تبیان، دستیار زندگی
پستچی سه بار در نمی زند دومین ساخته سینمایی حسن فتحی از جمله فیلم های ارزشمندی است که در ژانر وحشت در سینمای ایران ساخته شده و به لحاظ فیلمنامه برخلاف نمونه های مشابه اش در سال جاری لنگ نمی زند و در کنار آن از تکنیک مطلوبی هم بهره می گیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پستچی سه بار در نمی زند،روایتی از سه دوره تاریخی

پستچی سه بار در نمی زند

پستچی سه بار در نمی زند دومین ساخته سینمایی حسن فتحی از جمله فیلم های ارزشمندی است که در ژانر وحشت در سینمای ایران ساخته شده و به لحاظ فیلمنامه برخلاف نمونه های مشابه اش در سال جاری لنگ نمی زند و در کنار آن از تکنیک مطلوبی هم بهره می گیرد.

در واقع کارگردان قصه را فدای تکنیک نکرده بلکه آن را برای انتقال هرچه بهتر مفاهیم پیچیده فیلمش به کار برده است.

فیلم با ورود حبیب(محمد رضا فروتن)و گروگانش سارا (باران کوثری) به عمارتی مرموز و قدیمی که در هر طبقه اش افرادی در زمان های گوناگون تاریخی به سر می برند،آغاز می شود:شازده صولت و همسر و کنیزش به همراه پسر خردسال کنیز در طبقه اول که در ابتدای قرن چهاردهم شمسی به سر می برند،ابرام غیرت و همسرش مهوش در اوایل دهه 1340 و در آخر حبیب و سارا که برای اخاذی از پدرش گروگان گرفته شده است.

فتحی به شهادت آثار تلویزیونی اش به تاریخ معاصر علاقه وافری داشته و تسلطش را بر این موضوع در کارهایی همچون :مدار صفر درجه،شب دهم و ... نشان داده است.

در این فیلم فتحی با اختصاص دادن هر طبقه به برهه مهمی از تاریخ معاصر به درون تاریخ نقب زده و کاراکترهایش را با ویژگی های دورانش تزیین نموده است.

پستچی سه بار در نمی زند دومین ساخته سینمایی حسن فتحی از جمله فیلم های ارزشمندی است که در ژانر وحشت در سینمای ایران ساخته شده و به لحاظ فیلمنامه برخلاف نمونه های مشابه اش در سال جاری لنگ نمی زند و در کنار آن از تکنیک مطلوبی هم بهره می گیرد.

در واقع بخش عمده ای از جذابیت داستان به این کاراکترها که بخشی از کابوس ذهنی حبیب و سارا هستند باز می گردد.کارگردان برای هر طبقه یک شکل روایت و ریتم را در نظر گرفته که بسیار جذاب از کار درآمده:طبقه اول ریتم پرتنش و پر از دیالوگ های پینگ پنگی و بعضا نشات گرفته از زبان مخفی نسل سوم،طبقه دوم پر از لودگی و دیالوگ های آهنگین مهوش و ابرام غیرت که فضایی جاهلی را می سازد و طبق سوم در سکون و آرامشی که در لایه زیرینش آتشفشانی نهفته است.این سه دنیای ذهنی کاملا متفاوت به دلیل کارگردانی و دکوپاژ هوشمندانه فتحی و هماهنگی عناصری همچون: تدوین،موسیقی و در نهایت بازیگر به خوبی با یکدیگر چفت شده و هر یک ساز جداگانه ای کوک نمی کنند.با پیشرفت داستان تماشاگر بیشتر جذب این دنیاها شده و به دنبال یافتن حلقه داستان ذهنش را به کار می اندازد.

فتحی در ربع پایانی فیلمش گره داستان که همانا برش هایی از زندگی پدر سارا از کودکی تا جوانی است را باز کرده و تماشاگر را تقریبا غافلگیر می سازد. نویسنده در آخر موضوع حبیب و گروگان گیری و انتقامش از پدر سارا که کسی نیست جز ابرام غیرت را روشن ساخته و شمایل ضد قهرمان به وی می دهد و نه شخصیتی منفی.پایان فیلم که قرینه ابتدای آنست،با خروج سارا و حبیب در حالی که به آرامش رسیده اند همراه می شود.

رویا تیموریان و علی نصیریان

با این تفاوت که این دو به تکامل ذهنی بیشتری رسیده و با بهره گرفتن از فرجام تاریخی اشباح ساکن در عمارت به شناخت بهتری از خود و یکدیگر رسیده اند.

پستچی سه بار در نمی زند به لحاظ تکنینی نیز در اوج به سر می برد و هارمونی مناسبی میان اجزایش به چشم می خورد.حسن حسندوست که سابقه درخشانی به عنوان مونتور دارد نقشی کلیدی در فیلم داشته و به خوبی توانسته میان این سه دنیای ذهنی به شدت متفاوت هماهنگی برقرار سازد،به گونه ای که هیچیک از ریتم نیفتاده و تماشاگر را خسته کند.

(فردین خلعتبری)که همکاری اش با فتحی به عنوان آهنگساز به نتایج درخشانی در مدار صفر درجه و شب دهم ختم شده ،در این فیلم نیز موسیقی فوق العاده ای را تدارک دیده :کوتاه و موجزوکاملا در خدمت داستان.

حسن فتحی در انتخاب بازیگرانش فوق العاده عمل کرده و تیم مناسبی را گردهم آورده است از علی نصیریان پیشکسوت گرفته تا امیرجعفری و پانته آ بهرام و فروتن و کوثری از نسل سوم بازیگری.

فتحی در ربع پایانی فیلمش گره داستان که همانا برش هایی از زندگی پدر سارا از کودکی تا جوانی است را باز کرده و تماشاگر را تقریبا غافلگیر می سازد. نویسنده در آخر موضوع حبیب و گروگان گیری و انتقامش از پدر سارا که کسی نیست جز ابرام غیرت را روشن ساخته و شمایل ضد قهرمان به وی می دهد و نه شخصیتی منفی.پایان فیلم که قرینه ابتدای آنست،با خروج سارا و حبیب در حالی که به آرامش رسیده اند همراه می شود.

نصیریان پس از مدتها بازی در نقش های کاملا معمولی در نقش شازده صولت قجری عالی ظاهر شده و آنالیز درستی از نقش داشته که باورپذیری این کاراکتر بدان بازمی گردد.

امیر جعفری پس از کلیشه شدن در نقش های کمدی تلویزیونی، نشان داد که می توان یک تیپ را به گونه ای اجرا کرد که شباهت چندانی با خیل مشابهینش نداشته باشد.کاراکتر ابرام غیرت در صورت اجرای ضعیف می توانست به سیاهه نقش های جاهل کلاه مخملی کلیشه ای اضافه شود که این چنین نشده است.

پانته آ بهرام که تماشاگران حرفه ای تئاتر خاطرات خوبی از نقش هایش دارند ،در نقش مهوش (بازیگر تئاترهای لاله زاری) تمامی خصوصیات این تیپ را به بهترین شکل به اجرا درآورده و پارتنر فوق العاده ای برای جعفری بوده است.

فتحی که پیش از این با فیلم ازدواج به سبک ایرانی وارد عرصه سینما شده بود با پستچی... جای پایش را محکم تر کرده و نشان داد که مدیوم سینما را شناخته و می تواند موفقیت هایش در عرصه سریال سازی را در سینما نیز تکرار کند.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی