شکوفه های شهیدان
شهریار
شکوفه های شهیدان :
جوانه های شهیدان شکوفه زارانند |
به این خزان زدگی ، سر گل بهارانند |
به نونهالی اگر شاخ و برگ هاست ، لطیف |
ستبر ساقه و از ریشه استوارانند |
به باغبانی اینان سری فرود آرید |
که شاخسند و برومند شاخسارانند |
ستاره اند و مدارس مدارشان وانگاه |
معلمین که مه و مهر این مدارانند |
شکوفه های جهادی که امت اسلام |
بدین امید شکوفا امیدوارانند |
جهاد و تزکیه نفسشان بیاموزید |
ولی جهادگرانی که بردبارانند |
جهاد نیز به امر ولی نه از سر خود |
چو خشمگینه عقابان که جانشکارانند |
به استشاره مزایا حلال اینان کن |
که سد راه فرنگان و مستشارانند |
به سر پرستی اینان نثار کن سر و جان |
که داغ دیده یتیمان جان نثارانند |
به سر شماری اینان توجهی کاینان |
سرند و از شهدا نیز سر شمارانند |
به نام این شهدا کن بنا مدرسه ها |
که بر صحیفه تاریخ یادگارانند |
تو شهریار بر این ره سری سپار و برو |
که پادشاه و گدا جمله رهسپارانند |
شهید عشق :
به خاک من گذری کن چو گل گریبان چاک |
که من چو لاله به داغ تو خفته ام در خاک |
چو لاله در چمن آمد به پرچمی خونین |
شهید عشق چرا خود کفن نسازد چاک |
سری به خاک فرو برده ام به داغ جگر |
بدان امید که آلاله بر دمم از خاک |
چو خط به خون شبابت نوشت چین جبین |
چو پیریت به سر آرند حاکمی سفاک |
بگیر چنگی و راهم بزن به ما هوری |
که ساز من همه راه عراق می زد و راک |
به ساقیان طرب گو که خواجه فرماید |
اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک |
ببوس دفتر شعری که دلنشین یابی |
که آن دل از پی بوسیدن تو بود هلاک |
تو شهریار به راحت برو به خواب ابد |
که پاکباخته از رهزنان ندارد خاک |
شهریار به سال ۱۲۸۵ درتبریز متولد شد. دوران طفولیت را در روستای مادری قیش قورشاق و روستای پدری خشكناب در بخش قرهچمن آذربایجان ایران سپری نمود. پدرش حاج میر آقا خشكنابی نام داشت كه در تبریز وكیل بود. پس از پایان سیكل اول متوسطه در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز به تهران رفت و در مدرسهٔ دارالفنون (تا ۱۳۰۳) و پس از آن در رشتهٔ پزشكی ادامهٔ تحصیل داد.
حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرك دكتری «به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر» ترك تحصیل كرد (زاهدی ۱۳۳۷، ص ۵۹). پس از سفر اجباری چهارساله به خراسان برای كار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ و زمانی كه شهریار در خراسان بود پدرش حاج میرآقا خشكنابی فوت كرد. او به سال ۱۳۱۵ در بانك كشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد.
دانشگاه تبریز شهریار را یكی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دكترای افتخاری دانشكده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود حیدر بابایه سلام را میسراید. گفته میشود گه منظومه حیدرباباً در شوروی به ۹۰ درصد زبانهای جمهوریهای آن ترجمه و منتشر شدهاست.
در تیر ماه ۱۳۳۱ مادرش درمیگذرد. در مرداد ماه ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یكی از بستگان خود به نام خانم عزیزه عمید خالقی ازدواج میكند كه حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یك پسر به نام هادی هستند.
شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷، شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی و مسئولین آن، از جمله روح الله خمینی و سید علی خامنهای و نیز اكبر هاشمی رفسنجانی (انتشار پس از مرگ شهریار) سرود.
شهریار در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرا در تبریز دفن شد.
برگرفته از ماهنامه شمیم عشق