مهمانان حضرت علی (ع)
مردی با پسرش به عنوان مهمان بر علی علیه السلام وارد شدند. علی با اکرام و احترام بسیار آنها را در صدر مجلس نشانید و خودش روبروی آنها نشست. موقع صرف غذا رسید. غذا آوردند و صرف شد. بعد از غذا قنبر، غلام معروف امام، حوله ای و تشتی و ابریقی برای دست شویی آورد. علی آنها را از دست ابریقی برای دست شویی آورد. علی آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست مهمان را بشوید. مهمان خود را عقب کشید و گفت: مگر چنین چیزی ممکن است که من دستهایم را بگیرم و شما بشویید! علی فرمود: برادر تو، از سر تو است، از تو جدا نیست، می خواهد عهده دار خدمت تو بشود، در عوض خداوند به او پاداش خواهد داد، چرا می خواهی مانع کار ثوابی بشوی؟
باز هم آن مرد امتناع کرد. آخر علی او را قسم داد که من می خواهم به شرف خدمت برادر مومن نائل گردم، مانع کار من مشو. مهمان با حالت شرمندگی حاضر شد. علی فرمود:
خواهش می کنم دست خود را درست و کامل بشویی، همان طوری که اگر قنبر می خواست دستت را بشوید می شستی ، خجالت و تعارف را کنار بگذار.
از کتاب داستان راستان جلد دوم/ متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
برای خرید کتاب داستان راستان کلیک کنید.
برای خرید کتب اسلامی کلیک کنید.
برای خرید کتب حکمت و عرفان کلیک کنید.
برای خرید از فروشگاه اینترنتی کلیک کنید.