جهانبینی و اقسام آن!
در نوشتار پیشین تعریف ایدئولوژی را دانستید و نیز آموختید که ایدیولوژی به معنای خاص آن تنها بخشی از یک مکتب را که به رفتار انسان و دستورالعملها(بایدها و نبایدها) مربوط میشود را در بر میگیرد که در این صورت در برابر بخش دیگر یعنی جهان بینی (اندیشههای بنیادی) آن مکتب بکار خواهد رفت.
در آنچه گذشت گفته آمد که ایدیولوژی اسلامی مجموعهای رهنمودهای اسلام یا دستورالعملهای آن میباشد.
و اما امروز به بخش دوم یک مکتب که همان جهانبینی باشد خواهیم پرداخت:
جهانبینی به معنای نگرش کلی به هستی و انسان است، که پاسخگوی سوالات اساسی انسان میباشد؛ از قبیل اینکه:
1. آیا جهان آفریدگاری حکیم و توانا دارد، یا خود به خود به وجود آمده است.
2. آیا جهان غایتی دارد و به سوی هدفی تعیین شده در حرکت است؟
3. آیا انسان در اعمال و رفتار خود مختار و مسوول است یا مجبور و فاقد مسوولیت؟
4. آیا انسان پس از مرگ نابود میشود و مرگ به معنای فنای حیات آدمی و یا تغییر شکل حیات انسان است و آدمی حیاتی جاوداندارد؟
5. اگر حیات آدمی جاودان است، نیکبختی و شوربختی در حیات پس از مرگ چگونه است و به چه عواملی بستگی دارد؟
جهانبینیها به اعتبارات گوناگونی قابل تقسیماند که مهمترین آنها عبارت است از:
الف: تقسیمات جهانبینی از جهت روش و متد:
از نگاه روش شناختی جهان بینی به چهار دسته تقسیم می شود: 1- جهان بینی علمی، 2- جهان بینی فلسفی، 3- جهان بینی عرفانی 4- جهان بینی دینی(وحیانی)ب ) تقسیمات جهانبینی از جهت محتوا: از دیدگاه محتوایی جهانبینی به دو دسته تقسیم میشود: 1- الهی . 2- مادی.
در مطلب آینده رابطه میان جهانبینی و ایدئولوژی بررسی خواهد شد.
فرآوری: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری