تبیان، دستیار زندگی
محمدحسین لطیفی به بهانه زندگی غیاث‌الدین، ریاضیدان و منجم معروف ایرانی نگاهی دارد به بخشی از تاریخ ایران و كشورهای همسایه آن دوران ایران. اما لطیفی در روایت خود از زندگی این دانشمند از الگوی سریال بوعلی سینا استفاده كرده است كه در زمان خود مخاطبان زیادی د
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شباهت در زندگی نوابغ

نردبام آسمان

نگاهی به سریال‌های بوعلی سینا و نردبام آسمان

اكنون تلویزیون كشور ما می‌تواند یكی از مدعیان سریال‌سازی درگونه تاریخی باشد. از ابتدای پیروزی انقلاب تاكنون چند سریال مهم در شبكه‌های مختلف تلویزیون تولید و پخش شده‌اند كه برخی از آنها توانسته‌اند در كشورهای اسلامی ‌نیز به نمایش در آیند و طرفدارانی پیدا كنند.

سریال‌های تاریخی در كشور ما را به طور كلی می‌توان به 3 دسته تقسیم كرد؛ سریال‌هایی كه به اتفاقات یك مقطع تاریخی خاص می‌پردازند، اتفاقاتی كه در سرنوشت كشور دخیل بوده و مسیر آن را تغییر داده‌اند كه از میان سریال‌هایی كه تاكنون تولید شده‌اند می‌توان به سربداران، دلیران تنگستان، هزاردستان، عمارت فرنگی و... اشاره كرد. تلویزیون كشور ما در زمینه ساخت سریال‌های مذهبی نیز پیشرفت‌های خوبی داشته و با ساخت سریال‌هایی مانند مردان آنجلس، امام علی(ع)، تنهاترین سردار، ولایت عشق و یوسف پیامبر نشان داده كه تاریخ كشورمان را جدا از شخصیت‌ها و اتفاقات مذهبی نمی‌داند. بخش سوم سریال‌های تاریخی به سریال‌هایی اختصاص دارد كه به زندگی شخصیت‌های مهم تاریخ معاصر پرداخته‌اند، شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی، هنری و علمی ‌كه برگ نوینی در تاریخ ایران به ثبت رسانده‌اند. سریال‌هایی مانند بوعلی سینا، امیركبیر، روشن‌تر از خاموشی و شیخ بهایی به این گروه تعلق دارند. سریال «نردبام آسمان» نیز كه ماه رمضان امسال از شبكه یك سیما پخش شد را نیز در همین گروه می‌توان گنجاند. سریال‌های این گروه معمولا به بهانه زندگی یك شخصیت حوادث مقطعی از تاریخ را به نمایش گذاشته‌اند. بنابراین این سریال‌ها را نمی‌توان سریال‌های اتوبیوگراف به معنای خاص دانست. در صورتی‌كه در سریال‌های خارجی، اگر زندگی یك شخصیت محور سریال قرار گیرد این زندگی اوست كه اصل سریال را تشكیل می‌دهد و بقیه موارد در حاشیه زندگی او قرار می‌گیرد. مثلا در سریال‌هایی كه درباره زندگی ماركوپولو ساخته شده است هرچند این شخصیت یكی از توریست‌های معروف دنیاست و به بیشتر نقاط دنیا سفر كرده، اما آنچه در این سریال‌ها مهم است زندگی شخصی و نوع تفكرات ماركوپولو است كه اساس قصه را شكل می‌دهد. در واقع این ماركوپولو است كه می‌خواهد با نوع زندگی خود دنیا را تحت تاثیر قرار دهد.

اكنون تلویزیون كشور ما می‌تواند یكی از مدعیان سریال‌سازی درگونه تاریخی باشد. از ابتدای پیروزی انقلاب تاكنون چند سریال مهم در شبكه‌های مختلف تلویزیون تولید و پخش شده‌اند كه برخی از آنها توانسته‌اند در كشورهای اسلامی ‌نیز به نمایش در آیند و طرفدارانی پیدا كنند.

به گزارش جام جم  ، در دهه 60 سریال «ماری كوری» از تلویزیون ما پخش شد. در این سریال هم آنچه اهمیت داشت، زندگی این دانشمند بود كه به كشف اورانیوم منجر شد. سازنده این سریال از این موضوع ابایی نداشت كه بیشتر داستان خود را در یك اتاق و تحقیقات ماری كوری محدود كند چون این گروه از سازندگان زمان و قسمت سریال برایشان مهم نیست بلكه آنچه اهمیت دارد زندگی پر فراز و نشیب یك شخصیت است هر چند اگر زندگی این دانشمند برای عموم مردم زیاد جالب نباشد و سریال افت و خیز سریال‌های عامه‌پسند را نداشته باشد.

سریالی عجیب بنام نردبام آسمان

در زمانی كه سریال بوعلی سینا برای اولین بار از تلویزیون پخش شد، همزمان با این سریال، سریالی نیز درباره داوینچی به نمایش درآمد، سریالی كه برخلاف سریال بوعلی كه به حوادث تاریخی دوره زندگی ابن سینا هم توجه داشت، بیشتر روی زندگی داوینچی تكیه داشت و كارگردان آن ابایی نداشت كه مثلا یك قسمت از سریال یا حتی بیشتر را به چگونگی خلق تابلوی «شام آخر» اختصاص دهد. با نگاهی به سریال‌های دیگر نیز می‌توان كاملا به این نكته پی برد كه سریال‌های شخصیت محور در ایران با سریال‌های اتوبیوگراف در كشورهای دیگر متفاوت است. در سریال «امیركبیر» كه درست در سال‌های اولیه بعد از پیروزی انقلاب ساخته شد، سعید نیك‌پور، نویسنده و كارگردان این سریال با بیان سرگذشت زندگی امیركبیر، حكومت قاجار را بررسی كرد یا مثلا در سریال «شیخ بهایی» كه سال گذشته از شبكه 2 سیما به نمایش درآمد، شخصیت شیخ بهایی بهانه‌ای شده بود تا شهرام اسدی، كارگردان این سریال تمامی ‌اتفاقات و جریانات كشور را كه در دوره شیخ بهایی اتفاق افتاده بود رصد كند. یا حسن فتحی با ساخت سریال روشن‌تر از خاموشی و محور قرار دادن زندگی ملاصدرا، بخشی از تاریخ ایران را كه همزمان با دوره زندگی ملاصدرا بود، به نمایش گذاشت و جاهایی از سریال حتی نوع حكومت شاه عباس از زندگی ملاصدرا پررنگ‌تر شد. با همه اینها سریال‌های شخصیت محور در كشور ما بین مردم جایگاه تثبیت شده‌ای دارند و این سریال‌ها معمولا بهانه‌ای می‌شوند تا مردم با نوابغ تاریخ خود آشنا شوند.

شباهت‌های بوعلی و جمشید

سریال نردبام آسمان را هم می‌توان جزو همین گروه از سریال‌ها دانست كه محمدحسین لطیفی به بهانه زندگی غیاث‌الدین، ریاضیدان و منجم معروف ایرانی نگاهی دارد به بخشی از تاریخ ایران و كشورهای همسایه آن دوران ایران. اما لطیفی در روایت خود از زندگی این دانشمند از الگوی سریال بوعلی سینا استفاده كرده است كه در زمان خود مخاطبان زیادی داشت و در بازپخش آن كه سال گذشته انجام شد هم توانست مخاطبان زیادی را همراه خود كند. به احتمال زیاد لطیفی هم از اولین پخش سریال بوعلی خاطره خوبی در ذهن داشته كه در اولین سریال تاریخی خود تلاش كرده برخی از این خاطرات را، هم برای خودش و هم برای بینندگان این سریال زنده كند.

با نگاهی به سریال‌های دیگر نیز می‌توان كاملا به این نكته پی برد كه سریال‌های شخصیت محور در ایران با سریال‌های اتوبیوگراف در كشورهای دیگر متفاوت است. در سریال «امیركبیر» كه درست در سال‌های اولیه بعد از پیروزی انقلاب ساخته شد، سعید نیك‌پور، نویسنده و كارگردان این سریال با بیان سرگذشت زندگی امیركبیر، حكومت قاجار را بررسی كرد

در سریال بوعلی سینا، كودكی ابن سینا جذاب و دیدنی روایت شده بود. كارگردان این سریال بنا را بر این گذاشته بود كه از همان ابتدا نشان دهد بوعلی از كودكی نابغه بوده و از همسن و سال‌های خود آنقدر جلوتر بوده كه پدر او تصمیم می‌گیرد او را از مكتبخانه بگیرد و برایش معلمی‌ در خانه استخدام كند تا به او علم بیاموزد. در همین دوره از زندگی بوعلی دیدیم كه به دلیل سوالی كه او از معلم خود پرسید و معلم پاسخ آن را نمی‌دانست، فلك شد و معلم در حالی كه به كف پاهای بوعلی چوب می‌زد، مدام می‌گفت: شاگرد از استاد بیشتر می‌داند. شبیه همین اتفاقات را ما در سریال نردبام آسمان و دوره كودكی جمشید دیدیم؛ این‌كه او كودكی باهوش است، مدرسه را ترك می‌كند و در خانه به صورت تجربی راه علم را طی می‌كند، مدام از معلم مكتبخانه كتك می‌خورد و... در جایی از سریال بوعلی دیدیم كه پدر او، بوعلی را به خانقاه درویشان برد. در آنجا بود كه بوعلی خردسال از پیر خانقاه سوالی در باب اختیار و اجبار پرسید كه پیرخانقاه را خشمگین كرد و او به پدر بوعلی گفت اگر دستور نمی‌دهم سر از تن پسرت جدا كنند به خاطر ارادتی است كه تو به خانقاه داشته و داری. بنابراین پسرت را بردار و از اینجا برو و دیگر برنگرد. مشابه همین ماجرا را در سریال نردبام آسمان دیدیم؛ جایی كه جمشید خردسال به مسجد می‌رود و از ملای مسجد سوالی در باب اختیار و جبر می‌پرسد و چنان او را خشمگین می‌كند كه شیخ به كسانی كه پای منبر او نشسته‌اند دستور می‌دهد پسر را كه پا به فرار گذاشته است بگیرند و بكشند...

سریالی عجیب بنام نردبام آسمان

سریال‌های شخصیت محور در كشور ما بین مردم جایگاه تثبیت شده‌ای دارند و این سریال‌ها معمولا بهانه‌ای می‌شوند تا مردم با نوابغ تاریخ خود آشنا شونددر سریال بوعلی دیدیم كه این دانشمند از همان خردسالی تحت تعقیب سربازان محمود غزنوی بود و تا پایان عمر مجبور بود مدام از دست آنها بگریزد. در سریال نردبام آسمان هم می‌بینیم كه جمشید از همان كودكی با سربازان حكومتی درگیر است و مجبور است مدام از دست آنها بگریزد یا در زندان آنها باشد. نوح سامانی پادشاهی است كه به بوعلی امكان این را می‌دهد كه از امكانات دربار استفاده كند و علم خود را افزایش دهد و در سریال نردبام آسمان می‌بینیم كه الغ بیگ در سمرقند فضای امنی برای جمشید فراهم می‌كند و به او امكانات می‌دهد تا این دانشمند بتواند اكتشافات و اختراعات خود را به نتیجه برساند...

شباهت‌های سریال بوعلی و نردبام آسمان از محاسن سریال لطیفی چیزی كم نمی‌كند و شاید این نكته را هم در ذهن متبادر كند كه زندگی بیشتر دانشمندان در زمان قدیم شبیه یكدیگر بوده است بنابراین سریال‌سازی از زندگی آنها هم ناخودآگاه شبیه هم می‌شود اما در این میان نكته اینجاست كه سریال بوعلی هر چند بیش از 20 سال پیش ساخته شد، اما به زندگی این دانشمند و بیان افكار و دیدگاه‌های او وفادارتر بود، اما در سریال نردبام آسمان نویسنده و كارگردان بیشتر به حواشی زندگی جمشید تكیه دارند. زندگی جمشید بهانه‌ای است تا بخشی از تاریخ بیان شود اما این تاریخ هم بیشتر به اتفاقات دربار الغ‌بیگ مربوط می‌شود و لطیفی برای جذب عموم مخاطبان به ترفند نمایش حسادت‌های زنانه متوسل شده است و با پررنگ نشان دادن این حسادت‌ها در بانوی اول دربار الغ‌بیگ شرایط نابودی جمشید را فراهم كرده است تا جایی كه جمشید، نوع زندگی و پژوهش‌های او در سایه حس زنانه قرار گرفته و مخاطب بیشتر از آن‌كه بخواهد بداند جمشید چگونه در رصدخانه كار می‌كند یا عدد «پی» را كشف می‌كند، در پی این است تا بداند كه خاتون چگونه پسر خود را با خوی ددمنشی بزرگ می‌كند، چگونه از پس آی بانو بر می‌آید و چگونه با وزیر خود نقشه كشتن جمشید را عملی می‌كند.

شبنم قلی خانی

اكنون كه در این مطلب سریال بوعلی و نردبام آسمان با یكدیگر قیاس شد، بد نیست به این نكته هم اشاره شود كه سریال لطیفی از لحاظ طراحی صحنه از سریال بوعلی یك قدم جلوتر است. این اختلاف هم به این سبب است كه امكاناتی كه طراح صحنه و لباس سریال نردبام آسمان از آن برخوردار بوده به طور حتم از امكاناتی كه در اختیار طراح صحنه و لباس سریال بوعلی بوده خیلی بیشتر بوده است اما دوستداران سریال بوعلی هیچ‌گاه موسیقی این سریال بخصوص موسیقی تیتراژ اول این سریال را فراموش نخواهند كرد طوری كه حتی این موسیقی را در بایگانی موسیقی‌های نوستالژیك خود قرار داده‌اند اما موسیقی سریال نردبام آسمان ویژگی خاصی ندارد كه در ذهن مخاطب بماند و او با شنیدن این موسیقی یاد سریال یا شخصیتی بیفتد كه از آن خاطره خوبی دارد. امین تارخ با بازی در نقش بوعلی سینا توانست خود را در ذهن مردم ماندگار كند همان‌گونه كه پیش‌بینی می‌شود پرونده فعالیت‌های وحید جلیلوند با بازی در نقش جمشید ورق تازه‌ای خواهد خورد. صدای تارخ ویژگی منحصر به فردی داشت كه توانست مخاطب را با خود همراه كند، این ویژگی در صدای جلیلوند نیز وجود دارد.

با تمام اینها سریال‌های بوعلی سینا و نردبام آسمان متعلق به تلویزیونی است كه تلاش می‌كند با روایت زندگی نوابغ ایرانی به ایرانیان خودباوری دهد و به جهانیان یادآور شود كه تمدن ایرانیان در تاریخ ریشه‌ای كهن دارد و علم نوابغ آن پشتوانه علم امروز دنیاست.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی