نقش علما در جامعه پذیرى سیاسى(2)
در جوامع مختلف نهادهاى گوناگون در جامعهپذیر كردن افراد نقش ایفا مىكنند . در ایران نیز نهادها و عوامل جامعهپذیرى از جمله نهاد روحانیت در این راستا به ایفاى نقش مىپردازند . نهاد مذهب و به تبع آن علما از گذشتههاى دور در ایران نقش ویژهاى را ایفا مىكرد تا جایى كه به اعتقاد یكى از ایران شناسان «آنچه كه انسجام جامعه را حفظ مىكرد، اسلام بود
نقش علما در تحولات سیاسى - اجتماعى ایران
از آغاز قرن دهم شمسى این نقش به اسلام شیعى واگذار شد و در این راستا روحانیت محور ارتباطى بین مذهب و مردم قرار گرفتند و كارویژههایى مانند «تصدى موقوفات، مدارس دینى، محاكم شرعى و برخى امور دیوانى و دفترى» به این نهاد واگذار گردید . همچنین از آن جایى كه روحانیت تشیع، امر حكومت و دخالت در سیاست را دور از صلاحیت ذاتى خود نمىداند، در نظام سیاسى نیز نقشى براى خود قائل است، چه آنكه «از لحاظ نظرى ریشه قدرت روحانیتشیعه را باید در اندیشه امامت و غیبت امام آخر [عج] و نیابت عامه علما در دوران غیبت جست» .
بسیارى از محققان به نقش روحانیت در انقلاب مشروطه اذعان دارند . در كتاب تشیع و مشروطیت در ایران آمده است: «باور عمومى آگاهان به تاریخ ایران به درستى آن است كه مهمترین نیروى پشتیبان انقلاب مشروطیت همانا علما بودند . اگر آنان انقلاب را تایید نمىكردند مسلما در نطفه خفه مىشد» . ادوارد براون نیز معتقد است: «یكى از جنبههاى بارز انقلاب ایران - زیرا قطعا در خور نام انقلاب است - آن است كه روحانیون خود را در طرفى قرار دادهاند كه پیشرو و آزادى خواه است . فكر مىكنم كه این امر تقریبا در تاریخ جهان بىبدیل است» .
وى در ادامه مىافزاید: «حمایتى كه توسط حداقل سه تن از مجتهدان اصلى كربلا و نجف از نهضت مشروطه به عمل آمد و تكفیر عملى شاه توسط آنها، كاملا مشهور و معلوم است» . روحانيتشيعه با توجه به ابزارهاى جامعهپذیرى سیاسى كه در اختيار داشت تلاش كرد اين تغيير در راستاى اصول اساسى اسلام و منافع عمومى مردم شكل گيرد كه بارزترين ثمره آن تحديد استبداد شاهنشاهى قاجار و تاسيس مجلس شورا و تدوين قانون اساسى بود .
نقش علما در انقلاب اسلامى
براى شناخت نقش و اهداف گروهها و نهادها در تحولات جامعه، اطلاع از زندگى و اندیشه رهبران فكرى آن لازم مىنماید، چرا كه رهبران در جامعهپذیرى سیاسى با ابزارها و كارگزارانى كه به خدمت مىگيرند، سعى در تحكيم فرهنگ سیاسى حاكم، تغيير و تحول در فرهنگ سیاسى در صورت تضاد با آن و يا خلق فرهنگ سیاسى جديد در شرايط زمانى خاص مىكنند . با نگاهى به دو سه دهه قبل از انقلاب با افراد برجستهاى از درون روحانیت مواجه مىشویم كه زحمات زیادى در تنویر افكار عمومى مردم و ساختن یك فرهنگ اصیل و ناب ملى - مذهبى بر دوش كشیدند; از جمله آنها امام خمینى (ره) است .
امام خمینى (ره) در سالهاى تحصیل، با توجه به تحولاتى كه در ایران به وقوع مىپیوست تجربههاى گرانبهایى را اندوختند كه زمینه تحول و تكوین اندیشه و عمل سیاسى ایشان را فراهم آورد . به ویژه تعدادى از اساتید ایشان از شاگردان برجسته رهبران روحانى مشروطه و از جمله آخوند خراسانى بودند كه هر كدام خاطرات تلخ و شیرین خود را با شاگردان خود در میان مىگذاشتند . نتیجه آن نیز تحصیل یك تحلیل منطقى و تاریخى دقیق از مشروطه بود . همچنین حضور بسیارى از رهبران روحانى انقلاب 1920 عراق در ایران - كه امام بخشى از دروس سطح را نزد آنان گذراند - تاثیرات زیادى در روحیه سیاسى و مبارزاتى امام داشتند . ایشان مىفرمایند:
علماى عراق را كه تبعید كردند به ایران براى مخالفتى بود كه با دستگاهها مىكردند . مرحوم آقاى حاج سیدابوالحسن و مرحوم آقاى نائینى و مرحوم شهرستانى و مرحوم خالصى ... اینها را جمع كردند و تبعید كردند به ایران، ما خودمان اینها را شاهد بودیم ... .
در دوران رضا شاه، موضعگیرى امام در مورد كشف حجاب و در خواست از آیة الله حایرى براى اعتراض به آن، حاكى از در صحنه بودن امام در این سالها دارد و در سالهاى پایانى حكومت پهلوى اول كه فشار و اختناق بسیار افزایش یافته بود،
در دوران حكومت پهلوى دوم ایشان تمركز بر آگاهى بخشیدن مردم و ارتقاى فرهنگ توده مردم را سرلوحه اقدامات خود قرار دادند، به طورى كه در پاسخ به كسانى كه خواهان اقدامات غیر فرهنگى علیه رژیم بودند مىفرمود: «فعلا مبارزه مسلحانه به صلاح نیست و كار فرهنگى روى مردم، مقدم بر هر كار دیگرى است تا زمینههاى مردمى فراهم نشده باشد، مبارزه مسلحانه كارى از پیش نخواهد برد» .
بنابراین، براى ایجاد و بسترسازى امور فرهنگى از شیوههاى مختلفى بهره مىجستند كه ارتباط با نسل جوان كه سازندگان آینده ایران بودند از اهمیت ویژهاى در این راستا برخوردار بود .
به طور كلى مىتوان رهبرى امام (ره) را در این دوره به چهار مرحله تقسیم كرد:
دوره اول: ظهور امام به عنوان يك رهبر سیاسى و مذهبى و كسب مقبوليتسريع ايشان در بين مردم كه آغاز اين دوره مخالفتبا تصويبنامه انجمنهاى ايالتى و ولايتى و بارزترين آن سخنرانى در عصر عاشوراى 1342 ش . مىباشد . و با مخالفت ایشان با تصویب كاپیتولاسیون و تبعید به تركیه به پایان مىرسد .
محور تلاشها و فعاليتهاى اين دوره بيان رابطه جدايىناپذير بين دين و سياست در اسلام و مقابله با تفكراتى همچون تقيه و كنارهگيرى از مسايل سیاسى و ... ، كشاندن حوزههاى علمیه و روحانیتبه كانون تحولات سیاسى - اجتماعى ایران و ايفاى نقش توسط آنان، توجه و تمركز به كانون فساد یعنى سلطنت و شخص شاه و كنار گذاشتن شیوههاى محافظه كارانه و حمله مستقیم به نفوذ و حضور قدرتهاى بیگانه در ایران، مىباشد .
دوره دوم: این دوره كه با تبعید امام به تركیه (13 آبان 1343) آغاز و با عزیمت ایشان از عراق پایان مىیابد . در این دوره به مقتضاى زمان و با توجه به حوادث و اتفاقاتى كه در ایران واقع مىشد امام از طریق انتشار اعلامیهها، فتاوا، انجام سخنرانىها و بیانیهها در راستاى ارتباط معنوى با مردم و فرهنگ سازى نوین گام بر مىداشتند .
دوره سوم: این دوره از 1356 با شهادت فرزند امام (آقا مصطفى) و انتشار مقاله توهینآمیز به رهبرى انقلاب آغاز و تا پیروزى انقلاب اسلامى ادامه مىیابد .
شیوههاى مبارزاتى امام در این دوره، جلوگیرى از رخنه فرصت طلبان، عدم سازش بر سر اصول، رساندن نداى مردم مظلوم ایران به جهانیان، آینده نگرى و سنجش وضعیت در رسیدن به هدف و ... را مىتوان نام برد .
دوره چهارم: بعد از پیروزى انقلاب اسلامى تا رحلت ایشان . در این دوره، كاركردهاى مختلف از نظام جمهورى اسلامى مشاهده مىشود كه الگوى نوینى خصوصا در عرصههاى مختلف فرهنگى نمایان مىشود .
آنچه كه در این نوشتار مهم است، اينكه امام به عنوان يكى از عالمان دینى، كاركردهاى مختلفى را از خود از طريق جامعه پذيرى به جاى گذاشتند كه نتيجه آن شكلگيرى فرهنگ سیاسى جديدى بر اساس مبانى اسلام بوده است كه نمونه بارز آن نيز طراحى و ارائه الگوى حكومت اسلامى است كه با فرهنگ سیاسى حاكم در تضاد بوده و زمينههاى انقلاب اسلامى نيز فراهم مىآيد .
از جمله شخصیتهاى روحانى دیگر كه در دوره رژیم پهلوى خدمات گستردهاى را در ترویج فرهنگ اسلامى و مقابله با فرهنگ نظام حاكم داشت آیةالله طالقانى (ره) است .ایشان در فضایى كه جریانهاى مختلف سیاسى همچون جریانهاى ملى و ناسیونالیستى، ماركسیستى، و جریانهاى سیاسى حاكم و وابسته به دولت، فعالیتهاى فرهنگى خود را شدت بخشید و با تشكیل جلسات و محافل مذهبى در بین مردم و خصوصا جوانان به تعمیق مبانى اعتقادى آنان پرداخت و در همین راستا براى سامان دادن فعالیتهاى خود، اقدام به تاسیس «كانون اسلام» و مجلهاى به نام «دانشآموز» نمود . وى مىگوید:
... چون احساس كردم كه جوانان ما از جهت عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفتهاند ... جلساتى براى عدهاى از جوانان و دانشجویان درباره بحث در اصول عقاید و تفسیر قران تشكیل دادم و در دنباله این جلسات، انجمنها و كانونهاى اسلامى تشكیل شد مانند كانون اسلام، انجمن تبلیغات اسلامى و اتحادیه مسلمین، كه هر كدام داراى نشریات منظم و فراخور افكار و وضع روز بود .
به طور كلى عمدهترین محورهاى تلاشهاى ایشان عبارتند از:
1 . به صحنه آوردن قرآن و راهنماى عملى قرار دادن آن; 2 . شناساندن استبداد شاهنشاهى به عنوان ریشه همه فسادها; 3 . ایجاد پل ارتباطى میان نسل روشنفكر با روحانیت و توده مردم 4 . تبيين فرهنگ سیاسى اسلام براى نسل نو، و ... . بنابراین مشاهده مىشود كه تمركز فعاليت آيةالله طالقانى بر امور فرهنگى و تبيين بنيانهاى فكرى اسلام در عرصههاى مختلف براى جامعه بوده است . و با استفاده از ابزارهاى گوناگون سعى در انتقال فرهنگ سیاسى اسلام از طريق جامعهپذيرى را داشتند .
این مطلب ادامه دارد....
فصلنامه علوم سیاسى، شماره 21، علویان، مرتضی؛ تنظیم:مجید نقدی گروه حوزه علمیه