تبیان، دستیار زندگی
شنیدم چون على(علیه‎السلام) شاه ولایت به مسجد گشت زخمى، وان روایت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

الا اى آفتاب سرخ محراب

حضرت علی علیه السلام

شنیدم چون على(علیه‎السلام) شاه ولایت

به مسجد گشت زخمى، وان روایت

زمین چون آسمان گردید دلخون

ملائك مثل جن و انس، محزون

وزید از هر طرف، باد مخالف

خبر داد از ملالى سخت، هاتف

خبر داد از غروب مهر محراب

ز هجران بهار و بحر جلاب

در آن هنگامه، چون اصحاب مولا

به سوى منزل آوردند او را

به فجر افكند شاه دین نگاهى

كشید از عمق جان آنگاه آهى

سپس فرمود: یك عمر اى سپیدى

مرا این لحظه در بستر ندیدى

ولى اكنون ز تاثیر جراحت

مرا بینى به حال استراحت

الا اى آفتاب سرخ محراب

شما را كى سحرگه دید در خواب

سپیده بازتاب طلعت توست

شكوهش جلوه‎اى از رفعت توست

به شوق آن كه از روى مناره

نماید درك نامت را دوباره

كند با شام تیره، سخت پیكار

ز میدانش براند عاقبت زار

شبت چون روز، آرى، با صفا بود

پگاه وصل و هنگام دعا بود

به وقت جنگ با كفران و بیداد

نمازت چون همیشه بود در یاد

نمازى كامل و مقبول و والا

كه باشد قدر آن افزون ز احصا

خلاصه، هاتفى آگاه از راز

سحرگاهى چنین برداشت آواز

وصایاى على(علیه‎السلام) دریاى رازست

در گیتى فروز آن نمازست

   "بیژن شهرامى"

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.