تربيت سياسي ضرورت طلاب جوان
1- امروزه نسبت به گذشته خيلي چيزها تغيير كرده و چه بخواهيم يا نخواهيم ما هم در تحوّليم. كمي دقت كنيم خواهيم ديد كه ديروزمان با امروز تغيير كرده تا چه برسد به امسالمان با سال گذشته؛ اين تغيير و تحول برآمده از ماهيت دنيا است كه رو به سوي تكامل و پيشرفت دارد. اگر حكما انسان را «جسمانية الحدوث و روحانية البقا» گفتهاند، طبيعت و جهان نيز چنين است. جهان در گذار است و همچون كودكي در حال رشد است تا در آستانه ظهور قرار گيرد و من و تو نيز ادامه اين سير، در آستانه ظهور هستيم.
2- از ظهور گفتم و ناگهان متوجه به هدف طلبگيام شدم، يادش بخير آن اوايل با خودم گفتم به حوزه ميروم و يك سرباز، نه، بلكه يك فرمانده سپاه براي آقايمان ميشوم؛ مگر نه اين است كه ظهور نزديك است و نداي مسيحايي او طنين انداز شده و مشام عالم از عطرش سرمست گشته است؛ پس من و تو از نسل آخرالزمانيم. رسول اكرم(ص) در وصف آخرالزمان فرمودند: «آنگاه فتنهاي پديد آيد،... به گونه اي كه خانهاي نيست كه آن فتنه داخل آن شده، و مسلماني نيست كه سيلي آن را به صورت خود لمس نكرده باشد تا آن كه مردي از خاندان من ظهور نمايد.» راستي كدام فتنه كه آنجناب چنين خوفناك از آن خبر داده است؟
كمي ديدمان را وسيع كنيم و جهان را بنگريم كه آيا آخرالزمان شده و خبري از فتنهها و امتحانها مييابيم. واي چه خبر است؛ حق و باطل در هم آويخته، و هر كسي به ظن خويش يار دين گشته و آن را بر طبق اميال خود تفسير ميكند گروهي آن را چنان گوشهنشين كردهاند كه همچون بيوهزني در دم سكرات است. و برخي آن را ابزار قدرتطلبي خود نمودهاند؛ چه فتنهاي بزرگتر از اين كه حق و باطل در هم آويخته و هركس نداي حقانيت خويش را فرياد مي كشد. در اين عصر چقدر مكاتب و فلسفه هاي الحادي، مادي و گمراه كننده در بازار انديشه رفت و آمد ميكنند. از سوي ديگر، مگر اسلام چه گناهي كرده كه غرب چنين عليه آن اجماع جهاني شكل داده و در صدد ريشه كني آن هستند. هجم تهاجم فرهنگي بر ملل مسلمان، كه امروزه به ناتوي فرهنگي تبديل شده است با هيچ زمان ديگري قابل مقايسه نيست. مثل اينكه واقعاً آخرالزمان شده و من تو نيز بيبهره از فتنهها و امتحانهاي آن نيستيم.
من و توي طلبه، امروز در برابر دنياي متجددِ هزار چهرهِ معاصر قرار گرفتهايم كه در همه چيز حتي خصوصيترين و فرديترين امور انسان نفوذ كرده است. دنياي امروز را معادلات سياسي قدرتهاي بزرگ ميچرخاند و همه امور با سياست عجين گشته است آيا از خود پرسيدهايم اسلام -آخرين دين الهي براي سعادت بشر- چه نقشي در معادلات جهاني دارد؟ پس ما چه كارهايم؟
3- من و تو براي زمينه سازي ظهور آمدهايم و يقيناً راه زمينهسازي هماني بوده و هست كه امام خميني(ره) با احياي اسلام ناب محمدي(ص) پيموده است. اين تنها راه حلي بود كه اسلام را ميتوانست در معادلات سياسي جهان مطرح و نقشآفرين كند و راه هدايت را بر روي جهانيان بگشايد و الّا با عزلت نشيني و غصه خوردن مگر كاري ميتوان كرد.
از اينجا ميتوان فهميد من و تو آمدهايم تا سخنگو و مدافع اسلام باشيم و هر آنچه مانع ما در مسير احياي اسلام ناب محمدي(ص) است بزُداييم تا زمينه را براي ظهور قلب عالم امكان فراهم سازيم؛ پس ما در مسير ظهوريم و آخرين مقصد، ظهور امام زمان (عج) است و همه حركتهاي ما در همين جهت معنا مي يابد و الا در فرهنگ تشيع، حركتي بي معنا است. افق امام زمان(عج) افق جهاني است و من و تو نيز بايد افقهايمان را جهاني كنيم و گر نه... . آمدهايم تا خود و مردم را در شاهراه سعادت، هدايت و رهبري كنيم و اين هدف جز با خود سازي و دگر سازي محقق نخواهد شد. به عبارت ديگر طلبگي يعني آمادگي و سازندگی.
4- هر مكتب و نظام سياسي به انسانهاي توانمند فكري و شخصيتهاي بزرگ، كارآمد، و پر دغدغه نياز دارد تا به كارآمد كردن و بالندگي آن نظام در تماميسطوح بپردازند. رفتار آگاهانه و مدبرانه، هنرمندانه، مسؤولانه، تحت يك برنامه منسجم، منظم و معقول راه را به سوي تحقق آرمانهاي آن نظام ميگشايد. از اين رو به تربيت اينگونه از انسانها بسيار نياز ميباشد. اين نوع از تربيت كه با هدف تحوّ ل در شخصيت و آماده شدن افراد براي مشاركت در امور مختلف سياسي صورت ميگيرد را «تربيت سياسي»گويند. تربيت سياسي كه پرورش فضايل، دانش و مهارتهاي مورد نياز براي مشاركت سياسي و آماده كردن اشخاص براي مشاركت آگاهانه در باز سازي آگاهانه جامعه خود است. از ضروريات طلبه امروزي است.
تربيت سياسي براي طلاب جوان پروسهاي است که به ايجاد شخصيتي عقلاني، منتقد، توانا در هدايت و راهبري جامعه به شاهراه سعادت ميانجامد و انسان را داراي بصيرت و بينش سياسي ميكند كه با گسترش روز افزون آن، قادر به شناخت حق از باطل گردد تا در حيرت به ضلالت سقوط نكند. و همچنين در برگيرنده ارزشها، اعتقادات و گرايشهاي مستحكمي است كه طلبه جوان را در مسير خود ثابت قدم و براي احياي اسلام ناب محمدي(ص) آماده ميسازد بدانگونه كه هيچ مانعي او را از اهداف متعالي خويش باز ندارد و نهايتاً با تقويت بنيه رفتار خويش و كسب مهارتهاي عملي پاي در ميدان كارزار مينهد و با مشاركت و احساس مسؤوليت خويش، شوق و علاقه براي ايجاد تغيير و تحوّل را در تمام اشكال و عناوين جامعه سياسي بدست ميآورد و با اِعمال شگردهاي سياسي و قدرت گفتگو و منطق مستحكم بتواند عنصري كارآمد براي زمينه سازي ظهور باشد.
5- نمونه بارز اين نوع تربيت طلاب، حضرت امام خميني(ره) است كه توانست با بنيه قوي علمي، بصيرت سياسي و ايمان محكم جامعه را به حركت در آورد. آيا اگر امام (ره) در دوران طلبگي زمينههاي لازم را براي حضور در عرصه جهاد و سياست ايجاد نميكرد و خود را براي چنين حركت عظيمي تربيت نكرده بود، امروز شاهد حكومت اسلامي كه چنين لرزه بر اندام شرق و غرب انداخته، بوديم؟
6- بنابراين تربيت سياسي يكي از حلقههاي مهم و اساسي در بحث تحوّل حوزه است، كه لازم است مسؤولان و طلاب عزيز بدان بپردازند. مقام معظم رهبري نيز به مقوله تربيت سياسي طلاب جوان بسيار اهتمام داشته و نكات راهگشايي بيان فرمودهاند كه به چند فراض از سخنان ايشان اشاره ميكنيم:
" رهبر معظم انقلاب در خطاب به طلاب جوان ميفرمايد: «براي حركت و قدم و خير بعدي، به فكر باشيد و زمينه ذهني آماده كنيد. اين انقلاب بايد دائماً حركت كند و حركتش هم، با اين مردم است.» 1"
«حوزه علميه، در حقيقت سازندگان فرداي اين جامعه و همه جوامع مسلمان هستند.» " 2
«عالمترين عالمها و دانشمندترين دانشمندها هم اگر مغز سياسي و فهم سياسي نداشته باشند با يك آب نبات، بسوي دشمن ميروند و مجذوب او ميشوند. اين نكات ريز را جوانهاي ما بايد درك كنند.»" 3
«آن جواني كه به سرنوشت كشور نينديشد و حوادث و خصومتهايي را كه نسبت به كشورش در دنيا سازماندهي ميشود، نبيند و نسبت به آنها نجوشد و نخروشد، آن جوان لايق اين نيست كه نام جوانِ شهروندِ يك ملت انقلابي را روي خورش بگذارد. روح جوان، آن روح پر تپشي است كه در سختيها، به داد كشور و ملت رسيد و آنها را نجات داد.»4
" «امروز شما جوانان وظيفه داريد انقلاب را با همهي وجود، تا اعماق جانتان نفوذ و رسوخ بدهيد و مفهوم انقلاب و مباني فكري آن را از بن دندان درك كنيد و براي هنگامي كه اين ملت بدان احتياج دارد و در صحنه مبارزه ميكند آن را در خود ذخيره كنيد.صحنهي اول، صحنهيي است كه انقلاب را از لحاظ اقتصادي يا نظامي و يا سياسي تهديد ميكند كه بايد آن ذخيره را براي دفاع از انقلاب و كشورتان ؛به هرگونه كه زمان و موقعيت اقتضا ميكند- به كار ببنديد. صحنهي دوم، صحنه سازندگي است. بهترين سازندگان، سازندگان انقلابيند.» " 5
«جوانان عزيز، شماها اميدهاي انقلاب و اسلاميد. رفتار شماها ميتواند اين مملكت را در جهت شكوفايي، با سرعت به پيش ببرد. وقتي جوان مملكت هشيارانه، با تدبير، با حلم، با توجه به موقعيتها، حرف بزند و تصميم بگيرد و عمل كند، كشور گلستان خواهد شد. وقتي هيجانات كور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد كرد.» 6
" «جوان زنده و با نشاط و پر اميد و پاكدامن، ميتواند يك تاريخ را بيمه كند.»7
" «البته شما بايد قدرت تحليل سياسي پيدا كنيد. اگر جواناني و ملتي بينش سياسي نداشته باشند، فريب ميخورند؛ آنها را از صحنه خارج ميكنند و با ابزار دين، آنها را كنار ميزنند.» 8
" «جوان امروز، اگر اهل دين، اهل معنويت، معرفت، انديشيدن و اهل تقوا به اين معنا بود- يعني با محاسبه، با دقت، با انديشه و با نظر فكر كردن و تصميم گرفتن و اقدام كردن- آينده مملكت از آن اوست. به عكس اگر جوان مملكت، با ولنگاري، با بياعتنايي به اصول و به شعارهاي حقيقي دين و انقلاب، با بيخبري، با نداشتن تحليل نسبت به مسايل گوناگون كشور و مسايل جهاني، رشد كرد، اگر درس هم بخواند، به نفع كشور، تمام نخواهد شد و آيندهي كشور، تضمين نخواهد شد.» " 9
«فرا گرفتن خصلتهايي كه ميتواند نسل كنوني را به اعتلا و عظمت برساند مانند: دينداري و دانش پژوهي، وجدان كار و انضباط، شجاعت و پاكدامني و جوانمردي، آگاهي سياسي و خلوص انقلابي، امانت و محبت و برادري و استقلال و آزادمنشي.»" 10
«... تحليل سياسي به شكل صحيح و پروراننده ذهن، چيز بسيار مهمي است؛ ذهن بايد پرورانده شود" 11
«شما دانشجويان و دانشآموزان و جوانان، براي نسل آينده و دوره بعد ما پايههاي اصلي انقلابيد. امروز هم شما در انقلاب تأثير زيادي داريد؛ چون جوانيد. امروز هم شما در جبهههاي سياسي و نظامي و سازندگي و هر جاي ديگر كه بتوانيد حضور داشته باشيد، عنصر فعال انقلابيد؛ اما فردا شما پايههاي انقلاب هستيد. امروز عناصر مؤثريد؛ ولي فردا ستونهاي انقلاب هستيد. توجه كنيد انقلاب را با ريشهها و مباني فكري و منطقياش، بدرستي بشناسيد" 12
«بنده دلم ميخواهد اين جوانهاي ما، شما دانشجوها- چه دختر و چه پسر- و حتي دانشآموزهاي مدارس، روي اين ريزترين پديدههاي سياسي دنيا فكر كنيد و تحليل بدهيد. فرض كنيم تحليل هم بدهيد كه خلاف واقع باشد، باشد.» 13
نوشته سيد مهدي موسوي گروه حوزه علمیه
پی نوشت ها:
1.(حوزه و روحانيت/ج2ص15)
2.(حوزه و روحانيت/ج2ص4)
3. (كيهان،13/11/77)
4.(دانشگاه در كلام رهبري/46)
5.( دانشگاه در كلام رهبري/46)
6.(كيهان، 9/8/77)
7(كيهان، 13/8/77)
8(دانشگاه و رسالت دانشجو/ج1و2، ص300)
9.(كيهان،5/3/78)
10 (حديث ولايت/ج9ص185)
11(حديث ولايت/ج2ص307)
12.»(حديث ولايت/ج2ص305)
13.(كيهان/13/8/78)