جوانان شیفته فرمان امام صادق(علیهالسلام)
مفضل بن عمرو نماینده امام صادق(علیهالسلام) در شهر كوفه بود. او از طرف امام موظف بود به مشكلات دینی، مالی و اجتماعی مردم كوفه رسیدگی كند و در این رابطه با جوانان شهر ارتباط صمیمانه و مستحكمی برقرار كرده بود، برای همین عدهای این دوستی را نتواستند تحمل كنند، ناچار به شایعه و افتراء روی آوردند و مفضل و یارانش را به شرابخواری، ترك نماز، كبوتربازی و حتی به سرقت و راهزنی متهم كردند.
این گروه، كه ابوالخطاب معزول و طرفدارانش از فعالان آن شمرده میشدند، شایع كردند كه مفضل افراد بی مبالات و لاابالی را پیرامونش گرد آورده است. وقتی این شایعات به اوج رسید، گروهی از مومنان و مقدسان كوفه به محضر امام صادق(علیهالسلام) چنین نوشتند: «مفضل با افراد رذل و شرابخوار و كبوترباز همنشین است، شایسته است دستور دهید این افراد را از خود دور سازد.»
امام صادق(علیهالسلام) بدون این كه با آنان در این باره سخن بگوید، نامهای برای مفضل نوشته، مُهر كرد و به آنان سپرد تا به مفضل برسانند. حضرت تصریح كرد كه نامه را خودشان شخصا به مفضل تحویل دهند.
آنان به كوفه برگشتند و دسته جمعی به خانه مفضل رفتند و نامه امام صادق(علیهالسلام) را به دست مفضل دادند. وی نامه را گشود و متن آن را قرائت كرد. امام به مفضل دستور داده بود كه: چیزهایی بخرد و به محضر امام ارسال كند. در این نامه اصلا اشارهای به شایعات نشده بود.
مفضل نامه را خواند و آن را به دست همه حاضران داد تا بخوانند. سپس از آنان پرسید: اكنون چه باید كرد؟ گفتند: این اشیاء خیلی هزینه دارد. باید بنشینیم، تبادل نظر كنیم و از شیعیان یاری جوییم. در واقع هدفشان این بود كه فعلا خانه مفضل را ترك كنند. مفضل گفت: تقاضا میكنم برای صرف غذا در اینجا بمانید. آنان به انتظار غذا نشستند.
مفضل افرادی را به سراغ همان جوانانی كه از آنها بدگویی شده و به كارهای ناروا متهم شده بودند فرستاد و آنان را احضار كرد. وقتی نزد مفضل آمدند، نامه حضرت صادق(علیهالسلام) را برای آنان خواند. آنان، با شنیدن كلام امام صادق(علیهالسلام) برای انجام فرمان حضرت از خانه خارج شدند و پس از مدت كوتاهی بازگشتند. هر كدام به اندازه وسع خویش روی هم نهاده و در مجموع دو هزار دینار و ده هزار درهم در برابر مفضل نهادند.
آنگاه مفضل به شكایت كنندگان كه هنوز از صرف غذا فارغ نشده بودند نگریست و گفت: شما میگویید این جوانان را از خودم برانم و گمان میكنید خدا به نماز و روزه شما نیازمند است؟!
برگرفته از معجم رجال الحدیث، ج 19، ص 325.
گروه دین و اندیشه تبیان، مهری هدهدی