تبیان، دستیار زندگی
نمی‌دانم كه این‌چه كاری است كه ما با سرزمین و حافظه‌مان می‌كنیم. ملتی چند هزار ساله تازه به دنبال هویت خود می‌گردد و توجه ندارد وقتی شهری از بین می‌رود یعنی حافظه ما در حال نابودی است. متاسفانه این روزها ما همه چیز را با همه چیز عوضی گرفته‌ایم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بزرگداشت ناصر تقوایی در جشن سینما

ناصر تقوایی

«فیلم‌سازی كه همیشه با رنج فیلم ساخته و نساخته است»

ناصر تقوایی می‌گوید:«نمی‌دانم كه این‌چه كاری است كه ما با سرزمین و حافظه‌مان می‌كنیم. ملتی چند هزار ساله تازه به دنبال هویت خود می‌گردد و توجه ندارد وقتی شهری از بین می‌رود یعنی حافظه ما در حال نابودی است. متاسفانه این روزها ما همه چیز را با همه چیز عوضی گرفته‌ایم».

به گزارش ایسنا،این كارگردان سینما چند ماه گذشته در نشست خبری نمایشگاه عكس‌هایش «ابر، باران ، مه»، گفته بود: «در طی 55 سالی كه عكاسی كردم، تصاویر شهرهایی را دارم كه به كل از بین رفته‌اند و یا روستاهایی كه خالی از سكنه شده است. در بسیاری از عكس‌هایم معماری‌ها تغییر كرده است و خیلی از آن تصاویر دیگر وجود ندارد. حتی لوكیشن‌هایی كه در حین ساخت فیلم‌هایم آن‌ها را ثبت كردم، امروز دیگر وجود ندارد. به همین ترتیب گاهی فكر می‌كنم اگر جایی قرار است نابود شود، بهتر است من آن جا بروم و یا عكاسی كنم و فیلم بسازم.»

تقوایی با اشاره به این عكس‌ها و فیلم‌های ثبت شده آن را یك هشدار جدی تلقی كرد و مطرح می‌كند: «نمی‌دانم كه این‌چه كاری است كه ما با سرزمین و حافظه‌مان می‌كنیم. ملتی چند هزار ساله تازه به دنبال هویت خود می‌گردد و توجه ندارد وقتی شهری از بین می‌رود یعنی حافظه ما در حال نابودی است. متاسفانه این روزها ما همه چیز را با همه چیز عوضی گرفته‌ایم.»

نمی‌دانم كه این‌چه كاری است كه ما با سرزمین و حافظه‌مان می‌كنیم. ملتی چند هزار ساله تازه به دنبال هویت خود می‌گردد و توجه ندارد وقتی شهری از بین می‌رود یعنی حافظه ما در حال نابودی است. متاسفانه این روزها ما همه چیز را با همه چیز عوضی گرفته‌ایم

ناصر تقوایی در 68 سالگی همچنان با گذشت 9 سال از ساخت «كاغذ بی‌خط»؛ فیلمی نساخته است و دو فیلم نیمه‌تمام «چای تلخ» و «زنگی و رومی» را در كارنامه‌ی هنری‌اش دارد. او تدریس فیلم‌نامه‌نویسی می‌كند و در تدارك برپایی نمایشگاهی از چهارمین چشم‌انداز از عكس‌هایش است.

26 شهریور ماه برای روز ملی سینما، در جشن سیزدهم خانه سینما،تندیس‌ شایستگی جشن‌ سینمای ایران به‌خاطر یک عمر دستاورد هنری به «ناصر تقوایی» اهدا می‌شود.

كارگردانی كه ده سالی می‌شود، فیلم نساخته اما با برپایی نمایشگاه عكس و تعدادی سخنرانی‌ در بعضی از دانشگاهها سعی كرده است كه؛ از دغدغه‌هایش برای ایران بگوید.

كارگردان «ای ایران» چند ماه قبل در نمایشگاه عكس‌اش می‌گفت:«كوشش كردم در سفرهایم بتوانم عكسی واقعی از واقعیت هر مكان بگیرم، در واقع من در این عكس‌ها چهره این سرزمین را ثبت كردم و گردآوری چهره ظاهر و سیمای باطن ایران در یك آلبوم چند جلدی رویای دیرینه من بود. اما عرضه‌ی تعدادی از عكس‌های این مجموعه در سه چشم انداز شاید اولین گام‌های كُند من برای تحقق این رویا باشد. این عكس‌ها مربوط به اصل اثر كه همان واقعیت است می‌شود،‌ و من در این عكس‌ها تنها واسطه‌ی این انتقال بوده‌ام.»

ناصر تقوایی

تقوایی همچنین در آن نشست گفته بود: «كار نكرده خیلی دارم و خیال هم ندارم كه آن‌ها را انجام ندهم و تا آن‌ها به انجام نرسد، من هم باقی می‌مانم.»

این كارگردان دو سال گذشته در مراسم بزرگداشت عباس گنجوی اظهار تاسف كرد: «از اینكه نسل جوان، بخش مهمی از كار امثال عباس گنجوی را ندیده است. ‌چون بخشی از مقاطع فرهنگی در جامعه‌ی ما حذف شده است و نسل جوان ما هیچ ارتباطی با آن بخش ندارد در حالیكه پایه‌گذاری بخشی از سینمای فرهنگی ما، از آن مقاطع شكل می‌گیرد درحالیكه با ندیدن این فیلم‌ها نسل جوان ما از دیدن آن بخش مهم و تاثیرگذار محروم می‌شود.»

و سال گذشته در شب كانون كارگردانان سینمای ایران بزرگداشت او برگزار شد؛تقوایی در آن مراسم گفت:

«آمادگی این برخورد را نداشتم. بچه‌های كانون كارگردانان با من خلف وعده كردند. وظیفه من بود به عنوان همكار و دوست در این مراسم شركت كنم. اما شرط كرده بودم بالا نیایم؛ نه به دلیل اینكه از جایزه گرفتن خوشم نمی‌آید، بلكه دلم می‌خواست به اتكای كارهای گذشته‌ام نباشد و برای كار تازه‌ام باشد.»

سیروس الوند كارگردان سینما هم در آن مراسم در معرفی ناصر تقوایی اذعان داشت: «در نیمه دوم دهه 40 وقتی كه حرف جامعه ما را ادبیات می‌زد و سینما خاموش بود. كم و بیش آن دوران شبیه الان بود. همچون این روزها پخش‌كنندگان تصمیم‌گیرنده بودند. در آن زمان نام فیلم‌ها را صدا نمی‌زدند، می‌گفتند فیلم فردین، بهروز و فیلم كارگردان مفهومی نداشت و فیلم‌سازان ما هم خوب‌هایشان، كارمند رادیو بودند.

شاید یكی از دلایل كه من ادبیات را ترک کردم و به سمت سینما آمدم همین باشد من در آن سالها یك داستان 85 صفحه‌ای نوشته بودم كه 60 صفحه آن قرار بود سانسور شود.

در این شرایط یك جوانی كه به ادبیات مسلط بود با پرداختن به سینمای مستند و كوشش در شناساندن فرهنگ مملكت، فیلمی ساخت كه هنوز این فیلم بالای قله‌ها ایستاده است.

ما مهندسی سینما را در «آرامش در حضور دیگران» می‌بینیم. ساخت این فیلم درسینمای 40 سال قبل خیلی سخت بود.

این فیلم به جریان موج نوی سینما ایران كرد و جریانی را پایه‌گذاری كرد كه هنوز ما وامدارش هستیم. وامدار فیلم‌های دیگرانی همچون چون امیر نادری، سهراب شهید ثالث و ... .

الوند گفت: برای من افتخار بزرگی است كه او را معرفی كنم. فیلم‌سازی كه همیشه با رنج فیلم ساخته و نساخته است. برای من فیلم ‌ساختن در سینمایی كه ناصر تقوایی در آن نتواند فیلم‌ بسازد زیاد جذاب نیست. وظیفه ماست كه كوشش كنیم بسیاری از سرمایه‌هایی كه خرج می‌شود را جمع كرده تا تقوایی فیلم بسازد.»

ناصر تقوایی

به گزارش ایسنا، ناصر تقوایی چند سال گذشته در جمع دانشجویان گفت: فرهنگ را نمی‌توان به مقاطع مختلف تقسیم كرد، بنابراین همیشه یك پیوستگی را نباید فراموش كرد. اگر درباره اثر یك هنرمند صحبت می‌كنیم، فراموش نكنیم این اثر در چه زمانه‌ای پدید آمده است. اثر خوب باید شرایط درستی برای مطرح كردن داشته باشد، آنچه هنرمندان را به كار كردن تحریك می‌كند، تاثیری است كه زمانه بر آنها می‌گذارد.

او می‌گفت: آنچه سینما را مستقل یا وابسته نشان می‌دهد ارتباطی به سرمایه دولتی یا خصوصی آن ندارد. سینما هنر گرانی است، فیلمسازان خوب ما هم آدمهای ثروتمندی نبودند بنابراین آنچه باعث مستقل بودن یك اثر هنری می‌شود، ماهیت آن اثر است.

وی معتقد است: در هر محیط فرهنگی كه مدیرانی دلسوز فرهنگ وجود داشته باشند انجام كار مستقل متوقف نمی‌شود و زمانی كه در این شرایط فراهم نبود، ما در خانه نشستیم و فیلم نساختیم. شاید هم اگر حرمتی هم اكنون در جامعه داریم به همین علت است كه در حد گذران زندگی هم به فیلم‌سازی نگاه نكردیم.

در ادامه آن نشست ناصر تقوایی این موضوع را مطرح كرد كه زمانیكه فشار بر ادبیات ما بود، سینمای ما رشد كرد.

وی گفت: شاید یكی از دلایل كه من ادبیات را ترک کردم و به سمت سینما آمدم همین باشد من در آن سالها یك داستان 85 صفحه‌ای نوشته بودم كه 60 صفحه آن قرار بود سانسور شود.

تقوایی افزود: درباره سینما هم همین‌طور ا گر فرصت و سالهای طولانی برای تجربه كردن داشتم شاید كارم را دوباره عوض می‌كردم.

فیلم‌های بلندی چون «آرامش در حضور دیگران»، «صادق كرده»، «ناخدا خورشید»، «ای ایران»، «كاغذ بی‌خط » را ساخته است، این سال‌های اخیر بعد از متوقف شدن دو فیلم «زنگی و رومی» و «چای تلخ» مستند كوتاه «تمرین آخر» را درباره‌ی تعزیه ساخت.

ناصر تقوایی در بیوگرافی‌اش آورده است:

ایران را دوست دارم، برای این‌كه وطن منست،

خوزستان را دوست دارم، برای این كه ولایت منست،

و عاشق آبادان هستم، برای اینكه زادگاه منست.

... در تابستان سال 1320 خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخل‌های ستبر سبز، در یك روستای عرب‌نشین زاده شدم. در كودكی یك سیاح حرفه‌ای بودم و همراه پدر به دوردست‌ترین بندرهای دریای جنوب سفر كردم و هركلاس ابتدایی را در شهری و دهكوره‌یی خواندم و هفت سال بعد كه به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یك سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان كوتاه می‌نوشتم و فریفته‌ی شیوه‌های نو بودم، اما باز نمی‌دانم چه شد كه از سینما سر درآوردم.

ناصر تقوایی

در این مسیر به آدم‌های دانا برخوردم و صحنه‌های جالب، ولی زندگی خودم هیچ صحنه‌ی جالبی ندارد. تنها شانس من در زندگی شاید این بوده كه با یك تولد ناخواسته شصت سال تمام مثل یك آدم زیادی در كنار یك ملت كهنسال زندگی كرده‌ام. دوازده داستان كوتاه، سیزده فیلم گزارشی و مستند، سه فیلم كوتاه داستانی، شش فیلم بلند سینمایی و یك مجموعه‌ی شانزده ساعته‌ی تلویزیونی در كارنامه‌ی من دیده می‌شود. به اضافه‌ی یك مجموعه‌ عكس و اسلاید از طبیعت و زندگی و فرهنگ این مرز پرگهر، در هزار و یك نما. با اینهمه از دور تنبل جلوه می‌كنم. چرا كه در این ده ساله، به دلایلی كه ناگفتنش بهتر، كارهای تازه‌ی مرا نه كسی خوانده، نه كسی دیده ... »

او كه در فیلم‌سازی علاوه بر ساخت فیلم كوتاه، فیلم‌های بلندی چون «آرامش در حضور دیگران»، «صادق كرده»، «ناخدا خورشید»، «ای ایران»، «كاغذ بی‌خط » را ساخته است، این سال‌های اخیر بعد از متوقف شدن دو فیلم «زنگی و رومی» و «چای تلخ» مستند كوتاه «تمرین آخر» را درباره‌ی تعزیه ساخت.

سال 1383؛ شورای ارزشیابی هنرمندان در وزارت ارشاد، مدرك درجه یك هنری كشور (معادل دكترا) را به ناصر تقوایی، اعطا كرد.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی