تبیان، دستیار زندگی
امام ابوحنیفه نعمان بن ثابت است كه وقتى از او پرسیده شد: فقیه‎ترین كسى كه دیده‎ای، کیست؟ در جواب فرمود: هیچ كس را فقیه‎تر از جعفر بن محمد ندیده‎ام. وقتى منصور خلیفه عباسى جعفر بن محمد را احضار كرده بود به من گفت كه مردم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نظر امام جمعه اهل تسنن درباره امام صادق(علیه‎السلام)

بقیع

نقش امام صادق(علیه‎السلام) در تربیت محدثین و متفكرین

امام جعفر صادق(علیه‎السلام) از شخصیت‎هاى بارز و برجسته اسلامى است كه در نزد عموم مسلمین از جایگاه و احترام والایى برخوردار است و در واقع شخصیتى فرامذهبى است كه اگر چه به عنوان مؤسس فقه جعفرى از او یاد مى‎شود ولى باید اذعان نمود كه ائمه و محدثین اهل سنت نیز از دریاى شگرف علم او بى بهره نبوده و هر كدام به نحوى تحت تأثیر مقام علمى ایشان قرار داشته و به انحاى مختلف از علم و فقه ایشان بهره‎مند شده‎اند.

تاریخ نشان مى‎دهد كه بین امام جعفر صادق(علیه‎السلام) و علما و فقها و اندیشمندان آن زمان ارتباطى قوى و نزدیك وجود داشته كه از لابلاى این روابط مى‎توان به شخصیت والاى ایشان و تأثیرى كه بر علما و فقهاى آن عصر داشته‎اند پى برد.

مقاله حاضر بر آن است تا گوشه‎هایى از آن روابط و تأثیرات را به تصویر كشیده و از این زاویه، نقش مهم و سازنده آن حضرت را در تجدید حیات اسلام بررسى نماید.

شاگردان امام صادق(علیه‎السلام)

بر اساس آنچه علماى رجال بیان نموده‎اند بسیارى از علما و فقها و روات حدیث آن زمان، از محضر امام صادق كسب فیض نموده و از علم ایشان بهره‎مند شده‎اند كه مشهورترین آنها عبارتند از: امام ابوحنیفه، امام مالك بن انس، سفیان ثورى، سفیان بن عیینه، شعبة بن الحجاج، یحیى بن سعید انصارى، یحیى القطان، ایوب السجستانی، ابوعمروبن العلاء، عبدالعزیز الداوردى، سلیمان بن بلال، ابن جریج، ابن اسحاق، روح بن القاسم، وهب بن خالد و جمع كثیر دیگرى كه علماى رجال آنها را در ردیف شاگردان امام صادق(علیه‎السلام) ذكر نموده‎اند.

امام ابوحنیفه نعمان بن ثابت است كه وقتى از او پرسیده شد: فقیه‎ترین كسى كه دیده‎ای، کیست؟ در جواب فرمود: هیچ كس را فقیه‎تر از جعفر بن محمد ندیده‎ام.

امام صادق(علیه‎السلام) و امام ابوحنیفه

یكى از فقهایى كه از محضر امام صادق(علیه‎السلام) بهره وافرى برده و مذاكرات علمى او با امام صادق (علیه‎السلام) مشهور مى‎باشد، امام ابوحنیفه نعمان بن ثابت است كه وقتى از او پرسیده شد: فقیه‎ترین كسى كه دیده‎ای، کیست؟ در جواب فرمود: هیچ كس را فقیه‎تر از جعفر بن محمد ندیده‎ام. وقتى منصور خلیفه عباسى جعفر بن محمد را احضار كرده بود به من گفت كه مردم بشدت شیفته جعفربن محمد شده‎اند، پس براى محكوم ساختن وی، مشكلترین مسائلى را كه به نظرت مى‎رسد آماده كن، من چهل مسئله مشكل علمى را آماده نمودم و به حضور منصور رفتم و دیدم كه جعفر بن محمد سمت راست او نشسته است، با مشاهده او آنچنان تحت تأثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم كه چنین حالتى از دیدن منصور به من دست نداد.

سلام كردم و نشستم، منصور رو به جعفر بن محمد كرد و گفت: آیا او را مى‎شناسى؟ فرمود: آرى، سپس به من گفت: مسائل خود را مطرح كن تا از ابى عبدالله بپرسیم. پس شروع كردم به طرح مسائل و امام صادق(علیه‎السلام) در هر مورد مى‎فرمود: شما در این مسئله چنین مى‎گویید و اهل مدینه نظرشان چنان است و نظر ما هم این است، كه در برخى موارد با ما موافق بود و در برخى موارد با اهل مدینه، و در برخى مسائل نظرش با همه متفاوت بود، تا این كه هر چهل مسئله را بى كم و كاست مطرح نمودم. سپس امام ابوحنیفه فرمود: مگر نه این است كه داناترین مردم آن كسى است كه به اختلاف علما در فتاوا و مسائل فقهى آگاهتر باشد؟

این حكایت تاریخى اولاً بیانگر مقام و منزلت والاى علمى امام صادق(علیه‎السلام) است و ثانیاً تأثیر و نفوذ عمیق ایشان را در توده مردم و خوف و هراس حكام آن زمان را از این تأثیر و نفوذ به خوبى نشان مى‎دهد كه خود دلیل دیگرى بر شأن و منزلت وى مى‎باشد. امام صادق(علیه‎السلام) گاهى امام ابوحنیفه را در علم و فقه امتحان مى‎كرد و سؤالاتى را براى او مطرح مى‎كرد. چنانچه یكبار از او درباره حكم كسى كه در حالت احرام دندان رباعى آهویى را بشكند سؤال فرمود كه امام ابوحنیفه فرمود: جواب آن را نمى‎دانم. و امام صادق(علیه‎السلام) خطاب به او فرمود: مگر نمى‎دانى كه آهو دندان رباعى ندارد؟

امام مالک می‎گوید: مدتى نزد جعفر بن محمد رفت و آمد مى‎كردم و هربار كه به نزد او مى‎رفتم او را بر یكى از این سه حالت مشاهده مى‎كردم: یا در حال نماز بود یا در حال تلاوت قرآن و یا روزه‎دار، و ندیدم كه بدون وضوء حدیثى را روایت كند.

این حكایت و امثال آن دلیل دیگرى است بر تسلط و برترى علمى امام جعفر صادق(علیه‎السلام) و تأثیر و نفوذ و ارتباط نزدیكى كه ایشان نسبت به علما و فقهاى زمان خود داشته است تا آنجائی كه امام ابوحنیفه به فضل و منت امام صادق(علیه‎السلام) بر خود اعتراف نموده و در آن عبارت مشهور مى‎فرماید: «لَولاَ السَّنتان لَهلَكَ النُّعمَان»؛ اگر آن دو سال نبود نعمان هلاك مى‎شد.(كه این دو سال ظاهرا مربوط به آن زمانیست كه امام ابوحنیفه از عراق هجرت نمود و مدتى را در سرزمین حجاز در ملازمت امام صادق(علیه‎السلام) بسر برده است.)

امام صادق(علیه‎السلام) و امام مالك بن انس

یكى از فقهاى برجسته اسلامى كه از محضر امام صادق(علیه‎السلام) بهره‎مند گشته است، امام مالك مى‎باشد كه پیوسته در مجلس امام صادق(علیه‎السلام) حاضر مى‎شده و با ایشان ارتباط مستحكمى داشته است تا آنجائی كه در اینباره مى‎فرماید: مدتى نزد جعفر بن محمد رفت و آمد مى‎كردم و هربار كه به نزد او مى‎رفتم او را بر یكى از این سه حالت مشاهده مى‎كردم: یا در حال نماز بود یا در حال تلاوت قرآن و یا روزه‎دار، و ندیدم كه بدون وضوء حدیثى را روایت كند.

ناگفته نماند كه در زمان بنى امیه به خاطر عداوت و جو اختناقى كه در رابطه با اهل بیت حاكم بود، امام مالك از امام صادق(علیه‎السلام) حدیثى را روایت نمى‎كرد تا این كه بعد از به قدرت رسیدن خلفاى عباسى آغاز به روایت حدیث از ایشان نمود.

امام صادق(علیه‎السلام) و سفیان ثورى

سفیان ثورى یكى از محدثین و مجتهدین آن عصر نیز، از شاگردان امام صادق(علیه‎السلام) بوده كه از محضر ایشان بهره زیادى برده و بشدت تحت تأثیر وى قرار داشته است. او نسبت به اهل بیت و خاصه امام صادق(علیه‎السلام) احترام و ارادت خاصى داشت و همواره از او كسب فیض مى‎نمود.

روزى در مجلس امام صادق(علیه‎السلام) بود و اصرار داشت كه امام برایش حدیثى یا موعظه‎اى بیان نماید كه امام نیز درخواستش را اجابت نموده، به او چنین فرمود: «اى سفیان، هرگاه خداوند به تو نعمتى داد كه دوست داشتى آن نعمت مستدام باشد پس زیاد حمد و سپاس خدا را بگو، زیرا كه خداوند فرموده است: "اگر شكرگزار باشید نعمت شما را مى‎افزایم"، و هرگاه رزق و روزیت به تأخیر افتاد زیاد استغفار كن كه خداوند فرموده است: "از خدایتان آمرزش بخواهید كه او بسیار آمرزنده است، تا باران رحمتش را بر شما سرازیر كند و شما را با مال و فرزند امداد كند" و هرگاه از حاكمى دلهره و وحشت داشتى زیاد "لا حول ولا قوة الا بالله" بگو كه همانا این جمله كلید گشایش و گنجینه‎اى از گنجینه‎هاى بهشت است.»

سفیان ثورى یكى از محدثین و مجتهدین آن عصر نیز، از شاگردان امام صادق(علیه‎السلام) بوده كه از محضر ایشان بهره زیادى برده و بشدت تحت تأثیر وى قرار داشته است. او نسبت به اهل بیت و خاصه امام صادق(علیه‎السلام) احترام و ارادت خاصى داشت و همواره از او كسب فیض مى‎نمود.

سفیان ثورى در حالی كه از آنچه فرا گرفته به وجد آمده بود گفت: سه اندرز، و چه سه اندرزى!

این حكایت نیز گویاى همان تأثیر و نفوذ امام صادق(علیه‎السلام) و مقبولیت و محبوبیتى است كه وى نزد علما و فقهاى مشهور عصر خود داشته و بطور عام بیانگر ارادت و احترامى است كه علماى ربانى براى اهل بیت قائل بوده‎اند. و از طرفى مبین این حقیقت است كه این تعصبات و تنگ نظری‎هایى كه در حال حاضر علماى فرق اسلامى را از هم دور و نسبت به هم بدبین نموده است، در بین شخصیت‎هایى كه همین علما خود را منتسب به آنها و پیرو و ارادتمند آنها مى‎دانند، وجود نداشته و با وجود اختلاف نظرى كه در بین آنها بوده، نه تنها هیچگونه كدورت و بغض و كینه‎اى در میان آنها نبوده، بلكه روابطى توأم با صمیمیت و احترام متقابل و انصاف نسبت به همدیگر و خیرخواهى و حق جویى و تبادل افكار، در میان آنها برقرار بوده است.

باید در نظر داشت كه وجود اختلاف فقهى، میان مذاهب اسلامى نه تنها نشانه ضعف و نقص نیست بلكه یكى از نعمت‎هایى است كه خداوند بر مؤمنان ارزانى داشته و در عین حال ثروت گرانبهایى از قانون و شریعت است كه جا دارد امت اسلامى بخاطر برخوردارى از آن بر خود ببالد و افتخار كند.

در عصر پیشوایان مذاهب اسلامى این اختلافات هرگز سبب تفرقه و تنازع و تخاصم و جبهه‎گیرى در مقابل همدیگر نبوده و هیچكدام آن را سبب شر و بدى ندیده‎اند، و نیز هیچكدام نكوشیده‎اند كه با توسل به تبلیغات علیه دیگران و وارد كردن اتهام به علم و دیانت دیگران به خاطر مخالفتشان با نظر و رأى آنان، مردم را به تبعیت از مذهب خویش وادار نمایند یا در صدد تخریب مخالفینشان برآیند.

قضیه‎اى كه متأسفانه بین بسیارى از علما و اندیشمندان مذاهب اسلامى در این برهه حساس مشاهده مى‎شود كه باید بگوییم از یك طرف وحدت امت اسلامى را مورد هدف قرار داده و از طرف دیگر دستاویزى شده است براى دشمنان اسلام كه اختلافات فقهى را در نظر جوانان نشانه تناقض در دین معرفى نموده، آنها را نسبت به دین و مذهب و رجال دین بدبین نمایند.

از جمله مسائلى كه به وحدت و تقریب بین مذاهب كمك بسزایى مى‎كند، آگاهى یافتن از اختلاف آراء علما و فقها مى‎باشد، تا بدینوسیله تعدد مذاهب و اختلاف آراء و گرایش فكرى و دلایل مورد استناد هر كدام شناسایى شده، دانسته شود كه هر كدام از آنها از دریاى بیكران شریعت، جرعه‎اى برگرفته‎اند. این است كه چنانچه از امام ابوحنیفه نقل گردید: فقیه‎ترین و داناترین مردم آن كسى است كه نسبت به اختلاف آراء علما داناتر باشد.

به امید روزى كه فرق اسلامى از مرحله شعار پا فراتر نهاده، بتوانند با محور قرار دادن وجوه اشتراك، به وحدت و یكپارچگى عملى كه لازمه اقتدار و عزت امت اسلامى است، دست یابند.

(سبحانك لا علم لنا الا ما علمتنا، انك انت العلیم الحكیم)

برگرفته از منابع ذیل :

1ـ الامام جعفر الصادق، عبدالحلیم الجندى، القاهره 1397.

2ـ تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانى، ط دار احیاء التراث بیروت 1413.

3ـ تهذیب الكمال فى اسماء الرجال، مزّى، ط دارالفكر بیروت 1414.

4ـ حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ابونعیم اصفهانى، ط دارالكتب العلمیة بیروت 1418.

5ـ سیر أعلام النبلاء، ذهبى، ط دارالفكر بیروت 1417.

6ـ صفة الصفوة، ابن جوزى، ط دارالجیل بیروت 1412.

7ـ الوافی بالوفیات، صفدى، ط دارالنشر 1411.

عبدالرحیم خطیبى (امام جمعه اهل سنّت جزیره قشم)

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.            

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.