تبیان، دستیار زندگی
«سیده فاطمه سید‌خاموشی» معروف به طاهایی، مدرس و خادم برگزیده قرآنی، كه به اذعان همه شاگردان، همراهان و دوستانش، عمری را با توكل به باری‌تعالی و اخلاص، بدون درخواست هیچ‌گونه پاداش مادی و حتی معنوی با بیانی شیوا و جذاب‌ شهد شیرین درك معانی عمیق قرآنی را در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاگرد خصوصی رهبر انقلاب الگوی زن امروز

اشاره:

«سیده فاطمه سید‌خاموشی» معروف به طاهایی، مدرس و خادم برگزیده قرآنی، كه به اذعان همه شاگردان، همراهان و دوستانش، عمری را با توكل به باری‌تعالی و اخلاص، بدون درخواست هیچ‌گونه پاداش مادی و حتی معنوی با بیانی شیوا و جذاب‌ شهد شیرین درك معانی عمیق قرآنی را در كام بانوان تشنه‌ای ریخت كه دور او لحقه می‌زدند، تا از دریای علم این بانوی آسمانی، به اندازه قطره‌ای بهره‌ گیرند.

چه زیبا یكی از همراهان، درباره جدیت این بانو در تأسیس حوزه علمیه نرجس (سلام‌الله علیها) گفت كه سید‌خاموشی با نداشته‌ها و در كوران حوادث تاریخ، داشته‌‌هایی را ایجاد كرد و چقدر تلخ خواهد بود كه ما نتوانیم با همه داشته‌هایی كه به لطف زحمات همین سخت‌كوشان به دست آمده است، حركت نویی را آغاز كنیم.

سیده فاطمه سید خاموشی

سید‌خاموشی با همان برخورد صمیمانه‌ای كه بارها از شاگردانش شنیده بودیم در حالی كه 79 سال سن دارد و بیش از 40 سال است كه سكانداری حوزه‌ علمیه‌ای را به ‌عهده گرفته كه مزین به نام مادر ولی‌عصر (عج) است، از ما استقبال كرد، او در ابتدای گفت‌وگویش با خبرگزاری قرآنی ایران(ایكنا) با صدایی لرزان كه نشان‌دهنده عمری سخت‌كوشی است، شرح زندگی پر ثمرش را با سپاس از درگاه الهی این‌گونه‌ آغاز كرد: «الحمد‌الله» خانواده‌ متدینی داشتم، پدرم، مادرم خیلی پای‌بند به دین و تربیت شده مكتب اسلام بودند و فرزندانشان را طبق دستورات دین تربیت كردند و خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ سپاسگزارم.

یك دوره‌ای هم از محضر رهبر عزیز، آیت‌الله خامنه‌‌ای (حفظه الله تعالی) استفاده كردم و شاگرد ایشان بودم، خدمت ایشان می‌رسیدم و به من خصوصی درس می‌دادند، درس تفسیر قرآن را خصوصی با من كار می‌كردند در واقع باید بگویم كه فكر انقلابی را من از آیت‌الله خامنه‌ای دارم و خیلی مورد لطف ایشان بودم

12 خواهر و برادر بودیم كه من فرزند ارشد خانواده هستم، دو تاشون را رژیم شاهنشاهی به قتل رساند و یكی‌شان هم «تقی خاموشی» بود كه فوت كرد، مابقی هستند؛ چون زمان بی‌حجابی بود، پدرم اجازه نمی‌داد كه مدرسه بروم، اما معلم گرفته بودند و در منزل درس می‌خواندم و تا آن زمان در تهران زندگی می‌كردم.

12 ساله بودم، ازدواج كردم با خانواده‌ای روحانی، پدر همسرم روحانی بودند و مشهور به «حاج سید‌میرزا ‌آقا‌ طاهایی» و همسرم هم از علم بهره‌مند بود، البته كاسب بود، ولی درس می‌خواند و می‌توان گفت اهل علم بود، خیلی با استعداد و پاسخگوی شبهات و مسائل علمی بود و من اضافه بر درس مدرسه، نزد این بزرگوار هم درس دینی خواندم تا این‌كه به مشهد مقدس هجرت كردیم كه دقیقاً سال آن را به خاطر نمی‌آورم؛ چون خیلی علاقه داشتم به مشهد بیایم و حضرت هم لطف فرمودند برای آزمایش و امتحان، ما را طلبید، هجرت كردیم و آمدیم مشهد.

چون در مشهد تنها و از فامیل دور بودم به فكر درس خواندن افتادم، استاد گرفتم، در منزل می‌آمدند و دروس حوزوی مثل عربی، اعتقادات، منطق و از این قبیل دروس را به من آموزش می‌دادند و مورد تشویق مرحوم آیت‌الله میلانی (ره) قرار گرفته بودم، همچنین آیت‌الله تبریزی (ره) ــ پدر آقای عبدخدایی ــ و با این بزرگواران در ارتباط خیلی نزدیك بودم و از محضرشان استفاده می‌كردم و در كلاس درسی كه آیت‌الله تبریزی برای طلاب داشتند شركت می‌كردم و ایشان خیلی تشویق می‌كردند، و شهید هاشمی‌نژاد كه از محضر و برنامه‌های ایشان هم استفاده می‌كردم.

دایی من كه خداوند ان‌شاء‌الله درجاتشان را عالی كند، «حاج‌ میرزا ‌جواد‌آقا تهرانی» بود از محضر ایشان هم استفاده كردم، یك دوره‌ای هم از محضر رهبر عزیز، حضرت آیت‌الله خامنه‌‌ای (حفظه الله تعالی) استفاده كردم و شاگرد ایشان بودم، خدمت ایشان می‌رسیدم و به من خصوصی درس می‌دادند، درس تفسیر قرآن را خصوصی با من كار می‌كردند در واقع باید بگویم كه فكر انقلابی را من از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دارم و خیلی مورد لطف ایشان بودم، استاد‌های مختلفی داشتم كه یا در منزل می‌آمدند و یا در كلاس‌های درسشا‌ن شركت می‌كردم.

این خادم برگزیده قرآنی این‌گونه ادامه داد: بعد به فكر افتادم مجلس درسی داشته‌ باشم و آن‌چه گرفتم به دیگران بیاموزم؛ در منزلمان 10 سال كلاس درس داشتم، شامل دروس عربی، اعتقادات، احكام، تفسیر قرآن و برنامه‌ مهم، همین تفسیر بود كه عمومی بود، تا این‌كه خود شاگردان و مستمعان پیشنهاد دادند كه یك مكانی را داشته باشیم كه دیگر در منزل مزاحم شما نباشیم، الحمد‌الله رب‌ العالمین فردی سراغ آیت‌الله میلانی آمد كه آقا من می‌خواهم منزلم را وقف كنم برای كار خیر، آقای ناصری نامی‌ بود و آقا فرمودند، بدهید به طاهایی برای برپایی جلساتش؛ یا خودشان و یا پسرشان درست یادم نیست، آمدند كلنگ‌زنی كردند و حوزه را به نام نرجس (سلام‌الله علیها) نامیدند و برنامه درسی ‌ما به این مكان منتقل شد كه الان از سال تاسیس كه 1345 است تاكنون به این گستردگی مشغول هستیم.

چه شد كه به فكر افتادید كه بانوان مشهدی را به گرد خود جمع كنید؟

خدا رحمت كند برادرم را تقی خاموشی، ایشان خیلی علاقه به درس داشت، او از همان سنین پائین بچه‌های همسایه را جمع می‌كرد، قرآن و اخلاق درس می‌داد، می‌آمد مشهد و می‌گفت، خواهر، شما مشهد تنهایی، درس بده و درس بخوان و او مشوق من بود و من خودم هم علاقه‌مند بودم، دختران همسایه هم آمدند، گفتند شما به ما درس بده، ما یك كلاس خصوصی را شروع كردیم و همه فهمیدند و از همان اول با استقبال زیادی مواجه شد.

فعالیت‌های سیاسی شاخص خود را قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بیان كنید.

خیلی زیاد فعالیت داشتم، اما الان حضور ذهن ندارم و از زندگی‌نامه‌ام كه دوستان نوشته‌اند، استفاده كنید.

سیده فاطمه سید خاموشی

چه شخصیت‌هایی در مسیر زندگی شما قرار گرفتند كه هدایت‌گر شما بودند؟

درس اخلاق را از دایی‌ام استفاده كردم، چون واقعاً ایشان معلم اخلاق بودند و اخلاق اسلامی در وجود ایشان تبلور یافته بود و اخلاق را عملاً از ایشان گرفتم، البته نه به آن شدت، كه من قابل نیستم. اعتقادات را از «آقا شیخ غلامحسین ‌تبریزی» درس گرفتم، از نظر سیاسی رهبری، خدا حفظشان كند كه از ایشان می‌آموختم و فكر می‌گرفتم، پاسخ به سؤالات و شبهات را از شهید هاشمی‌نژاد آموختم. مرجعی كه تقلید كردم آیت‌الله بروجردی، بعد آیت‌الله میلانی و بعد امام خمینی (ره) و پس از ایشان آیت‌الله گلپایگانی بود.

چه میزان از اهدافی كه در تأسیس مدرسه علمیه نرجس (س) در ذهن داشتید، محقق شده می‌بینید؟

بله الحمدالله و شاید بیش از آن‌چه كه انتظار داشتم به آن رسیدم و در واقع باید بگویم خداوند تبارك و تعالی لطف فرمود و امام زمان (عج) یاری كردند، گستردگی اینجا به همت من نیست، بلكه به یاری خداوند و عنایات امام عصر (عج) است و هدف ما تربیت بود، تعلیم و تربیت جوانان بود و الان شده یك مؤسسه بین‌المللی و علاوه بر شاگردان ایرانی، شاگردان خارجی هم داریم، این‌ها وقتی می‌آیند، پنج سال اینجا دوره می‌بینند و یا كارشناسی‌ارشد می‌خوانند، بر می‌گردند به كشورشان یك نورافكن قوی می‌شوند، چقدر اطرافیانشان را شیعه می‌كنند، تبلیغات خیلی وسیعی دارند، كه همه لطف امام زمان (عج) است.

به عنوان یك مدرس قرآنی چه فعالیت‌هایی را در ترویج این كتاب آسمانی مؤثر می‌دانید؟

اول از همه عمل خودمان را، فردی كه می‌خواهد مربی باشد، اول باید به تعلیم نَفس خود بپردازد و بعد تعلیم دیگران، حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «معلم نَفس، مهم‌تر از معلم دیگران است» ما عملاً باید مردم را تعلیم دهیم، آن‌چه از قرآن می‌آموزیم خودمان اول آن را عمل كنیم و قبل از گفتار با كردار و عملمان نشان دهیم، همانطور كه خود پیامبر (ص) این‌گونه بود كه قبل از این‌كه مردم را با گفتار دعوت به دین كنند با عمل دعوت می‌كردند و روی همین اصل هم اسوه شدند و ما هم در عمل، هر شخصی در حد خودش اسوه باشد تا بتوانیم در دیگران اثر كنیم.

معرفی خادمان قرآنی را در راه ترویج قرآن چگونه ارزیابی می‌كنید؟

مسلماً تأثیر دارد، مردم وقتی بخوانند و یا بشنوند، می‌بینند راهی هست كه می‌توانند كاری را انجام دهند، بشر این لیاقت را دارد كه قدم‌های مؤثری را بردارد به ویژه زنان كه می‌توانند فعالیت گسترده داشته باشند، البته با حفظ شرعیات دینی.

از این سال‌های تلاش و مجاهدت در راه علم خاطره‌ای شیرین را بیان بفرمائید.

كار عمده من تفسیر قرآن است و 50 سال است تفسیر قرآن گفتم و آن‌چه گفتم مكتوب شده، همه این‌ها برای من شیرین بوده و بحث‌ها برایم شیرین بود با این‌كه بسیاری از دروس را تدریس می‌كردم، اما عمده درسم تفسیر قرآن است كه هنوز ادامه دارد.

من اضافه بر درس تفسیر قرآن، هفته‌ای دو روز برای طلاب درس عمومی دارم، دو سال خطبه حضرت زهرا (س) را تفسیر كردم دو سال تفسیر زیارت عاشورا داشتم كه كتاب شد و بعضی سخنرانی‌‌هایم با عنوان «معیار شیعه» و {دعای} مكارم اخلاق امام سجاد (ع) نیز كتاب شده است.

گستردگی حوزه علمیه نرجس(س) به همت من نیست، بلكه به یاری خداوند و عنایات امام عصر (عج) است و هدف ما تربیت بود، تعلیم و تربیت جوانان بود و الان شده یك مؤسسه بین‌المللی و علاوه بر شاگردان ایرانی، شاگردان خارجی هم داریم

طی این سال‌های استقرار حوزه علمیه نرجس (س) هزینه‌های حوزه چگونه تأمین می‌شود؟

نمی‌دانم، بگویم متاسفانه و یا خوشبختانه؛ از لحاظ مالی به جایی وابسته نیستیم، استقلال داریم، ولی مردمی اداره می‌شود و معمولاً حوزه‌ها از قدیم به همین شكل اداره می‌شد و الان جدیداً كمك‌هایی را در نظر گرفته‌اند؛ فوق دیپلم، لیسانس، فوق‌لیسانس و اخیراً درس خارج را راه‌اندازی كردیم.

به عنوان پرسش پایانی در مقام یك استاد قرآن چه نصیحتی برای افرادی دارید كه علاقه‌مند به ادامه راه شما هستند؟

من این سفارش و توصیه‌ای كه به همكاران و سایر افراد مؤمن دارم، این است كه در كارشان خلوص نیت داشته باشند و فقط برای خدا كسب كنند، برای خدا بیاموزند، چون روایت داریم {امام صادق (ع)} كه می‌فرمایند: «من تعلم العلم و عمل به و علم لله دعی فی ملكوت السموات‏عظیما» ــ هر فردی كه برای خدا آموخت و برای خدا به دیگران آموخت و برای خدا عمل كرد در ملكوت آسمان، عظیم شناخته می‌شود ــ خوب طبیعی كه خدا كمك‌اش می‌كند «من كان لله، كان الله له» هركس برای خدا حركتی را آغاز كرد خدا او را كمك می‌كند.

ایکنا


تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری