تبیان، دستیار زندگی
نویسندگانى كه به شرح حال شیخ بهایى پرداخته‏اند از سفرهاى او به كشورهاى عراق، حجاز، شام، مصر و قدس سخن گفته‏اند،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سفرهاى شیخ بهایى

سفرهای شیخ بهایی

نظریاتی در مورد سفرهای شیخ بهایی

نویسندگانى كه به شرح حال شیخ بهایى پرداخته‏اند از سفرهاى او به كشورهاى عراق، حجاز، شام، مصر و قدس سخن گفته‏اند، ولى در باره علت آن‏ها و تعیین مدت و تاریخ این سفرها (به دلیل سكوت و یا ابهام موجود در گزارش‏هاى تاریخى این دوره) نظریه‏هاى مختلفى را ارایه كرده‏اند. در خصوص علت و انگیزه سفرهاى شیخ برخى، علاقه‏مندى او به سیر و سیاحت را كه از دوران نوجوانى با آن مانوس بوده عامل مؤثرى مى‏دانند  و بعضى، اختلاف آرا و دیدگاه‏هاى علمى او با مكتب‏هاى فلسفى موجود در حوزه اصفهان (یعنى «توغل میرداماد و اصحاب او در علوم عقلى و رواج آن‏») را انگیزه احتمالى این امر مى‏شمارند  و عده‏اى ملالت‏خاطر و دلزدگى از مناصب دنیایى و معاشرت او با پادشاهان را عامل این سفرها معرفى كرده‏اند.

تاثیر مجموعه عوامل یاد شده در تصمیم بهایى، امرى ناممكن و غیر متصور نیست.

از مسایل بحث‏انگیز در سفرهاى شیخ بهایى مدت و تاریخ آن‏ها است. علت ابهام‏هاى موجود در این بخش از زندگى شیخ بهایى این است كه خود او، نیز مورخان معاصر، تاریخ و مدت این سفرها را ثبت نكرده‏اند.

از كتاب عالم آراى عباسى چنین برمى‏آید كه شیخ پس از مدتى كه به منصب شیخ‏الاسلامى اصفهان منصوب شد اراده سفر حج نمود، و مدت‏ها در بلاد اسلامى به سیاحت پرداخت  ولى در آن به تاریخ و مدت این سفرها اشاره نشده است. تنها مطلبى كه از ظاهر عبارت اسكندر بیك استفاده مى‏شود این است كه زمان وقوع این سفرها بین سال‏هاى 994 ق (سال وفات شیخ على منشار) تا 1008 ق بوده، یعنى سالى كه شاه عباس پیاده به زیارت امام رضا علیه السلام رفت و شیخ بهایى نیز همراه او بود.

نظریه دوم در باره تاریخ سفرهاى شیخ، گفتار خیرالبیان است كه آغاز سفرهاى بهایى را در دوران جوانى او مى‏داند و مى‏نویسد:

در عنفوان شباب هواى سیر بلاد در خاطر دریا مقاطرش رسوخ یافته، به تشرف زیارت حرمین شریفین مشرف شده به اكثر دیار عربستان و بلاد مغرب رسیده، مدت‏ها در مصر بوده و دیار شام را از فیض آفتاب افادت، صبح صادق ساخته... .

بنابراین شیخ باید بعد از وفات پدرش در سال (984 ق) كه در آن هنگام سى ویك ساله بوده و قبل از سال (994 ق) كه به منصب شیخ الاسلامى اصفهان برگزیده شد، به این سفرها رفته باشد.

گذشته از این به دلیل مشخص نبودن تاریخ سفرهاى شیخ، مدت این سفرها نیز نامعلوم است.

در باره مدت سیاحت ‏بهایى دو نظر وجود دارد:

نخست این كه مدت سیر و سیاحت‏بهایى بسیار طولانى (به مدت سى سال) بوده است. منشا این نظر، گفتار «سلافة العصر» است، زیرا مؤلف این اثر كه قدیمى‏ترین مستند تاریخى در شرح حال شیخ بهایى است در این باره مى‏نویسد:

...فلما اشتد كاهله، وصفت له من العلم مناهله، ولى بها شیخ‏الاسلام، و فوضت الیه امر الشریعة، على صاحبها الصلاة والسلام، ثم رغب فى السفر و السیاحة، و استهب من مهاب التوفیق ریاحه، فترك تلك المناصب، و مال لما هو لحاله مناصب، فقصد حج‏بیت‏الله الحرام و زیارة النبى و اهل بیته الكرام علیهم افضل الصلوة و التحیة و السلام، ثم اخذ فى السیاحة فساح ثلاثین سنة، و اوتى فى الدنیا حسنة و فى الآخرة حسنة... .

زمانى كه چشمه‏هاى علوم از وجود وى جارى گشت، منصب شیخ الاسلامى بر عهده او گذاشته شد و امور شریعت‏به وى ارجاع گردید، پس مدتى از منصب شیخ الاسلامى ملول گشت و به سیاحت و جهان گردى رو آورد و ترك مناصب گفت و به زیارت حج و تربت پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت گرامش رفت و پس از آن سى سال به سیاحت پرداخت.

در تعیین مدت سیاحت‏شیخ بهایى، نویسندگان بعد از این مؤلف، غالبا سخنان او را تكرار كرده‏اند.

عده‏اى از محققان این نظریه را نادرست مى‏دانند و مدت سفرهاى شیخ را بسیار كم‏تر از این مقدار مى‏دانند. (بین چهار تا شش ‏سال) . و مؤلف كتاب احوال و اشعار فارسى شیخ بهایى از جمله نویسندگانى است كه معتقد به نظریه دوم است. وى با ارایه شواهد و قراین تاریخى، مدت سى سال سیاحت‏شیخ را ناشى از اسطوره سازى و شخصیت‏پردازى و گفتار مبالغه‏آمیز برخى از نویسندگان مى‏داند. علاوه بر این وى در توجیه مدت مذكور مى‏گوید:

ممكن است مقصود از این كه سى سال سفر كرده این باشد كه از نخستین سفر وى (سال 984 ق) تا آخرین سفرى كه در عمر كرده (سال 1015 ق) سى سال طول كشیده است.

به اعتقاد عده‏اى شیخ بهایى در یكى از سفرهاى خارجى خود به كشور عثمانى، سفارت شاه صفوى را بر عهده داشته و حامل پیامى از طرف شاه عباس اول به سلطان مراد حاكم عثمانى بوده است.

شيخ بهايي به مصر، سوريه، حجاز، عراق، فلسطين، افغانستان و... رفت و با علما و مردم آن مناطق به گفتگو پرداخت. او مبلغ نستوه تشيع بود و رنج سفر را به جان خريد و براي زنده نگه داشتن فرهنگ شيعي زحمت فراوان متحمل شد. مشكلات سفر در آن دوران فراوان بود. خطر حمله دزدها، گرگها، گم كردن راه، تشنگي و در بيابان ماندن و ده‌ها خطر ديگر در برابر اراده پولادين او ناچيز مي‌نمود. او دل به حجره مدرسه، دربار، مقام شيخ الاسلامي، رياست علماي شيعه و مرجعيت مردم نبست و براي مبارزه با شبيخون دشمنان اسلام به فرهنگ تشيع در كنج حجره سنگر نگرفت. بلكه ميان توده مردم شتافت، با دردها آشنا شد و آنگاه به مداواي جامعه اسلام پرداخت. او لحظه اي از تحصيل، تدريس، تبليغ، عبادت و تأليف غافل نبود و برخي از كتابهايش را در سفر نوشت. قم، كرمانشاه، گنجه، تبريز، هرات و مشهد شهرهايي هستند كه ميزبان قلم او بودند.

اين عالم وارسته در سفرها با علماي اهل سنت به گفتگو مي‌نشست و فقيهان بلند پايه اهل سنت را گرامي مي‌داشت، نزدشان زانوي ادب به زمين مي‌زد و از دانش آنها بهره مي‌جست. در قدس با (ابن ابي اللطيف مقدسي)، در دمشق با (حافظ حسين كربلايي) و (حسن بوريني) و در حلب با (شيخ عمر عرضي) ديدار كرد.

شيخ بهايي پس از سال 1006 ق، شيخ الاسلام اصفهان بود. اصفهان در سال 1006 ق، از سوي شاه عباس كبير پايتخت ايران شد. با انتخاب اصفهان به پايتختي، مهاجرت علماي شيعه از سراسر جهان اسلام به اين شهر رونق گرفت. مدت زماني بعد شيخ از مقام شيخ‌الاسلامي استعفا داد و از سال 1012 ق. تا سال 1019 ق. به سفر رفت. سپس به اصفهان برگشت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به عنوان شيخ‌الاسلام رياست علماي شيعه را بر عهده گرفت.


تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه