تبیان، دستیار زندگی
گونه‌های ادبی، مرزهای نسبتاً مشخصی دارند كه آنها را از یكدیگر متمایز می‌سازد. بسیاری بر این باور اند که رمان‌نویسی نوین ایران، پس از بوف‌كور صادق هدایت و داستان كوتاه‌نویسی امروز فارسی نیز پس از «یكی‌ بود یكی نبود» سید محمدعلی جمالزاده، رخ نمود. هر ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ویژگی‌های قصه‌ ی عامیانه ی فارسی

داستان

بسیاری بر این اعتقادند كه میان قصه‌های عامیانه و قصه‌های ادب كهن، تفاوتی نیست. برخی پا را از این هم فراتر می‌نهند و در بحث‌های ادبی خود، واژه‌های قصه، داستان، رمان، حكایت و افسانه را چنان سهل‌انگارانه به كار می‌برند كه گویی تمایزی میان آنها نیست و البته مراد ایشان این است كه واژه های فوق معناهای یكسانی دارند.

ایشان گونه‌های ادبی فوق را نه تنها از نظرگاه عمده‌ترین نقطه اشتراكشان، یعنی روایت، كه از نظرگاه ساختار نیز یكی می‌دانند. از دیدگاه این افراد، سمك عیار، اسكندرنامه و داراب نامه طرطوسی، نمونه‌هایی از پیشگامی نویسندگان ایرانی در رمان‌نویسی ایران به شمار می‌روند.

از این شمارند، دكتر سیروس شمیسا ، دكتر ذبیح‌الله صفا و دكتر محمدجعفر محجوب .

اما با وجود نظریه ی  چنین بزرگانی، گونه‌های ادبی، مرزهای نسبتاً مشخصی دارند كه آنها را از یكدیگر متمایز می‌سازد. بسیاری بر این باور اند  که رمان‌نویسی نوین ایران، پس از بوف‌كور صادق هدایت و داستان كوتاه‌نویسی امروز فارسی نیز پس از «یكی‌ بود یكی نبود» سید محمدعلی جمالزاده، رخ نمود. هر چند كه هم این دو، و هم آنان كه بعد آمدند همچون صادق چوبك ، بزرگ علوی تا هوشنگ گلشیری و محمود دولت‌آبادی، خواسته یا ناخواسته وامدار ادبیات كهن و قصه‌های عامیانه بودند؛ اما این بدان معنا نیست، كه حاصل عرق‌ریزی روح ایشان، فرآورده‌ای همچون آثار سلفشان باشد و ایشان برهمان جاده گام نهاده باشند كه پیش‌تر، سرایندگان قصه‌های عامیانه و كهن، سنگ‌لاخ‌هایش را كوبیده‌ا‌ند؛ زیرا با وجود اینكه بعضی مواقع همگرایی‌هایی در معناهای مشترك ادبیات تمام اعصار، شائبه چنین نگرشی را فراهم می‌آورد، اما ساختار داستان‌های امروزی چنان تفاوت‌های اساسی با قصه‌های كهن و عامیانه دارد كه نمی‌توان آن دو را زاییده ی  یك اندیشه و یك نگاه استادانه دانست.

و این تفاوت‌ حتی در مقایسه قصه‌های عامیانه فارسی و قصه‌های ادب كهن فارسی نیز به چشم می‌خورد. پس بدون در نظر گرفتن تقسیم‌بندی‌های قصه، از نظرگاه موضوع، با عنایت به وجود عنصر روایت در كلیه قصه‌های نثر و نظم، می‌توان به سه گونه قصه‌های عامیانه فارسی، قصه‌های ادب كهن پارسی و داستان امروز ایران اشاره كرد. بدون شك این ترتیب‌بندی از نظر تاریخ پیدایش هر یك نیز صدق می‌كند، یعنی ابتدا قصه‌های عامیانه به صورت شفاهی خلق شده‌اند و سپس گونه‌های دیگر ادبی.

اما تعریف هر یك:

1- قصه‌‌های عامیانه ی فارسی:

اصلی‌ترین مشخصه‌ قصه‌‌های عامیانه، شفاهی‌ بودن و عدم وابستگی و تعلق آنها به فردی خاص است هر چند این قصه‌ها نیز گاه مكتوب شده‌اند، اما هیچ‌گاه نویسنده آن شهرتی فراتر از نام قصه نیافته است. و نویسنده از بازنویسی اثر به مرحله بازآفرینی و خلق اثری تازه نرسیده است. از این دسته‌اند: سمك عیار، رموز حمزه، ابومسلم‌نامه، سندبادنامه، امیرارسلان و اسكندرنامه كه البته نام‌‌های ظهیری سمرقندی، نقیب الممالك و منوچهر حكیم بر نسخه‌هایی از سه اثر آخر سنگینی می‌كند.

ساختار داستان‌های امروزی چنان تفاوت‌های اساسی با قصه‌های كهن و عامیانه دارد كه نمی‌توان آن دو را زاییده ی  یك اندیشه و یك نگاه استادانه دانست.

قصه‌های عامیانه بخشی از ادبیات عامیانه به شمار می‌روند و ادبیات عامیانه نیز به نوبه خود بخشی از دانش مردمی و یا فرهنگ عامه است كه معادل آن همان «فولكلور» است كه برای اولین بار در سال 1885 م از سوی آمبرویز مورتن به كار برده شد.

2- قصه‌های ادب كهن فارسی :

به آن دسته از آثار روایی كه در دوره‌های تاریخی گذشته ی  ایران، توسط شعرا و نویسندگان ایرانی خلق شده‌اند، قصه‌های ادب كهن فارسی می‌گویند، وجه مشخصه این قصه‌ها، ارزش ادبی آنها (به كار بردن صناعات ادبی در آنها) و خلق آنها توسط افرادی خاص است. یعنی اگر هم هسته اصلی قصه مورد نظر، بیشتر در میان مردم شنیده می‌شده ویا توسط افراد دیگری هم ثبت شده است، اما نویسنده ی  مذكور در باز آفرینی، آن چنان قدرتی از تخیل و اندیشه روا داشته است كه هسته اصلی قصه، دچار دگرگونی اساسی شده و یا با زیباترین شكل، پرداخت شده است.

از این شمارند: اغلب آثار مولوی، فردوسی، نظامی، عطار، سنایی و ...

3- داستان‌ نوین امروز ایران:

غالب منتقدان ادبی، داستان‌نویسی امروز ایران را مولود فعالیت‌های ادبی غرب در قرون هجده و نوزده میلادی می‌دانند و هر چند درمورد اولین رمان و داستان كوتاه ایرانی كه به سبك غربی نوشته شده است اختلاف نظرهایی هست، ولی همان گونه كه پیشتر هم اشاره شد، غالباً براین اعتقادند كه رمان امروز ایران با بوف‌كور و داستان كوتاه امروز ایران نیز با یكی بود یكی نبود، متولد شد. حال چگونه می‌توان این گونه‌های مختلف ادبی را از هم باز شناخت؟ یا به عبارتی وجوه افتراق و اشتراك این گونه‌های ادبی كدامند؟

الف- وجوه اشتراك

1- روایت:

عنصر روایت در سه گونه بر شمرده فوق وجود دارد؛ در حقیقت روایت اصل اصلی و اساسی شناسایی یك اثر به عنوان قصه است به همین دلیل بررسی مصداق‌های مختلف از سه گونه ی  ادبی فوق نشان می‌دهد كه هدف اولیه همه آنها بیان یك قصه است.

درگیری‌های ماه پیشانی و نامادری، كشمكش‌های رستم و اسفندیار، و حتی درگیری‌های درونی و بیرونی ‹‹جلال آریان›› در رمان ‹‹زمستان 62›› و ‹‹گل محمد›› در رمان ‹‹كلیدر›› در راستای بیان یك قصه و طرح یك اثر روایی آفریده شده‌اند.

2- خلاقیت:

داستان

خلاقیت را هم باید یكی از موارد اشتراك هر سه گونه ادبی مورد بحث دانست، وجود قصه‌های تكراری در ادبیات عامیانه را می‌توان دلیلی بر كوشش خلاقانه افراد مختلف، برای تقویت قصه‌های عامیانه دانست. چه این قصه‌ها ابتدا، احتمالاً به شكل ساده‌ای از برخورد یك قهرمان و ضدقهرمان در موقعیتی خاص روایت شده‌اند و سپس به مرور زمان توسط راوی و یا با یاری قوه ی  خلاقه دیگران گسترش یافته‌اند.

3- عناصر داستانی و ضدداستانی:

هر سه گونه ادبی یادشده از مهم‌ترین عناصر مختلف داستانی همچون پیچیدگی (گره‌افكنی و گره‌گشایی)، انواع كشمكش (عاطفی، ذهنی و جسمانی)، و به طور طبیعی از بحران و تعلیق و اوج سود جسته‌اند. عنصر ضدداستانی كه در قصه‌های ادب‌كهن، و قصه‌های عامیانه توسط برخی داستان‌نویسان امروزی نیز به صورت نمود شكلی از هنر داستان‌نویسی، خود را نشان می‌دهد.

و وجوه افتراق این گونه های ادبی را در ادامه ی این مقاله می آوریم ...


محمد حنیف

تنظیم : بخش ادبیات تبیان