریفه «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیرٌ لَكُم...»است و آنگاه مىفرمایند:«أنابقیّة اللّه و حجّته و خلیفته =منم آنچه خداوند براى شما باقى گذارده و حجت و خلیفه او».
محمد حجتیان
تنظیم برای تبیان: ابوذر سلطانی
منابع
اقرب الموارد فى فصح العربیة والشوارد؛ بحارالانوار؛ التحقیق فى كلمات القرآن الكریم؛ تفسیر التحریر والتنویر؛ تفسیر الصافى؛ التفسیر الكبیر؛ تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب؛ تفسیر موضوعى قرآن كریم؛ الكافى؛ القاموس المحیط؛ الكشاف؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البحرین؛ مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن؛ المیزان فى تفسیر القرآن.