تبیان، دستیار زندگی
محسن» شخصیتی بود كه شاید نسبت به شخصیت‌های دیگر داستان كمتر بازی داشت اما همان مقدار كه وارد قاب تصویر می‌شد، دلهره و نگرانی را برای خواهرش «پونه» و بیننده به ارمغان می‌آورد. «عباس غزالی» ایفاگر نقش «محسن» یكی از هنرجویان كانون فرهنگی تربیتی حر است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دلتنگ ‌برای ‌كانون

عباس غزالی

«محسن» شخصیتی بود كه شاید نسبت به شخصیت‌های دیگر داستان كمتر بازی داشت اما همان مقدار كه وارد قاب تصویر می‌شد، دلهره و نگرانی را برای خواهرش «پونه» و بیننده به ارمغان می‌آورد. «عباس غزالی» ایفاگر نقش «محسن» یكی از هنرجویان كانون فرهنگی تربیتی حر است.

به گفته خودش تنها محلی كه توانست او را با بازیگری و دنیای هنر آشنا كند، كانون حر بود. مركزفرهنگی قدیمی در منطقه ما، حاشیه میدان راه‌آهن. «از كودكی علاقه‌مند به بازیگری بودم و این علاقه‌ام را با تقلید از برخی هنرمندان مانند مرحوم «منوچهر نوذری» در مسابقه هفته یا شخصیت «آقا تقی» در سریال «آینه عبرت» نشان می‌دادم.

نمی‌دانستم كه بازیگری خلق شخصیت است. شخصیتی كه ممكن است حتی وجود خارجی هم نداشته باشد. در خانواده و اقوام و آشنایان هیچ فردی را نداشتم كه مرا راهنمایی كند. علاقه‌ام به بازیگری روز به روز بیشتر شد تا در مدرسه شهید كدخدایی كه دوره راهنمایی را آنجا گذراندم، اطلاعیه گروه تئاتر مدرسه نظرم را جلب كرد.

به گفته خودش تنها محلی كه توانست او را با بازیگری و دنیای هنر آشنا كند، كانون حر بود. مركزفرهنگی قدیمی در منطقه ما، حاشیه میدان راه‌آهن. «از كودكی علاقه‌مند به بازیگری بودم و این علاقه‌ام را با تقلید از برخی هنرمندان مانند مرحوم «منوچهر نوذری» در مسابقه هفته یا شخصیت «آقا تقی» در سریال «آینه عبرت» نشان می‌دادم.

روز موعود حدود 70 یا 80 نفر به نمازخانه آمدند و مربی تئاتر كه بعدها متوجه شدم او از مربیان كانون حر است مشغول تست گرفتن از بچه‌ها شد. از میان این گروه 30 نفر انتخاب شدند و من نیز جزو آنها بودم. بعد از چند روز تست دیگری از علاقه‌مندان گرفته شد كه خوشبختانه در لیست 15 نفره كاراكترهای نمایش «مقصران بی‌گناه » بودم.

تمرین‌ها آغاز شد و خوشحال از این كه توانستم در گروه نمایش حاضر شوم. از همان كودكی یك حس عجیبی در وجودم بود كه هنوز هم با من است و آن هم تمركز فوق‌العاده روی كار است. وقتی روی سن یا جلوی دوربین هستم، غرق در ایفای نقشم و اصلاً متوجه اطراف یا تماشاچی نیستم. »

بازی در نمایش مدرسه، عباس غزالی را به رقابت‌های استانی و بعد كشوری رساند و توانست در رقابت‌های كشوری موفق به كسب رتبه اول در بازیگری شود. بازی نوجوان 12ساله مدرسه راهنمایی كدخدایی مورد پسند داوران جشنواره قرار گرفت. یكی از داوران، «سید جواد‌هاشمی» مسئول هنری كانون حر بود كه او را تشویق به حضور در كلاس‌های بازیگری كانون حر كرد.

عباس غزالی

شاگرد كلاس اول راهنمایی از این پیشنهاد در پوست خود نمی‌گنجید. پسربچه شیطان مدرسه كه شاید دیوار راست را بالا می‌رفت، حالا دیگر برای تعطیلی مدرسه لحظه‌شماری می‌كرد تا خود را به خانه برساند و پس از صرف ناهار، راهی میدان راه‌آهن شود: «تا آن زمان بارها از میدان راه‌آهن به همراه خانواده گذر كردم اما هیچگاه متوجه كانون فرهنگی تربیتی حر نشدم.

زمانی كه با این كانون آشنا شدم، از ساعت 3 سركلاس می‌رفتم تا 7 بعدازظهر و پس از آن هم از زمین فوتبال استفاده می‌كردم و ساعت 8 یا 9 به خانه برمی‌گشتم.» غزالی در خانواده‌ای رشد كرده كه خوشحالی و موفقیت برایشان با اهمیت بوده و خانواده مانع حضورش در كانون نبوده است:

«خانواده‌ام به خصوص مادر از خوشحالی‌ام خرسند بود و در مورد من به یك اعتماد رسیده بود و مانع فعالیت‌های هنری‌ام نمی‌شد. اگر جز این بود، شاید سرنوشتم كاملاً متفاوت می‌شد. مادرقوت قلبم بود و در همه جای زندگی، لطف خداوند شامل حالم شد. » او خاطرات كودكی را به خوبی به یاد می‌آورد و حضور در خیابان آذربایجان یكی از خاطرات شیرین كودكی‌اش است:

«من هیچ اطلاعی از كلاس‌های بازیگری نداشتم. كانون حر برای نوجوانی با علاقه و پشتكار من بسیار مناسب بود. سید جواد‌هاشمی استعداد مرا كشف كرد و مرا به این كانون راهنمایی كرد. بعدها در كلاس‌های خودش شركت كردم و بسیار آموختم و موفق شدم سال‌ها در نمایش «یتیمان كوفه» او را همراهی كنم.

«چون از شهر ری به منطقه 11 آمدیم، در كودكی برایم این منطقه بالای شهر محسوب می‌شد. كلاس چهارم دبستان را در مدرسه امام سجاد(ع) تقاطع كارگر ـ جمهوری ثبت‌نام كردم و برادر بزرگ‌ترم در دبیرستان اسدآبادی ثبت‌نام شد. هفته اول مدرسه، هنوز خانه ما در خیابان آذربایجان بالای میدان پاستور آماده نبود و من و برادرم مجبور بودیم مسافت طولانی را طی كنیم.

روز اول به همراه مادر و پدر به مدرسه آمدم. حضور در دبستان امام سجاد(ع) برایم بسیار خوشایند بود. شاید یكی از دلایلش پول توجیبی‌ام بود كه افزایش یافت و از روزی 5 تومان به 50 تومان رسید، من می‌توانستم پفك و پیراشكی را به دلخواه و هر تعدادی كه خواستم تهیه كنم و مجبور نبودم برای تهیه ورقه امتحانی، از خوراكی‌های مورد علاقه‌ام صرفنظر كنم.» غزالی از محله خاطرات بسیاری دارد و معتقد است حضور در منطقه 11 یكی از شانس‌های زندگی‌اش بوده زیرا با كانون حر و فعالیت‌های هنری آشنا شد و توانست در مسیر علایق‌اش گام بردارد.

شیطنت‌های دوران نوجوانی در مدرسه راهنمایی كدخدایی به قدری بود كه باعث شد 2 بار آسیب جدی ببیند: «در حیاط مدرسه گانیه و قلعه زیاد بازی می‌كردیم. هنگام بازی گانیه وقتی یكی از افراد تیم مقابل را در گوشه‌ای از حیاط محبوس كردم، همشاگردی‌ام فرار كرد و من محكم به دیوار آجری مدرسه برخورد كردم.

صورتم غرق خون شد و تا مدتی همه تصاویر را به قول سینمایی‌ها اسلو، آرام می‌دیدم.. با مربی پرورشی‌ام آقای اصفهانی به درمانگاه رفتیم و سرم بخیه خورد. از آن پس آرام‌تر شدم. پس از پایان دوره راهنمایی، زمان دریافت كارنامه از مدیر مدرسه، آقای قلنجی به شوخی از من خواست تا دیگر به مدرسه نروم، » علاقه به ورزش فوتبال  او كانون حر را در شناسایی و پرورش استعدادش بسیار مؤثر می‌داند و معتقد است:

عباس غزالی

«من هیچ اطلاعی از كلاس‌های بازیگری نداشتم. كانون حر برای نوجوانی با علاقه و پشتكار من بسیار مناسب بود. سید جواد‌هاشمی استعداد مرا كشف كرد و مرا به این كانون راهنمایی كرد. بعدها در كلاس‌های خودش شركت كردم و بسیار آموختم و موفق شدم سال‌ها در نمایش «یتیمان كوفه» او را همراهی كنم.

مزیت دیگر كانون حر، وابسته بودن آن به آموزش و پرورش بود و همین امر اعتماد خانواده‌ها را جلب می‌كرد. در آن روزگار كه هیچ اطلاعی از بازیگری نداشتم، اگر با كانون حر آشنا نمی‌شدم شاید سرنوشتم جور دیگری رقم می‌خورد. كانون برای حضور من و بسیاری از هنرجویان مناسب بود. علاوه بر آموزش و تمرین، فضای ورزشی برایم بسیار دلچسب بود.

در نوجوانی علاقه بسیاری به فوتبال داشتم. علاقه به حدی بود كه روی آسفالت خیابان برگردان می‌زدم و این نیازم نیز در كانون با حضور در زمین چمن و بازی با دوستان پاسخ گفته می‌شد. اما الان كه به آموزش‌های آن زمان نگاه می‌كنم، می‌بینم در زمان‌هایی به تكرار افتاده بودیم. جز چند مربی، از حضور مربی‌های متخصص دیگر محروم بودیم و تنها از كلاس‌های چند نفر بهره می‌بردیم.

به شخصه كانون حر را تا پایان دوره دبیرستان ترك نكردم. با اینكه منزل ما ازخیابان آذربایجان به بهارستان منتقل شد اما به خاطر حضور در كانون، دوره دبیرستانم را در مدرسه پاسداران اسلام گذراندم و در آنجا نیز فعالیت داشتم. اما شاید در سال‌های آخر، بیشتر از فضای كانون و سالن تمرین استفاده می‌كردیم و به دانش و اطلاعات مان در زمینه بازیگری چیزی اضافه نشد.» او معتقد است:

پسربچه شیطان مدرسه كه شاید دیوار راست را بالا می‌رفت، حالا دیگر برای تعطیلی مدرسه لحظه‌شماری می‌كرد تا خود را به خانه برساند و پس از صرف ناهار، راهی میدان راه‌آهن شود: «تا آن زمان بارها از میدان راه‌آهن به همراه خانواده گذر كردم اما هیچگاه متوجه كانون فرهنگی تربیتی حر نشدم.

«كانون‌ها چون زیر نظر آموزش و پرورش یا شهرداری اداره می‌شوند، برای خانواده‌ها مورد اعتماد هستند و باید در هر منطقه احداث شوند تا كودكان و نوجوانان مستعد، استعدادهایشان شكوفا شود. از سوی دیگر كانون‌ها باید مربیان متخصص و كارآمد در اختیار بگیرند تا به تكرار نیفتند و افراد به صورت حرفه‌ای كلاس‌ها را دنبال كنند. ممكن است هزینه حضور استادهای متخصص زیاد باشد، اما باید نهادها این مبالغ را تأمین كنند تا افراد از محضر این اساتید بهره‌مند شوند.»

تردید در انتخاب غزالی استعداد خوبی در زمینه فوتبال داشت و میان انتخاب بین بازیگری و فوتبال مردد بود و در نهایت بازیگری را انتخاب كرد: «همیشه بعد یا قبل از كلاسم فوتبال بازی می‌كردم. اگر بازیگر نمی‌شدم، حتماً كاپیتان تیم ملی بودم، هنوز هم به فوتبال علاقه‌مندم و وقتی مشغول كار نیستم، حتماً با دوستان و اقوام فوتبال بازی می‌كنم.» حضور مستمر او در محله باعث شد تا محمد درمنش او را برای بازی در سریالش انتخاب كند:

«برای حضور در سریال «انتظار سرخ» انتخاب شدم و باید در كنار بازیگرانی چون مهدی فقیه، جهانگیر الماسی و شراره یوسف‌نیا بازی می‌كردم. كار در تهران و كاشان تصویربرداری شد. كار سختی بود. اولین حضورم در كنار بازیگران مطرح تلویزیون بود اما احساس می‌كردم در این رشته می‌توانم پیشرفت كنم و موفق شوم. تمام سختی‌ها را به جان خریدم.»

غزالی از بازیگرانی است كه سرصحنه با اولین یا دومین برداشت، كارش ضبط می‌شود اما در این باره اعتقادی به برداشت كم ندارد: «متأسفانه ذهنیت اشتباهی در میان علاقه‌مندان به بازی و حتی بازیگران وجود دارد و آن هم برداشت كم است. به عقیده من برداشت‌های مختلف باعث می‌شود تا بازیگر با هر برداشت زوایای دیگری از شخصیت را به نمایش بگذارد. اما این فرهنگ غلط وجود دارد و در سریال اخیرم «رستگاران » با یك برداشت آقای مقدم راضی بود كه در برخی از صحنه‌ها از او خواهش می‌كردم تا برداشت دیگری هم داشته باشند تا من بتوانم بیشتر و بهتر ابعاد درونی «محسن» را به نمایش بگذارم.»

عباس غزالی

وی پس از تحصیل در رشته ادبیات و علوم انسانی، موفق به اخذ مدرك دیپلم شد و برای حضور در دانشگاه در رشته هنر، در دوران پیش دانشگاهی رشته هنر را برگزید اما نتوانست در دانشگاه ادامه تحصیل دهد و به صورت حرفه‌ای بازیگری در سریال‌ها و فیلم‌ها را دنبال كرد: «معتقدم باید تجربه را با دانش تئوری برای ایفای بهتر نقش توام كرد اما به دلیل بازی در سریال‌ها و فیلم‌های متعدد نتوانستم در دانشگاه تحصیل كنم.

كتاب‌های متعددی در زمینه بازیگری را مطالعه می‌كنم تا از دانش روز عقب نمانم.» غزالی همزمان با فعالیت‌های تصویری، بازی در نمایش‌های متعدد را تجربه كرده است: «كارهای نمایشی بسیاری در سالن‌های مختلف داشتم. در دوران راهنمایی در رقابت كانون‌ها با بازی در نمایش «خنجر» توانستم مقام اول بازیگری را كسب كنم. جشنواره تئاتر دفاع مقدس با نمایش «زیر باران آهنی» موفق به كسب رتبه اول بازیگری شدم.»

وقتی قرار است خاطره خوشی از كارهایش در كانون حر را به خاطر بیاورد، خاطرات خوش بازی در نقش قاضی در نمایش «مقصران بی‌گناه» را به یاد می‌آورد و هنوز برایش بازی در آن نمایش دلچسب و زیبا است: «در آن دوران با هیچ تكنیكی آشنا نبودم و تنها زیر نظر مربی تئاتر كار می‌كردم اما هنوز بازی دراولین نمایش صحنه‌ای‌ام برایم خاطره انگیز و دلچسب است. همیشه به این فكر می‌كنم كه اگر در محله دیگری زندگی می‌كردم چگونه استعدادم در زمینه بازیگری را می‌شناختم و زمینه رشد آن فراهم می‌شد.

«چون از شهر ری به منطقه 11 آمدیم، در كودكی برایم این منطقه بالای شهر محسوب می‌شد.

حضور در محله آذربایجان و منطقه 11 نقطه عطفی در زندگی من بود زیرا توانستم با كانون حر آشنا شوم و سرنوشتم این گونه رقم بخورد. اما معتقدم اطلاع‌رسانی كانون‌ها و كلاس‌های متعدد آنها در سطح مدارس حتی خارج از منطقه بسیار اندك است. من تا قبل از حضور در تئاتر مدرسه و پیشنهاد جواد‌هاشمی هیچ اطلاعی از كانون حر نداشتم. در حالی كه فعالیت‌های كانون‌ها باید در سطح مدارس تبلیغ و اطلاع‌رسانی شود تا افراد مستعد جذب كانون شوند.»

موهایم را تراشیدم ایفای نقش «محسن» جوانی كه ما تنها او را در شرایطی خاص دنبال می‌كردیم، برایش با اهمیت بود. برای بازی در این نقش از بازی درسریال «شب هزار و یكم» و تله فیلم منصرف شد: «قبل از آنكه فیلمنامه به صورت كامل نوشته شود، سعید نعمت‌اله نویسنده رستگاران از شخصیت محسن برایم گفت.

بدون آن كه بدانم این نقش به من سپرده خواهد شد، به محسن فكر می‌كردم و اتودهایی برای رفتارش می‌زدم. تا زمانی كه آقای مقدم مرا برای بازی در نقش انتخاب كرد.» بزرگ‌ترین تفریح «عباس غزالی» دیدن فیلم و حضور در باشگاه است: «زمانی كه مشغول كار نباشم، بزرگ‌ترین تفریحم دیدن فیلم و حضور در باشگاه است و بازی فوتبال با دوستان و رفقا.» غزالی در حال حاضر مشغول بازی در تله فیلم «آخریش می‌تونه باشه» است و پیشنهاد بازی در تله فیلم‌ها و یك فیلم سینمایی را نیز در برنامه كاری خود دارد.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی