استاد سخن
یکی از دورههای شگفتانگیز تاریخ ادبیات ایران را، باید قرن ششم و هفتم دانست، زیرا در این فاصله آسمان ادبیات ایران ستارههایی را در خود جای داده است که در دورههای دیگر کمتر شاهد چنین اتفاق بزرگی بودهایم دورهای که مولوی، سعدی و حافظ و بسیاری از شاعران دیگر را در خود گنجانده است، دورهای که دورهی بلوغ ادبیات فارسی است و زبان به نهایت زیبایی در خدمت اندیشههای والای تفکر ایرانی اسلامی در میآید، این دورهی تاریخی اگر چه مصادف با خونریزی لشگریان مغول و غارت و وحشگیری مغولها بود، اما همانطور که گفته شد در زمینههای علمی، فرهنگی، ادبی و هنری کشور عزیزمان، شاهد رشد و بالندگی فرزندان خود بود. درست در سپیده دم یکی از همین ایام بود که درخشانترین ستارهی آسمان ادبیات ایران متولد شد و پدر و مادرش نام او را ابوعبدالله مشرف بن مصلح بن شیرازی، گذاشتند که بعدها با عنوان شیخ مصلحالدین مشرفالدین سعدی شیرازی، به شهرت فراوان رسید. این کودک تازه متولد شده چنان در عرصهی دانشاندوزی و کسب معارف و علوم و حقایق جهان همت به خرج داد که آوازهی شهرتش از مرزهای جغرافیایی فراتر رفته و حکایاتش به عنوان ضربالمثل شهرهی عام و خاص شد. سعدی، آتش علماندوزی چنان در جانش شعله انداخته بود که از شیراز رهسپار نظامیهی بغداد شد و مدتی نیز به هندوستان رفته و جای جای کشورها و سرزمینای علمی آن روزگاران را به خاطر کسب علم، گشت و در علوم زمان سرآمد هم روزگاران خود شد. شهرت عمده سعدی به خاطر سهل الممتنع ( آسان و دشوار) بودن شعرهایش است.
بسیاری از حکایات سعدی در واقع روانشناسی و جامعه شناسی زمانهی اوست. به گونهای که میتوان به آن عنوان ادبیات تربیتی نام نهاد.
مانند:
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد.
و یا:
گلی خوشبو در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
و گرنه من همان خاکم که هستم
سعدی، مقام شعر را چنان بلندپایه و گرامی کرد که به قول تمامی شاعران، استاد مسلم شد و حافظ شاعر پس از او از سعدی با عنوان استاد سخن یاد میکند.
سعدی در زمینهی تالیف آثار ادبی شاهکارهای بسیاری خلق کرد که از آن جمله میتوان به گلستان، بوستان و دیوان اشعار (کلیات) او اشاره کرد. سعدی شاعری است که کلام زیبایش در شناخت بهتر مسائل عشقی و عرفانی به زیبایی شهرهی عام و خاص است.
مانند:
به جهان خرم از آنم
که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم
که عالم هم از اوست
و یا:
یار بیپرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولی الابصار
آن چه مسلم است، اوج غزل عاشقانه در تاریخ ادبیات ایران را باید در زبان سعدی مشاهده کرد و غزلیاتش از این حیث نمونهی بارز و بیمانند غزل فارسی است و همین خصیصه باعث تدریس آثار سعدی در کشورهای ایران، هندوستان، ترکیه و کشورهای فارسی زبان شد. سعدی ارادت بسیاری به رسول گرامی اسلام داشته و در وصف آن حضرت سروده است.
ماه فرو ماند از جمال محمد (ص)
سرو نباشد به اعتدال محمد (ص)
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد (ص)
امروز پس از قرنها هنوز هم زبان سعدی، زبان رایج ادبیات ایران است و هر چه روزگار میگذرد این خورشید آسمان ادبیات تابناکتر جلوه میکند شاید به جرئت بتوان سعدی را بنیانگذار داستان کوتاه ایرانی به شمار آورد، در زیر حکایتی از او را میخوانیم:
دزدی به خانهی درویشی درآمد، هر چه بیشتر جست کمتر یافت. درویش گلیمی را که بر آن خفته بود در رهگذر دزد انداخت تا محروم نرود.
گلستان سعدی به واقع یکی از شاهکارهای ادبی جهان بوده و اعتبار خاصی به زبان فارسی بخشیده است. سعدی بالاخره پس از سالها علم اندوزی و تحصیل به وطن خود بازگشت و پس از مدتی در همان شهر بدرود حیات گفت. اکنون در کنار همان مکان که روزگاری منزل او بود، مقبرهای بزرگ به پاس خدمات این ستارهی بزرگ ادبی ایران برپاست و هر ساله پذیرای مشتاقان است. غزل زیر نمونهای از اشعار اوست.
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانند است
پیام من که رساند به یار مهر گسل
که بر شکستی و ما را هنوز پیوند است
قسم به جان تو خوردن طریق عزت نیست
به خاک پای تو سوگند وان هم عظیم سوگند است
که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
بپا که بر سر کویت بساط چهری ماست
به جای خاک که در زیر پایت افکند است
خیال روی تو بیخ امید بنشاند است
بلای عشق تو بنیاد منم در این سود!
چه دستها که ز دست تو بر خداوند است
فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
ز ضعف، طاقت آهم نماند و ترسم خلق
گمان برند که سعدی ز دوست خرسند است
کمال شفیعی
تنظیم:بخش کودک و نوجوان